دیدگاه استثماری و ارتجاعی رجوی در مورد زنان

فرقه مجاهدین خلق در دهه های اخیر و در پروسه های مختلف در مورد دیدگاه ترقی خواهانه اش در مقوله زن و نقشی که در راستای ارتقاء و پیشرفت آنها در زمینه های تشکیلاتی، سیاسی و اجتماعی ایفا کرده لاف وگزاف زیادی زده است! که نقطه عطف آن بزعم رجوی انقلاب ایدئولوژیکی درونی سازمان با مضمون نفی استثمار و رهایی زنان بوده است.

رجوی تلاش نمود کودتای تشکیلاتی خود را که به انحلال دفتر سیاسی و حذف بسیاری از کادرهای با سابقه و رقبای اصلی اش انجامید و با این اقدام خود را در موضع رهبر خاص الخاص فرقه قرار داد با عنوان کردن مباحث طولانی گامی در مسیر رهایی زنان وبدست گرفتن هژمونی و زدودن اندیشه و نظرگاه استثماری در مورد زنان سازمان تلقین نماید!

ولی واقعیت این بود که بعد از به اصطلاح انقلاب درونی، زنان نه تنها پیشرفتی نکردند بلکه بصورت مضاعف مورد استثمار قرار گرفتند. با بحث طلاق که شرط اصلی ادامه عضویت در تشکیلات بود زنان هیچ اختیار و اراده ای در ورود به این مقوله که جزء بدیهی ترین حقوق اجتماعی آنها بود نداشتند و در حقیقت موضوع جدایی از همسر و متلاشی شدن کانون گرم خانواده به اجبار به آنها تحمیل شد.

در بعد تشکیلاتی اگر چه بظاهر زنان در مدارهای بالای تشکیلاتی قرار گرفتند و در ویترین نمایشی شورای رهبری عهده دار نقش رهبری تشکیلات گردیدند ولی خیلی از زنان باسابقه که پروسه زندان های شاه را داشتند و بعد از پیروزی انقلاب در مدار مسئول نهادهای مختلف قرار گرفته بودند از مناصب و مسئولیت خود کنار گذاشته شدند و زیر دست زنانی قرار گرفتند که به هیچ وجه ذیصلاح نبودند و توان تشکیلاتی و سابقه سیاسی آنچنانی هم نداشتند. در حقیقت با گماردن مریم که به لحاظ سابقه و توان قابل مقایسه با این زنان نبود از آنها همانند مردان با سابقه زهر چشم گرفتند.

بعد از انجام انقلاب ایدئولوژیک و قرار گرفتن زنان نورچشمی و تملق گو در مدار مسئولیت، ضوابط ارتجاعی و عقب مانده بر تشکیلات حاکم گردید! مناسبات اجتماعی زنان ومردان از یکدیگر بلحاظ جنسیتی تفکیک گردید. سالن های غذاخوری و محدوده خوابگاهها و اتاق های کار زنان به مکانهای صرفا زنانه منتقل گردید. حضور تک نفره مردان در اتاق های کار زنان مسئول ممنوع گردید وهر عضو مردی که با مسئولین زن کار اجرایی داشت می بایست به اتفاق مرد عضو دیگر و بصورت دو نفره مراجعه می کرد. نکته مضحک اینجا بود که به عضو مرد همراه هرز می گفتند که به اصطلاح در ادبیات انقلاب رجوی یعنی تضمین کننده مرد اول که در حقیقت مانع بروز تصورات جنسی در فکر و خیال او شود.

زنان حق تماشای مسابقات ورزشی مردان را نداشتند. زمانبندی مراجعه به جایگاههای پمپ بنزین زنانه و مردانه شد و از همه مسخره تر زنان حق سوار شدن بر خودرو مردان را نداشتند و همین امر در مورد مردان هم صدق می کرد. در گرمای تابستان و زیر تیغ آفتاب کشنده پادگان اشرف اگر مرد عضو در سر جاده ایستاده بود، زنانی که با خودرو از آن مسیر تردد داشتند حق سوار کردن او را نداشتند و بعدها با کمی انعطاف در قسمت بادی خودرو و بر بدنه فلزی جیب لندکروز که بشدت بر اثر گرما داغ شده بود می نشستند.

تحویل دادن خودکار و یا دفتر به زنان مسئول توسط مردان بصورت مستقیم ممنوع بود ومی بایست خودکار و یا کتاب ویا کاغذ گزارش تشکیلاتی روی صندلی ویا میزی قرار داده میشد تا مسئول زن بردارد تا مبادا دست ها به هم تماس پیدا کند!

این نمونه های ناچیزی از تاثیرات انقلاب مریم بر مناسبات درونی مجاهدین بود. سازمانی که ادعای نفی ستم و استثمار جنسی از زنان را داشت و در بوق وکرنا میکرد که انقلاب مریم، زنان مجاهد را از بند فرهنگ برده ساز و ایدئولوژی مردسالار رهاساخته است و زنان مناسبات مجاهدین را بعنوان الگو و نوک پیکان زنان معاصر تبلیغ می کرد! عملا در مناسبات خود در مسیری قرار گرفت که ارتجاعی ترین واستثماری ترین مناسبات اجتماعی را برزنان تحمیل نمود و با تدوین این ضوابط بالاترین توهین ها را به زنان روا داشت.

در شیوه های اعمال شده توسط رجوی زنان انقدر ضعیف وشکننده بودند که حضور یک مرد مجاهد مبارز را در یک خودرو و یا اتاق کار و مکانهای عمومی نمی توانست تحمل کند و با اولین برخورد و نگاه جنس مخالف البته انقلاب کرده ومجاهد که به ادعای رجوی به یمن انقلاب مریم مسلح به اندیشه ضداستثماری شده بود را نمی توانست تحمل کند و فرو می ریخت! واقعیت ایدئولوژی رجوی در مناسبات همین است.

حال مریم رجوی هر چقدر می خواهد در جلسات 11 مارس در مورد مبارزه برای حقوق زنان شیون سر دهد!
اکرامی

خروج از نسخه موبایل