نوشته های زیادی نسبت به حقیقت زندگی این اسیر رها شده ی رجوی وجود دارد که ما متن کوتاه و موجز زیر را بهتر تشخیص داده و نقل میکنیم:
” آقای میرزایی که برای دفاع از میهن در برابر تجاوز دشمن بعثی به جبهه های دفاع مقدس شتافته بود، در مهرماه سال 1359 در مرزهای جنوب کشور توسط ارتش صدام حسین اسیر شد و نزدیک به 9 سال در اردوگاه های ارتش عراق با سخت ترین شرایط سپری نمود.
صدام حسین در توافق با مسعود رجوی شرایط زندگی اسرای جنگی در اردوگاه ها را روز به روز سخت تر می کرد تا بالأخره در خرداد ماه 1368 آقای غلامعلی میرزایی همراه با 1500 نفر دیگر بدون این که صلیب سرخ جهانی که مسئول اسرای جنگی است اطلاع داشته باشد با فریب و نیرنگ به اردوگاه مجاهدین خلق در عراق منتقل شد.
او دقیقاً 40 سال و 4 ماه بود که از خانواده اش دور بود و آن ها را ندیده بود. پسرش نوزاد بود که او به جبهه رفت و اسیر گردید. همسرش فرزند را در غیاب پدر، بزرگ کرد و داماد نمود.
آقای غلامعلی میرزایی که بیش از 30 سال عضو فرقه رجوی بود پس از انتقال اعضای این فرقه به تیرانا از این فرصت استفاده کرد و فرقه را ترک نمود و بلافاصله خواهان بازگشت به ایران شد. در حالی که او تمام اسناد و مدارک لازم برای بازگشت به ایران را داشت اما دولت آلبانی از خروج او به بهانه های واهی ممانعت به عمل می آورد “.
درمورد این واقعه ی مبارک وموج خوشحالی تمامی خانواده های گرفتار ، باند رجوی ماتم گرفته و رسانه هایش دراین مورد نوشته اند :
” مزدور غلامعلی میرزایی که از سه سال پیش به جاسوسی و خدمتگزاری برای وزارت اطلاعات مشغول بود و بارها برای شیطانسازی و لجنپراکنی علیه مجاهدین مورد مصرف قرار گرفته بود، سرانجام روز شنبه ۶ دی جواز رفتن به زیر قبای ملایان و ادامه مزدوری در مرکز را از سفارت رژیم دریافت کرد و به ایران بازگشت. وی مکرراً از سوی مقاومت ایران افشا شده بود “.
منظور ازمزدوری ، جرات نشان دادن این شخص دربرابر دیکتاتوری رجوی در 3 سال پیش بود که جدا شد و طی این مدت، دولت آلبانی اجازه ی خروج او از آلبانی را نداد که آقای میرزایی به همت خود وخانواده اش موفق به درهم شکستن این موانع شد.
ما که درایران زندگی میکنیم ، چنین فکر نمیکنیم که باندرجوی وانمود میکند و با کار و زحمت شرافتمندانه ی خود و در خانه ی خویشتن زندگی میکنیم که ربطی به مزدوری ندارد و تنها ازحقوق شهروندی خود استفاده میکنیم.
ضمنا ازپاراگراف نقل شده روشن میشود که درقاموس رجوی ، به کسی مزدور گفته میشود که زیر بار دیکتاتوری رجوی نرود!
دراطلاعیه فرقه ی رجوی آمده است :
” مزدور مزبور یک اسیر جنگی بود که نزدیک به ۹ سال در اردوگاههای اسرا درعراق بسر برد و درحضور صلیب سرخ جهانی، خواهان پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران شد. او مانند سایر اسیران جنگی که خواهان پیوستن به مجاهدین بودند، سه نوبت توسط صلیب سرخ مورد مصاحبه انفرادی و خصوصی قرار گرفت. بعد از جنگ و اشغال عراق نیز بارها توسط نیروهای امریکایی و نمایندگان ملل متحد، کمیساریای عالی پناهندگان و حکومت عراق مصاحبه شده بود. پس از انتقال به آلبانی هم مجاهدین او را مخیر کردند به دنبال زندگی مطلوب خود برود اما وی مجدداً متقاضی عضویت در سازمان گردید “.
هم مصاحبه های این رها شده وهم اظهارات یک لشکر از اسرای رجوی ، این ادعای رجوی را دروغ و فریبکارانه میدانند . چرا که درآلبانی به کسی گفته نشده که میتواند دنبال زندگی مطلوب خود برود وطرح دروغ به این بزرگی ، تنها ازعهده ی باند بی عصمت و بی حیای رجوی بر می آید.
در ادامه :
” اما در سال ۹۶ در ارتباط با زن و پسرش در ایران قرار گرفت و برید. علی میرزایی، پسر غلامعلی، از سالها پیش با وزارت اطلاعات در ارتباط بود و بارها برای مأموریتهای جنایتکارانه علیه مجاهدین به عراق اعزام شده بود. علی میرزایی و مادرش فرشته مهدیان ازجمله مأمورانی بودند که بطور مکرر به همراه سایر مزدوران برای جاسوسی و شکنجه روانی مجاهدین به اشرف و لیبرتی اعزام میشدند “.
بلی ماهم شنیده ایم که یک موبایل کهنه تهیه کرد وبا خانواده اش تماس هایی داشت که ازنظر شما عین خیانت است و شما بمحض استقرار درقلعه ی مانز، این تلفن دستی را از او گرفتید که البته دیر شده بود.
جمله ی ذکر شده در بیانیه سازمان خوداعترافی سازمان در ماهیت فرقه ای گروه می باشد : در ارتباط با زن و پسرش در ایران قرار گرفت و برید.”!!!!
علی میرزایی بهمراه مادر فداکارش که این یکی موقع به اسارت درآمدن همسرش یک نوعروس بود، در جریان درخواست ملاقات با آقا غلامعلی با ما خانواده های آذربایجانی همدرد همسفر بود واین سفرها صرفا وصرفا برای دیدن عزیزان دربند بود وکسی درمیان این جمع بزرگ صحبتی غیر از ملاقات نمیکرد واگر شما این کار ما وخانواده ی محترم وبشدت رنج کشیده ی میرزایی را شکنجه مینامید ، مشکل رهبری تان است که دیدن اعضای خانواده را متلاشی شدن تشکیلات عنکبوتی خود میدانند واگر میخواهند شکنجه نشوند، راهش این است که به طرز تفکری برگردند که ازاین ملاقات ها استقبال کنند وخود پیشقدم انجام آن شوند.
درهر صورت، ما این پیروزی بزرگ خانواده ی میرزایی را از صمیم قلب تبریک گفته وقول میدهیم که با تمام قوا برای آزادی دیگر فرزندان خود ، به مبارزه ای بی امان خود ادامه دهیم.
زندگی مشترک بسختی اعاده شده، بر خانواده ی میرزایی گوارا ومبارک باد !
گروهی از خانواده های تبریزی همدرد