مگر می شود هم ظالم بود و هم مظلوم ! هم ظلم کرد و هم دادخواهی نمود!

کر هماهنگ وحوش، شکنجه گران و زندان بانان رجوی علیه جداشدگان

ترس و واهمه ی بی حد و حصر رهبران سازمان از جدا شدگان، در اراجیف شکنجه گرانش مشهود است . چرا که جداشدگان شاهدان مستقیم جنایات سازمان و رهبرانش بودند و با ارائه ی مستندات متقن توان افشاء و اثبات همه ی خیانت های رجوی را دارند!

براستی :
آیا جداشدگان بنا به ادعاهای رجوی ها ، شرایط سخت مبارزه را نکشیدند و جدا شدند؟
آیا جداشدگان کم آوردند و یا خیانتی را مرتکب شدند که از سازمان جدا شدند؟
آیا دست به ترور رهبران سازمان زدند و پس از طی محکومیت ها در داخل سازمان، آزاد شدند؟

جواب همه ی این سئوالات، با قاطعیت منفی است .

همه ی کسانی که از هر طریق و مسیری، روزگاری به مجاهدین پیوسته بودند از همه چیز خود گذشته بودند و آماده ی هر نوع فداکاری بودند. اما هیچ کدام از آن افراد اخبار درستی از درون سازمان و مناسبات زور و اجبار کورکورانه ی رجوی نداشتد!

تک تک جداشدگان با گوشت و پوست خود سالها شاهد جنایات سازمان و سرکوب گسترده ی منتقدان بودند، جالب هم اینکه همگی مجبور بودند این شرایط را به قول رجوی ها ، تا سرنگونی تحمل کنند!

به جرات میتوان  ادعا کرد که تا قبل از حمله ی نیروهای ائتلاف به عراق و سقوط صدام حسین، حتی یک نفراز سازمان اجازه پیدا نکرده است که جدا شود و تمامی ادعاهای سازمان مبنی بر اخراج فلان کس از سازمان ، جملگی دروغ است .

سازمان هرگز در تمام طول حیات ننگینش ، حتی یک نفر را هم از سازمان اخراج نکرده است مگر در موارد بسیار معدود که آن فرد درخواست های مکرر مبنی بر خروج داده ، ماهها و سالها زندان های انفرادی سازمان را تحمل کرده و در نهایت مسعود رجوی از او ناامید شده و بنا بدلایلی نتوانسته او را سر به نیست کند و در نهایت مجبور شده است که به او مجوز خروج بدهد و برای اینکه دست بالا را داشته باشد ، این خروج را ” اخراج ” نامیده است که از جمله شیادی های خاص رجوی است!

بازجوها و شکنجه گران، نمی توانند با زدن کراوات و پوشیدن کت و شلوار، خود را مدره نشان دهند! سران سازمان باید بدانند که آوردن امثال این وحوش به سیمای کذابین! که دست در خون و شکنجه و قتل بسیاری از بیگناهان در سازمان داشتند، چهره ی ننگین رجویها را بیش از پیش عیان ساخته و عزم جزم جداشدگان در نبرد علیه این منادیان دروغین آزادی را جزم تر و استوار تر خواهد نمود.

نعمت اولیائی ، این مزدور چشم و گوش بسته ی رجوی که مثل یک ربات شکنجه گر در تشکیلات رجوی عمل کرده و می کند ، مدتی قبل هم در مورد تقبیح زندان و شکنجه به سیمای گمراهان رجوی آمده بود که بهتر است با او بیشتر آشنا بشویم :

نعمت اولیائی (نکبت اولیائی ) ! قربانی مغزشوئی در فرقه رجوی ، وقتی از شکنجه و زندان انفرادی در ایران سخن می گوید ، گویا خود از این اتهام مستثنی است ! مگر می شود هم ظالم بود و هم مظلوم ! هم ظلم کرد و هم دادخواهی نمود!

نکبت اولیائی ، اول باید موضع خود را در قبال زندان و شکنجه مشخص کند ! آیا شکنجه و زندان انفرادی بد است ؟ یا با یک اسم گذاری جدید حبس نفرات در اتاق های انفرادی در سازمان را برخورد تشکیلاتی می نامد ؟ اگر قرار است یک عمل غیر انسانی را رفو و روتوش کرد و به اسم دیگری قالب کرد ، این هنر را همگان بلد هستند ! اگر زندان را قرنطینه بنامیم ، زندان انفرادی را اتاق فکر و یک برخورد ساده تشکیلاتی بنامیم ! دیگر پس هیچ وقت نه ظلمی وجود خواهد داشت و نه ظالمی !

