ابتدا به آقای باقر محمدی که اخیراٌ جدایی خود از فرقه رجوی را علنی نمود تبریک می گوئیم. چون بالاخره بعد از سالیان دریافت که رجوی ها چگونه سعی نمودند ارتباط اعضای خود را با فریبکاری و حقه بازی با خانواده ها قطع کنند . این جدایی می تواند بیانگر امیدی دیگر برای بقیه باشد که در آینده شاهد ریزش بیشتر نیرو در اشرف سه باشیم .
امیدوارم که آقای باقرمحمدی در زندگی جدید خود موفق باشند .
نکته قایل تامل در این میان رویکرد و عملکرد فرقه رجوی ها بعد از اعلام جدایی آقای باقر محمدی است که چگونه بوزینه گان وحشی رجوی شروع به تیغ کشیدن علیه آقای محمدی نمودند .
مگر آقای باقر محمدی چه گناهی دارد که اعلام می کند از فرقه رجوی جدا شده است ؟ مگر چه گناه بزرگی انجام داده که روی واقعیت های موجود در مناسبات فرقه ای رجوی انگشت گذاشته است؟ او فقط به گوشه ای از دروغ های فرقه رجوی در مورد آمدن خانواده وی برای ملاقات به اشرف و اعلام نکردن مسئولین به وی که او نباید با خانواده اش ملاقات کند اشاره نمود ؟ مگر خانواده ها چکار کردند که نباید برای ملاقات با فرزندان خود به اشرف بروند ؟ چرا خانواده ها باید مورد شدیدترین توهین ها قرار بگیرند ؟ چرا رجوی از نام خانواده ترس داشته و مریم قجر با شنیدن نام آن لرزه فروپاشی تشکیلاتش را می بیند ؟
اما جدای از همه این سئوالات که خود جداشده ها هم اشراف کافی از مناسبات فرقه ای رجوی دارند فرقه رجوی دارای یک ایدئولوژی منحطی است که همه افراد باید از سرکرده آن یعنی رجوی ها تعریف و تمجید کنند . البته ایدئولوژی منحط رجوی از چند سال پیش شروع نشده بلکه این انحطاط در ریشه اولیه سازمان وجود داشت و هر روز که گذشت با مرگ بنیانگذاران رجوی بیشتر آنرا به سمت انحطاط برد تا جایی که اکنون با اعلام جدایی یک فرد از مناسبات شروع به لجن پراکنی علیه وی می کنند.
چیزهایی که شایسته رجوی می باشد به فرد جدا شده می گویند البته این تز در میان اعضای فرقه رجوی زیاد کارآیی ندارد چون مدتی که در مناسبات حضور داشتیم و شاهد ریزش نیرو بودیم شاهد این فرافکنی علیه افراد جدا شده بودیم و نزد دوستان خود مطرح می کردیم که تهمت هایی که مناسبات و رجوی ها به فرد جدا شده می زنند درست نیست و در مورد خودمان هم شاهد این افترا و تهمت زدن بودیم و اکنون این فراکنی و لجن پراکنی علیه آقای باقر محمدی شروع شده است .
آیا فرقه ای که از اعلام جدا شدن یک فرد این گونه تمام تشکیلاتش به لرزه در می آید نشانه انحطاط و پوسیدگی ایدئولوژی آن نیست ؟ مگر یک فرد که از مناسبات جهنمی رجوی خارج می شود چه اتفاقی در تشکیلات رخ خواهد داد که رجوی ها سعی دارند با تهمت زدن و افترا فرد مربوطه را خراب کنند؟ در ضمن این سئوال به ذهن می زند که چرا تا وقتی فرد در مناسبات حضور دارد نام مجاهد بر او گذاشته و به محض جدا شدن یک شبه نام مزدور می گیرد ؟ مگر کار اصلی مناسبات رجوی ، مزدور پروری است ؟ آیا همه کسانی که در مناسبات فرقه ای رجوی حضور دارند مهره اطلاعات هستند ؟
اگر اینگونه است پس چرا رجویها متوجه حضور مهره اطلاعات در مناسبات نمی شوند و به محض جدا شدن شروع به پرونده سازی علیه فرد جدا شده می کنند ؟
برای همه روشن است فرقه ای که پایه های آن روی دروغ ، فریبکاری ، وطن فروشی و جاسوسی سوار است باید در مقابل جدا شدن یک فرد این گونه بلرزد و رجوی ها به همین خاطر برای اینکه شکاف و انحطاط ایدئولوژی خود را بپوشانند سعی می کنند با تهمت زدن جلوی آنرا بگیرند .
اتهام زنی فقط در مورد نفرات جدا شده از مناسبات نیست بلکه شامل همه نفراتی که در خارج از مناسبات از رسانه گرفته تا شخصیت های مختلف را شامل می شود و این تز در مناسبات فرقه ای نهادینه شده که هیچ کس در دنیا نباید به رجوی انتقاد کند و یا خط و خطوطش را زیر علامت سئوال ببرد و جالبتر اینکه این مناسبات به غایت قرون وسطایی است، رجوی زن باره آنرا مناسبات پاک و دمکراتیک عنوان می کند البته این مناسبات ارزانی خودتان و مسئولین کثیف تان که حاضر هستید برای خوش رقصی دست به هر کثافت کاری بزنید .
مناسبات فرقه ای رجوی بعد از سقوط صدام ، چون افراد جرات اظهار نظر پیدا نمودند و توان تصمیم گیری برای خارج شدن از مناسبات ، اکنون به سمتی پیش می رود که باید در آینده نزدیک شاهد فروپاشی آن باشیم و تاریخ این را به اثبات رسانده که دیکتاتوری رجوی بر مناسباتش دوامی نخواهد داشت و مانند هیتلر به زباله دان تاریخ انداخته خواهد شد .
امیدوارم که بقیه افراد فرقه رجوی توان فکر کردن را بدست بیاورند و برای یک بار هم شده گذشته خود را نقد کنند تا دریابند رجوی ها چگونه آنان را در اسارت گاهی که برایشان درست کرده نگه داشته و آنوقت می توانند مانند بقیه افراد قدرت جدا شدن از مناسبات را پیدا کنند و در خواهند یافت که زندگی در بیرون از مناسبات فرقه ای رجوی ادامه داشته و بسیار زیبا است .
هادی شبانی