مادران تنها قربانی خیانتهای سرکرده سازمان ضد مردمی مجاهدین خلق می باشند که در تمام لحظات زندگی بفکر فرزندانشان بوده و آرزوی شنیدن صدا و یا ملاقات فرزندشان حتی برای لحظاتی را دارند.
مادر تایماز از سالهایی که پسرش را نتوانسته ببیند صحبت میکند و از دلتنگیها و چشم براه بودنش که در این سالهای سالخوردگی بیشتر و بیشتر شده و با وجود پیگیریهایی که برادر تایماز انجام داده هنوز نتوانسته اند از وضعیت جسمی و روحی او خبری بگیرند .
چرا که تایماز بنا به درخواست پسر عمه اش که همه آنها حقه های سران سازمان ضد مردمی مجاهدین برای جذب عناصر جوان جامعه بود و انجام می شد ، برای کار به کشور ترکیه و سپس به عراق رفت و گرفتار سران فرقه رجوی شد و از آن تاریخ به بعد نتوانست از خانواده خود خبری بگیرد و یا خبر سلامتی خود را به آنها برساند.
حتی زمانی که پدر او مرحوم شد نیز نتوانستند این خبر غم انگیز را به او برسانند و مادر او که اکنون در بستر بیماری می باشد هر روز به غم و اندوهش افزوده می شود.
برادر تایماز می گوید که مادرش با وجود اینکه دیگر توان راه رفتن ندارد و حال او بسیار بد می باشد بازهم نگران تایماز می باشد و هر روز خبر او را میگیرد و من نیز هیچ گونه خبری از او ندارم و پیش مادرم شرمنده می شوم .
خانواده تایماز واحدی از مجامع بین المللی و بخصوص سران کشور آلبانی درخواست ملاقات با فرزندشان را دارند که بدست سران سازمان تروریستی مجاهدین در آلبانی گرفتار می باشد و بعد از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز نتوانسته اند خبری از او دریافت نمایند .
بازهم مریم هرزه فاسد بیوه شد این عروس عجوزه نحس نحوست وشومیش دامان همه هرزه هاوبددهنهای تروریست دنیاراگرفته ومیگیرد این زنک هرزه هرروز دراغوش پیرپاتالی دیگر ناکام میشود
لعنت بر رجوی و دارو دسته رجوی