نگاهی به پرونده انقلاب ایدئولوژیک – قسمت هفت
فراهم شدن مقدمات غیبت رجوی!
در ادامه سرکوب داخلی تشکیلات رجوی توسط اهرمی به نام «انقلاب ایدئولوژیک» رسیدیم به بند دیگری از بندهای به اصطلاح انقلاب.
مجدد بعد از طی مدتی که از انقلاب کذایی مسعود رجوی می گذشت تلاش زیادی از طرف شخص مسعود بود تا این انقلاب را به اسم انقلاب مریم جا بزند و هر کسی که حرف بزند از این عبارت استفاده نماید. لذا در هر نشستی که انجام می گرفت بر حسب معمول ابتدا مسئولین تشکیلاتی حرف می زدند، عمدتا هم زنان رشته صحبت را به دست می گرفتند و بعد مردهای مسئول در فرقه.
هر کدام از این عناصر به هنگام صحبت مستمر از واژه «انقلاب خواهر مریم» نام می بردند. بنابراین کم کم در تشکیلات پدیده ای که رجوی تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک راه انداخته بود به اسم «انقلاب خواهر مریم» نامگذاری شد و بقیه در مراحل بعدی اینگونه از آن نام می بردند.
بند بعدی که برای به اسارت گرفتن افکار و اذهان افراد سر در گُم در تشکیلات آورده شد بندی بود تحت عنوان «بند شین»
در اصل بعد از استارت انقلاب ایدئولوژیک رجوی هر بندی که بعدا زائیده می شد و معرفی می گردید در حقیقت برآمده از بند قبلی خودش بود. کم و کسری های بند قبلی را در قالب یک بند جدید ارائه می کردند. بنابراین بند موسوم به «شین» نیز برآمده و زائیده بند قبلی خودش یعنی بند «دال» بود.
همانند سایر بندهایی که قبلا آورده شده بود و حاصل جمع بندی بندهای قبلی بود، این بند هم حاصل نشست های متمادی از مقوله انقلاب ایدئولوژیک رجوی بود.
شین مخفف شورای رهبری بود. در پروسه انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی دست به یک ابتکاری زد. وی برای اینکه از طرف مسئولین مرد و نفرات قدیمی سازمان که در داخل تشکیلات خیلی مورد توجه بودند دچار کودتا نشود، با یک ترفند شیک و تر و تمیز دستگاهی را تشکیل داد که مانع از انجام هر گونه کودتا می گشت.
رجوی در این بند با معرفی تعدادی از زنان با سابقه زیاد در داخل تشکیلات وضعیت را طوری ترتیب داد تا هر گونه خطر را از جانب مردان و یا هر عنصر معاند و مخالف خنثی کرده و نهایتا حذف نماید.
برای این مرحله نیز نشست را در مکانی موسوم به قرارگاه باقرزاده در استان رُمادی عراق تشکیل دادند و تقریبا اکثریت قریب به اتفاق افراد را در آن محل گرد آوردند تا به معرفی این بند بپردازند. طبق معمول اقدامات قبل از نشست و دو سه هفته آماده سازی مکان نشست که خودش داستان هایی داشت. برگزاری نشست با تجملات زیادی بود و متوجه شدیم که این یکی بند ظاهرا پر خرج می باشد. بعد از حاضر شدن در مکان نشست، مسعود رجوی نشست را شروع کرد. این نشست مصادف بود با سالگرد عملیات مرصاد و یا به قول عناصر فرقه عملیات فروغ جاویدان.
چه این بند و چه بندهای قبلی که توضیح داده شد ابتدا با عناصر بالای فرقه انجام می شد و در همان جا هم به نتایجی می رسیدند و از آن نتایج برای بهتر پیش بردن بحث استفاده می شد.
در این بند، مریم رجوی ۱۲ نفر از زنان با سابقه سازمان را معرفی کرد که یک ارگانی را تحت عنوان شورای رهبری تشکیل می دادند. برای محکم کاری و ممانعت از چشم و هم چشمی بین اعضاء زن قدیمی ۱۲ نفر دیگر از زنان را تحت عنوان کاندیدای شورای رهبری معرفی کردند. تمام مراحل توسط مریم رجوی مدیریت می شد. بعدها در بین اعضاء شایعه راه انداخته بودند که عدد ۱۲ بخاطر ۱۲ امام شیعیان می باشد و طوری وانمود کنند که جنبه تقدس پیدا کرده و مذهبی وانمود شود. این ترفند برای جلوگیری از اعتراضات احتمالی در داخل تشکیلات بود که چرا از مردان هیچ استفاده ای در این چینش استفاده نشده است.
