معصومه رضایی، مادر رنج کشیده «سعید فرجاله حسینی» برای فرزند گرفتار خود در فرقه رجوی پیام نوروزی فرستاد.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در این پیام، صدای عاشقانه مادری را می شنوید که در آرزوی به آغوش کشیدن فرزند ندای حق سر می دهد و می گوید: «خدا کند فریاد نالههای این مادر دل شکسته به گوشت برسد.»
سلام. من نوروز سال ۸۳ همراه کاروان اعزامی به قرارگاه اشرف بودم و یک شب هم داخل قرارگاه اشرف اقامت داشتیم. سعید رو هم دیدم باهاش کلی صحبت کردم. متاسفانه ارتباط شون با دنیای خارج از اردوگاه فیلتر شده بود بطوریکه اطلاعات و ذهنیت از دنیای خارج اردوگاه زمان حالش با زمان اسارتش تفاوت چندانی نداشت! فقط اخبار منفی از بیرون مثه گران شدن دلار، بالارفتن قیمت ها، افزایش جمیعت و شلوغی و آمار منفی رو اطلاع داشت بطوریکه میگفت چه جوری با حقوق زیر ده هزار تومن(زمان اسارت) میشه گوشت کیلویی۵هزارتومن (زمان حال) خورد!!!!
باوجود چنین وضع بی خبری از یک طرف واز طرفی شستشوی مغزی که سازمان برروی اعضا طی سالهای متمادی داشته (حدود بیست سال) و این که سعید از آن مستثنی نبوده ومیشدکاملا از طرز حرف زدنش به این نتیجه رسید ، قطعا نه دیدار حضوری سال ۸۳ ونه این پیغام سال ١۴۰۰ هیچ کدوم تاثیری در عوض کردن تفکر سعید نداشته چون به زبانی که اومیفهمید نبوده. سعید وقتی نمیدونه ماشین دوو سیلو Dawoo Cielo چی هست و چه شکلیه، آرزوی داشتنش هم نداره همون طور برای داشتن خونه لوکس ویا همسر و…. این مطلب رو راحت میشد از جواب سعید وقتی پیراهن سفیدی که به عنوان هدیه و سوغات براش برده بودند رو قبول نکرد و گفت “من بیست ساله این پوتینها و لباس رو به خاطر هدفم ازتنم درنیاوردم ، حالا فکر کردیدبخاطر این پیرهن دومادی که برام کادو آوردید، دربیارم؟!!!” فهمیدوبه این نتیجه رسید که این روش جواب نمیده و باید از راهی که به زبان سعید نزدیکتره وارد شد.