حسن نایب آقا متولد 26 شهریور 1329 در تهران، عضو باشگاه هما (گارد سابق) در سالهای 1975 تا 1978 و باسابقه 19 بازی ملی در سالهای 1974 تا 1978. وی با اینکه بازیکنی با سطح متوسط فنی بود ولی به واسطه لابی ها وحمایت هایی که از طرف مسئولین فوتبال در رژیم شاه از وی بعمل می آمد، علیرغم تکنیک ضعیف و استیل بدنی نامناسب در شرایطی بعنوان بازیکن فیکس در ترکیب تیم ملی به فرانک اوفارل و حشمت مهاجرانی تحمیل میشد که در همان برهه بازیکنان خوش استیل و تکنیکی همانند ایرج دانایی فرد و علیرضا عزیزی بناحق روی نیمکت ذخیره ها می نشستند.
وی به همین دلیل درمیان فوتبال دوستان و تماشاگران هیچ گونه محبوبیتی نداشت. او بعد از پیروزی انقلاب به فرقه مجاهدین خلق پیوست و تمام قد از خیانت ها و جنایات رجوی حمایت کرد. وی مدتی از مسئولان فرقه در آمریکا بود و جنایات خود برعلیه خانواده ها و اعضای جداشده را در پوش آزادی و دفاع از خون شهدا و این اواخر با هویت مجهول نماینده ساکنان آلبانی لاپوشانی میکرد.
بعد از انتقال تشکیلات رجوی از عراق به آلبانی وی بیشترین نقش را در آزار و اذیت و شکنجه های روحی روانی اعضای جداشده داشت و با تهدید به قطع مستمری وعضویت در تشکیلات جاسوس پروری رجوی دفتر تشکیلات آلبانی تلاش نمود ضمن جلوگیری از جداشدن اعضا آنها را مجبور به جاسوسی و خبرچینی برعلیه دیگر اعضا نماید واز این جهت به فردی منفور دربین ساکنان مقر اشرف سه و جداشدگان تبدیل شد. امضای وی پای تمامی فرم های اخراج و قطع مستمری اعضا می باشد.
فردی که روزی ادعای قهرمان ملی داشت و با جا زدن خود درمیان شاگردان استاد اخلاق و مرام پهلوانی مرحوم پرویز دهداری تلاش داشت از خود یک ورزشکار ملی و مردمی در اذهان مردم بسازد با پیوستن به جریان تروریستی رجوی عملا به عنصری شکنجه گر تبدیل شد.
حسن نایب اقا در عرصه خیانت و نامردی در حق اعضایی که بهترین سالیان عمر خود را در تشکیلات رجوی گذرانده و اکنون در پیری و با کلکسیونی از درد و رنج و بیماری های مختلف قصد جدایی و گذران باقی مانده عمرشان درخارج از تشکیلات رجوی را دارند همه مرزها را درهم نوردید وحتی چندر غاز مستمری ماهیانه که بسختی شکم آنها را سیر می کرد راهم از انها دریغ نمود و با اهرم مالی وبا سواستفاده از نیازمندی های شدید مالی اعضا انها را برای جاسوسی و خبرچینی برعلیه دیگر دوستانشان تحت فشار گذاشت.
ولی اعضای با غیرت دست رد به سینه وی و اربابانش زده و حاضر نشدند لقمه حرام و نان بی شرافتی و آدم فروشی بخورند. بهمین دلیل آنها را بجرم عدم اتخاذ مرزبندی با جداشدگان تهدید به قطع ارتباط ومستمری ماهیانه پناهندگی که حق قانونی آنهاست می کند.
شاهکار جدید رذالت ودنائت او در مورد خلیل انصاریان از اعضای جداشده که تاکنون هیچ موضع منفی در مورد فرقه نداشته و فقط به یک زندگی عادی و شرافتمندانه بدور از فضای سیاسی مشغول بوده، خود را نشان داد. جرم خلیل انصاریان که حسن نایب اقا در منتهای شقاوت حکم قطع مستمری او را امضا کرد فقط این بود که گفت درمرام و پرنسیب های اخلاقی من آدم فروشی وخیانت درحق دوست وجود ندارد. من حاضرنیستم نان حرام و آغشته به مردم فروشی بخورم. 245 یورو خیلی ناچیزتر از آن است که شرافتم را بخاطر آن بفروشم.
درود برشرف خلیل انصاریان ها و ای ننگ بر امثال حسن نایب اقا که کسوت پهلوانی و قهرمانی را به گندم رجوی فروخت و این چنین درتاریخ در شمار عمربن سعد ها نفرین شده و مردار شد.
اکرامی