زمانی که در پادگان اشرف در عراق بودم، یک روز برای خوردن چای به سالن غذا خوری مراجعه کردم. وارد سالن که شدم به تابلو اعلانات داخل سالن نگاه کردم عکس دو کشتی گیر را دیدم که به تابلوی اعلانات زده بودند. به عکس نگاه می کردم و با خودم می گفتم عکس زیر نویس هم ندارد. معنی و مفهوم این عکس چیه! از هر کسی که سئوال می کردم آنها هم جوابی نداشتند.
در سالن غذا خوری مشغول شام خوردن بودیم. مسئول مقر ما بنام شهلا کریمی زنی تازه به دوران رسیده بود ( بعد ها در رابطه با انقلاب من در آوردی مریم قجر کم آورده بود او را خلع مسئولیت کردند ). شهلا کریمی رفت پشت میکروفن و گفت بعد از شام می خواهیم پیام برادر را برای شما بخوانیم کسی جایی نرود .
بعد از شام شهلا کریمی رفت پشت میکروفن که پیام رجوی را بخواند . هر کسی پیام رجوی را گوش می کرد با خودش می گفت واقعا رجوی چقدر مظلوم است . اول پیام رجوی گفته بود: من آن زیری هستم آیا فرمانده تان عکس را به شما نشان داده اند! ( مضمون عکس این بود که جمهوری اسلامی ایران رجوی را فیتیله پیچ کرده بود ) و در ادامه گفته بود ای کاش می توانستم می آمدم در آشپزخانه های مقرها ظروف شما را می شستم و یا تانکرهای سبتیک شما را می بردم تخلیه می کردم (منظور تانکرهای فاضل آب بود)! که شما به کارهای اساسی تر برسید.
هر زمانی که شما گوش به فرمان فرمانده تان شدید و یک عنصر تشکیلاتی شدید آن وقت راه شما به وطنمان ایران باز می شود و من رو می آیم. چند تا زن در مقر ما بودند فقط اشک می ریختند و می گفتند برادر چقدر مظلوم است ما در پادگان اشرف در رفاه هستیم آن وقت برادر حاضر است تانکرهای سبتیک ما را تخلیه کند که ما به کارمان برسیم .
پیامهای رجوی شیره مالیدن بر سر ما بود. رجوی شیاد الان چندین سال است رجوی و دارو دسته اش همان زیر ماندند و هیچ زمانی رو نمی آیند. در نهایت جای آنها در زباله دان تاریخ است .
فواد بصری