این نکبت اولیائی ، که مدعی زشت بودن این عمل است ، چرا خودش زندان بان و شکنجه گری کرده است ؟ تقریبا همه اعضای سازمان که گذرشان به انفرادی و زندان در سازمان افتاده باشد با مشت و لگدها و توهین و تحقیرهای “نکبت” ، آشنا هستند !

این طنز روزگار ماست که شکنجه گران در فرقه رجوی ، استحاله شده و کت و شلوار و کراوات پوشیده و در نقش قربانی ظاهر می شوند !

آقای نکبت اولیائی ! از جمله قربانیان فرقه رجوی است که در جریانات مغزشوئی “مغز تعطیل ” شده است !

من در این نوشته ، قصد بحث فردی ندارم ! آقای نعمت اولیائی ، یک قربانی ، یک گرفتار ، در فرقه رجوی است ! اما سخن اینجاست که فرقه رجوی به جایگاهی رسیده است که ، در بن بست آلبانی و روزهای آخر ، دست به دامان کسانی شده که الفبای سیاست را در زندان بانی و شکنجه گری یاران خود فرا گرفته اند ! عملکرد فرقه ای دم و دستگاه رجوی ، طی سالیان محصولاتی چندگانه بیرون داده است که در مواقع لزوم ، زندانی می شوند ، در جائی دیگر شکنجه گر می شوند ، بعد از چندی مفت خور می شوند ، بعد شیطان رجیم می شوند ، بعد از مدتی مجاهد خلق می شوند ، زمانی دیگر علیه اسلام می شوند ، بعد از چندی مزدور می شوند ، بعد اطلاعاتی می شوند ، و …

ما نمیدانیم این خوارج زمانه ، چه رنگی دارند ؟ به چه چیز معتقد هستند ؟ به چه اصولی پایبندند ؟

مدینه فاضله ای که رجوی ساخت ، لجنزاری بوده که از درون آن این شکنجه گران بیرون آمده اند!!!

این فرد نادان ! نمی داند که فردا ممکن است مزدور نامیده شود ؟ ممکن است اطلاعاتی معرفی شود !

اگر قرار است ، امروز با عوض کردن لباس ، همه گذشته خود را پاک کنیم ، که باید هیتلر هم با پوشیدن یک کت و شلوار ، می شد یک انسان تر از مکتب آنزمان!

پس بهتر است هرکس ، به کاری که در آن تبحر دارد برگردد ! گرگ در لباس میش ، همان گرگ است ! امروز در اسارتگاه مانز هم به زندان و شکنجه گر نیاز است ، برای همین “نعمت ” ( این نکبت مجسم ) بجای صحبت در مورد شکنجه با هشتگ های شکنجه و … بهتر است به زندان بانی و شکنجه گری برگردد !

این شکنجه گران و زندان بانان را بهتر است به شغل اصلی شان برگردانید که موفق تر بودند .

رجوی ها باید بدانند جداشدگانی نظیر آقای ایرج مصداقی ، آقای قربانعلی حسین نژاد، آقای عیسی آزاده و … که همه و همه سالها توسط رجویها شکنجه و زندانی شدند، نجات یافتگانی هستند که با پرداخت بهای سنگین، آزادی خود را بدست آوردند.

اما بسیاری دیگر را رجوی از بین برده و سر به نیست کرده است و امروز در میان ما نیستند، کسانی که از شکنجه گاههای رجوی نجات پیدا کردند، رسالتی بزرگ بر دوش دارند و جملگی پیمان بستند که تا آزادی آخرین اسیر از اسارتگاههای رجوی و نابودی رهبران ضدبشر مجاهدین، یک دم از پا ننشینند.

رجوی ها نیز باید بدانند که این رسالت را نه رژیم ایران، نه وزارت اطلاعات و نه هیچ ارگان دیگری، به آنان محول نکرده است ، بلکه تک تک در زندان های رجوی عهد بستند که در صورت نجات پیدا کردن، انتقام عمر از دست رفته و یاران از دست داده را از مسعود و مریم رجوی ملعون بگیرند . . .

فرید

خروج از نسخه موبایل