مادر علی اکبر عندلیبی که اشک مجالش نمی دهد تنها می تواند بگوید که دلم خیلی برایت تنگ شده اکبر جان . تماسی با من بگیر..
خواهر علی اکبر و خواهر زاده های او با ابراز دلتنگی می گویند که آمدیم به اشرف اما سران مجاهدین نگذاشتند که ببینیمت! آنها می گویند که مشتاق آمدن اکبر هستند و از او می خواهند که حداقل تماسی با خانواده بگیرد…