چهل ودومین سالگرد انقلاب فرارسید. انقلابی که با انگیزه وهدف مبارزه با ماهیت استثماری واختناق ودیکتاتوری رژیم شاه شروع شد وبا پیوند خوردن با آمیزه های دینی این باور واعتقاد را دراذهان مردمی که از فساد اداری وتبعیض طبقاتی و اختناق سیاسی ومحرومیت اجتماعی به تنگ آمده بودند ایجاد کرد.
باشکل گیری این انقلاب که با سیره عدالت گسترانه پیشوایان و مصلحان تاریخی پیوند خورده برای همیشه این پدیده شوم ضداسلامی ریشه کن و فرمان ومنشور عدالت گستر خدایی برجامعه حاکم گردد. امری که به دلایل مختلف و از جمله دسیسه های کشورهای استعماری ودر راس آن امریکا که با جنگ وتحریم های گسترده برمردم ایران تحمیل شد وهمچنین ترور مردان کارامد از نسل مسولین دلسوز و ناکارامدی وسومدیریت مسولین جایگزین شعارهایش محقق نشد. البته نباید این موضوع را هم از نظر دور داشت که انقلابی با این ماهیت مردمی وحجم عظیمی از مشکلات ودشمنی ها نزدیک به 7 سال جنگ تحمیلی واز بین رفتن بخش عظیمی از زیرساخت های اقتصادی وتحریم های ظالمانه برای محقق کردن تمامی آرمانها و وعده هایش نیاز به زمان دارد.
آنچه باعث شده تمامی جهانیان انگشت به دهان، تحولات داخل ایران را دنبال کنند اعتقاد عمیق مردم ایران به اصل انقلاب فارغ از تمامی سختی ها ومحرومیت ها وبار سنگین مشکلات معیشتی ونارضایتی گسترده درقبال عملکرد مسولین است.
سال 57 مردم ایران از بزرگ تا کوچک واز زنان تا مردان در هرشهر وروستا با گذشت وفداکاری واتحاد عمل بی سابقه یکی از بزرگ ترین انقلاب های دوران معاصر را که مهم ترین ویژگی آن استقلال بود را رقم زدند.
همگان به خوبی بیاد دارند که درسال 57 چگونه جوانان برسر صف های طولانی می ایستادند تا سوخت مورد نیاز مردم را تامین کنند. بیاد داریم که بدلیل اعتصاب کارگران شهرداری نظافت خیابانها ومعابر را همین جوانان برعهده می گرفتند. بیاد داریم که همین جوانان 57 با سرمایه های شخصی اقدام به ایجاد تعاونی های تره بار وخشکبار می کردند تا مایحتاج ضروری مردم را با مناسب ترین قیمت بدست آنها برسانند تا اختلالی در روند انقلاب پیش نیاید. باپیروزی انقلاب همین نسل 57 با پاسداری شبانه امنیت مردم را برعهده گرفتند تا ارامش مردم حفظ شود در چنین شرایطی گروهها ودسته جات سیاسی در پرتو آزادی های بدست آمده از جانبازی های مردم وخون شهدا پا به عرصه حیات اجتماعی وسیاسی جامعه گذاشتند که یکی از انها سازمان مجاهدین خلق بود. این سازمان که بخاطر اعدام بنیان گذارانش وهمچنین حمایت برخی از رهبران مذهبی وسیاسی انقلاب وادعای ایدئولوژی اسلامی در ابتدا مورد حمایت مردم قرار گرفت .تلاش کرد از فضای باز جامعه برای محقق کردن اهدافش استفاده نماید . مردم هیچ شناختی از رهبران جدید آنها وبخصوص مسعود رجوی نداشتند.
در ادامه روند انقلاب مشخص شد مسعود رجوی با حمایت برادرش کاظم رجوی که با نام مستعار میرزا یکی از منابع ساواک درخارج کشور بود وهمچنین همکاری با بازجویان ساواک که در نامه درخواست عفو ارتشبد نصیری رییس وقت سازمان اطلاعات وامنیت از شاه به ان اشاره شده مورد عفو ملوکانه قرار گرفته واز اعدام نجات پیدا کرده بود .
وی به لحاظ شخصیتی فردی به شدت جاه طلب بود که از همان سال های اول انقلاب ادعای رهبری انقلاب را داشت ومدعی بود رهبری انقلاب به سرقت رفته است موضع گیرهای تندروانه و سخنرانی های تند وتحریک کننده که به منظور ایجاد درگیری بین هواداران پرشور وصادق ولی احساسی سازمان با مردم ونیروهای وفادار به انقلاب ورهبری ان صورت می گرفت درادامه جو جامعه را متشنج وفضای امنیتی برکشور حاکم ساخت .
تحت تاثیر این شرایط نسل 57 که اصلی ترین نیروهای شکل دهنده انقلاب وبدلیل خصوصیات اخلاقی افرادی صادق، فداکار وسرشار از شور وانرژی بودند به دودسته تقسیم شدند. دسته ای از آنها به ادامه حمایت از انقلاب ورهبری آن پرداختند ودرگام بعد سلاح بدست گرفته وبرای دفع تهاجم دشمن به جبهه ها شتافتند ودسته دیگر در زنجیر دروغ ونیرنگ رجوی اسیر وبا گرفتن سلاح درمقابل مردم ودوستان سال 57 خود ایستادند. اصرار وجنون رجوی برای کسب قدرت ترورهای کور وانفجارات مهیب و شهادت بسیاری از مسولین ورهبران دولت ونظام نورسیده انقلاب و مردم عادی کوچه و خیابان را از یک طرف وقربانی شدن واسارت تعداد زیادی از هواداران مجاهدین را باعث شد ودر آخر رجوی به فرانسه گریخت ولی تبعات دردناک جنگ داخلی در کنار جنگ خارجی که هر روز از مردم شهید و ویرانی می گرفت باقی ماند.
رجوی با رفتن به فرانسه جان سالم به در برد درحالیکه دهها نفر از هواداران را به کشتن داد. وی در ادامه خیانت هایش سر از عراق یعنی کشوری که به ایران تجاوز کرده بود در آورد ودر آنجا پروزه خیانت ها وجنایات خود را ادامه داد .
هزاران نفری که با شیوه های فریب وی به عراق رفته بودند بعنوان ستون پنجم دشمن برعلیه ایران ومردمش بکار گرفته شد.
درمناسبات داخلی در پادگان اشرف اعضا به اسارت گرفته شدند واجازه هیچ گونه تماس ونامه نگاری با خانوادها به انها داده نشد.
اعضای منتقد وناراضی خواهان جدایی سر از زندان مخوف ابوغریب دراوردند وبا انتقال وعقب نشینی مفتضحانه از عراق ودست کشیدن از تمامی ادعاهایش اکنون در یک مقر بسته در دهکده مانز ودرحالیکه هرکدام از انها سال های اخر عمر خود را می گذرانند به اسارت گرفته شده اند.
نسلی از دوستان پنجاه وهفتی من برخی در صحنه های جنگ ودر دفاع از میهن شهید شدند نسلی دیگر در چمبره ی خیانت های رجوی اسیر وتلاش می کنند خود را آزاد ساخته وبه دامن خانواده ومردم برگردند .
من با توجه به شناختی که از جوهره وذات وجودی انها واز همه مهم تر صداقت شان دارم شکی ندارم که حصارهای ذهنی وعینی رجوی را در هم خواهند شکست وبه آغوش جامعه باز خواهند گشت
علی اکرامی