اگر قصد شکست هر اعتراض مردمی در کار است، بگذاریم باند رجوی در آن دخالت کند

فرقه ی رجوی یک جریان ضدمردمی و ستون پنجم دشمن است و ناگزیر مورد نفرت قاطبه ی اهالی ایران و بنابراین اگر یک اعتراض مردمی قادر به راندن آن از صفوف خود نباشد ، ناچار باعث دوری جستن اکثریت مردم ازاین اعتراضات خواهد بود که نتیجه ی محتوم این اعتراضات ، شکست این مطالبات مدنی گروهی از مردم میشود .

بنابراین اگر سر دشمنی با اینگونه مطالبات برحق داشته باشیم، باید که زمینه های حضور وابستگان رجوی را درصف این معترضین مسالمت جو فراهم آوریم تا مردم ناظر برجریان ( بعنوان اکثریت مردم) را ترسانده و معترضین را دچار انزوا و شکست نمائیم!

اما رسانه های باند رجوی برخلاف تحلیل واقع بینانه ی من که در داخل کشور زندگی کرده و انس و الفتی قوی با مردم دارم ، چیز دیگری میگویند که نظر خواننده ی محترم را بدان جلب کرده و یادداشت کوتاهی در رد این ادعاهای باند رجوی انشاء میکنم :

به قیام آبان۹۸ نگاه کنیم. نیرویی که در جریان قیام آزاد شد، فقط در مقیاس بمب اتم قابل سنجش بود. آنچه مؤسسات و فروشگاههای زنجیره‌ ای و نیز بانکها رژیم را به آتش کشید، فقط شراره‌هایی از خشم متکاثف جامعه بود. این قیام فقط گوشه‌هایی از این خشم را به نمایش گذاشت. به یقین وقتی جامعه در هیبت واقعی خود به میدان بیاید، هیچ نیروی اهریمنی و آخوندی قادر به مقابله با آن نخواهد بود “.

اطمینان دارید که گزافه گویی نمیکنید؟
آیا اعتراضات مثلا جلیقه زردهای فرانسه دهها برابر گسترده تر ازاین نیست ویا اعتصابات گسترده ای که این روزها در هند روی داد وکسی نگفت که قدرت آنها قابل مقایسه از انرژی مخوف هسته ای رها شده از بمب اتمی است!

شما درعرض این چهل واندی سال یک کلاغ چهل کلاغ میکنید و کی قرار است که از کاربرد این شیوه ی نامرضیه خسته بشوید؟

ضمنا چطور شد که درجریان ناآرامی های مورد بحث، گوشه های مهمتری ازخشم مردم بنمایش درنیامد؟

جز اینکه هم حاکمیت قدرت مدیریت بحران ها را دارد وهم مردم بخاطر نبود آلترناتیو مترقی که سخنگوی آنها باشد، بسیار محتاطانه عمل کرده وحاضر به شرکت در شورش هایی نیستند که با لحاظ شرایط موجود به شورش های کور منجر میشود و وضع آنها و کشورشان را بدتر میکند.

دوباره :
به اعتبار عملکرد مقاومت ایران و فعالیت کانون‌های شورشی، اکنون جامعهٔ ایران، چشم‌انداز مشخص از تغییر را در پیش رو می‌بیند. مقاومت ایران با حضور فعال در صحنه‌های مختلف کارزار با رژیم آخوندی نه تنها عرصه را بر دیکتاتوری تنگ نموده، بلکه امید مادی و مجسمی را در پیش‌روی مردم قرار داده است. آنها دریافته‌اند که باید به نیروی شگرف خود متکی باشند و خود برای تغییر وضعیت خویش قیام کنند. این همان تنگنایی است که اکنون حاکمیت با آن مواجه است و مانند قبل نمی‌تواند اعمال حاکمیت نماید؛ زیرا با حضور فعال یک اپوزیسیون پاکباز مواجه است که راه را از هر سو بر او بسته است. بازتاب این حضور، بالارفتن روحیهٔ مقاومت و همبستگی در میان مردم است “.

هرچیزی که هم اعتبار داشته باشد ، مقاومت ایران ( باند رجوی وکانون های اغلب مجازی اش) ، اعتباری بین مردم نداشته و منشآ هیچ گونه تغییری که این تغییر بنفع مردم باشد، نبوده، نیست ونخواهد بود.

مردم کوچکترین حسابی روی شما باز نکرده وبلکه وجود شما را بعنوان مانعی ولو کم اهمیت برای تحقق درخواست هایشان میبینند واگر قرار است به نیروی شگرف خود متکی باشند، احتیاج به وصی وقیم خائنی مثل شما ندارند.

البته حکومت ایران باید شاکر باشد که اپوزیسیون قوی “؟؟!! مانند باند رجوی ازهرجا مانده و رانده داشته باشد.

به مردم هم که میرسیم ، مسئله ی آنها دروجود یا عدم وجود شما اپوزیسیون قوی ؟! نیست و بیجهت چک بی محل بنام آنها صادر نکرده و ملعبه ی این و آن قرار نگیرید!
نوید

خروج از نسخه موبایل