کمی حرف دارم بانو جان
تا به حال به آن چهره غریب آفتاب سوخته ی،
افتاده در قاب آینه دقیق شده ای؟!
تو را با اسلحه چه کار است؟!
برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید.
“قریب به 41 سال از حضور هزاران دختر در مناسبات مجاهدین می گذرد و در طی این مدت، دهها هزار زن و دختر قربانی قدرت طلبی و یا فسادهای جنسی مسعود رجوی شده اند. تعداد زیادی از این قربانیان، دختران خردسال و نوجوانی بودند که در رویای آزادی و عدالت در سرزمین شان، به دام شعارهای فریبنده مجاهدین گرفتار آمدند و خیلی زود مورد سوء استفاده های سیاسی قرار گرفتند و در کوچه خیابان های شهر به ناکجا آباد “اهانت ها، ضرب و شتم ها، ترورها و عملیات های انتحاری” کشیده شدند و یا در زندان ها پرپر شدند و دیگر نشانی از آنان باقی نماند. درست در جامعه ای که هنوز فرهنگ حضور زنان متأهل در سطح جامعه جا نیفتاده بود و عامه مردم این حضور را برنمی تابیدند، دختران نوجوان مجاهد به درون خانه های تیمی و یا به کارهای توضیحی و فروش نشریه گسیل می شدند تا ساده انگارانه، به خیال واهی، جهش وار به سمت “جامعه بی طبقه توحیدی” و برابری زن و مرد مورد ادعای مسعود رجوی پرتاب شوند. اقدامی مرحله سوز که جز به ویرانی بسیاری از دختران که عمدتاً از خانواده های سنتی و طبقات پایین اجتماع بودند نینجامید.
در چنین وضعیت اسفباری که دختران مجاهد گام به گام طی می کردند، بناگاه فرمان ورود به فاز تسلیح و ترور از سوی رهبر مجاهدین در 30 خرداد 1360 صادر شد که به تبع آن، هزاران دختر میلیشیا در دامگه مرگ فرو افتادند و آواره خیابان ها شدند و یا در گوشه زندان ها جای گرفتند. گروهی از این دختران به جرم اقدام مسلحانه در زمان جنگ خارجی، به مرگ محکوم شدند در حالی که نامشان هم مشخص نبود. و این اوضاع در شرایطی رخ داد که مسعود رجوی برای در امان ماندن از خطرات خودساخته به فرانسه گریخته بود…”