به هر حال ۲۴ زن از با سابقه ترین زنان سازمان که عمدتا سابقه تشکیلاتی آنان به قبل از انقلاب سال ۵۷ و یا قبل از زمان سال ۱۳۶۰ بر میگشت تشکیل شد. مسعود رجوی بدین وسیله همه مردان را از راس کلیه امور تشکیلاتش حذف و زنان را به جای آنان به کار گرفت. بدین وسیله خیالش راحت شد که دیگر در اختیار مردان نه نیرویی وجود دارد و نه امکانات مورد نیاز برای یک کودتا.
اسامی زنانی که برای اعضای شورای رهبری انتخاب شده بودند :
۱- نسرین پارسیان
۲- عذرا علوی طالقانی
۳- فهیمه اروانی
۴- محبوبه جمشیدی
۵- مهوش سپهری ( نسرین )
۶- مهناز کریم
۷- حشمت سریری
۸- مهناز میمنت
۹- سپیده ابراهیمی
۱۰- پری بخشایی
۱۱- نیکو خائفی
۱۲- زهرا رجبی
۱۳- زهره اخیانی
۱۴- زهره بنی جمالی
۱۵- ثریا شهری
۱۶- بتول رجایی
۱۷- مهری حاجی نژاد
۱۸- شهره عین الیقین
۱۹- حمیده شاهرخی
۲۰- زهره شفایی
۲۱- گیتی گیوچیان
۲۲- کبری طهماسبی
اسم دو تن دیگر را بیاد ندارم ولی در مجموع ۲۴ نفر می شدند. مریم رجوی بعد از خواندن اسامی آنها، یک به یک بالای سن رفته و با وی روبوسی می کردند. سوت وکف حاضرین هم با ترغیب تعدادی که کارشان شلوغ کردن صحنه بود انجام می گرفت.
بعد از این نشست مجدد برگزاری نشست های به اصطلاح لایه ای شروع شده و به تعمیق بند جدید پرداختند. همزمان هم تمام مسئولیت هایی که بر عهده مردان بود طی دستورات تشکیلاتی و بعد از انجام مراحلی به زنان واگذار گردید.
ظاهر قضیه خیلی شیک به نظر می رسید ولی در اصل یک دیوار حفاظتی به دور مسعود رجوی کشیده شد و دیگر دسترسی به وی توسط مردان با سوابق بسیار زیاد و به قولی مسئولین رده بالای تشکیلات وجود نداشت. مریم رجوی بیشتر از مسعود رجوی در دسترس بود. از همان زمان مقدمات غیبت و مخفی شدن رجوی فراهم گردید. تیم حفاظتی وی اساسا از زنان تشکیل می شد و فکر کنم فقط سه الی چهار نفر را مردان تشکیل می دادند و دیگر همه اعضای تیم حفاظت از زنان تشکیل می شد.
بعد از این انتخاب ها و انتصاب ها مدار تشکیلاتی که چیده شده بود از چندین لایه مسئولین زن شکل می گرفت. این بند به نظرم یکی از اهرم هایی بود که مسعود رجوی در عین زیرکی انجام داد، هم توسط آن حفاظت خودش را ترمیم و تصحیح و قوی ساخت و هم نیروها را بیشتر از قبل در اختیار گرفت.
به لحاظ روحی و روانشناسی مردان از زنان راحت تر حرف می شنویدند تا از هم نوعان خود.
بدین ترتیب بود که یکی دیگر از اهرم های لنگر انداختن نیروها و قطع هر چه بیشتر از دنیای بیرون شکل گرفت.
ادامه دارد
بخشعلی علیزاده
اتفاقا برخلاف حرف های رهبری پاکباز!!! این زنان نه تنها الگو و نمونه و چه و چه نشدند بلکه بشدت منفعل هستند و تنها خصوصیت پرورش یافته تهاجم افسار گسیخته و بی دلیل به مردان زیر دستشان است انهم به موجب اینکه از اقا بالا سرشان که همان شخص مسعود باشد حرف نخورند وگرنه خارج از این چارچوب هیچ گونه عملکردی ندارند نه میتوانند مثل ادمیزاد متمدن و مدرن صحبت کنند و نه حتی راه رفتنشان به انسان میماند وجودشان پر است از ترس ترس و خشم و خنده دار است که چگونه بهشان القا میشود درحالی که 40 سال است از غار تشکیلاتی بیرون نیامده اند الگوی دختران امروز ایران هستند!!!!
نام دو نفر دیگر اگر اشتباه نکنم:شیوا صادق-زهرا گرابیان شاید هم پری رحیمی بودند