از چندی پیش برخی از هواداران فرقه ی رجوی برای جلوگیری از اخراج اعضای دربند فرقه در عراق، در سوییس و در شهر ژنو دست به تحصن زده اند. فرقه با پیش بینی این موضوع که اخراج از عراق قریب الوقوع و اجتناب ناپذیر است با بسیج باقی مانده ی هواداران خود دست به دامن جو سازی و هیاهو شده است تا بازهم با توسل به فریب و حیله با اخراج اسرا و گروگانهای خود در اشرف مقابله نماید.
خانواده های چشم انتظار اعضای دربند فرقه این روزها مطمئنا با جدی تر شدن و بالاگرفتن بحث اخراج، بیش از پیش دست به دعا بلند کرده و از خداوند خواهان آزادی عزیزانشان هستند. تا بلکه اینبار جگرگوشه ی اسیرشان پای هفت سین کنار سایر اعضای خانواده بنشیند و شمع روشن خانواده را پرنور تر نماید.
مادرانی که من دیده ام، یک چشم اشک و یک چشم خون دارند تا بلکه فرزند گرفتارشان رها شود و در بزند و وارد خانه شود. (آیا حتی یک مادر را دیده اید که از غیبت چندین ساله ی فرزندش راضی باشد و یا عاملان این اسارت یعنی سرکردگان فرقه ی رجوی را لعن و نفرین نکند؟)
اینک متحصنین یعنی همان هواداران باقی مانده ی فرقه در اروپا، که همچون برادران و خواهران مجاهدشان! در اعصار پیشین زندگی می کنند، چشم بر واقعیات دنیای خارج بسته و پیشتاز و جاده صاف کن اسارت فرزندان مردم ایران گشته اند. بعبارتی این گروه دانسته یا ندانسته تلاش می کنند تا بند های اسارت در اشرف همچنان محکم باقی ماند و کسی جرات نکند فریاد آزادی سر دهد. از این رو من این جماعت را در مقابل مادران داغدار و چشم انتظار می گذارم و از آنجا که به حقانیت وعده ی الهی ایمان دارم تنها به این بسنده می کنم که بگویم:
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد
که مادران سیه پوش
داغداران زیبا ترین فرزندان آفتاب و آب
هنوز از سجاده ها سر برنگرفته اند.
براستی آیا " جهل" این جماعت نسبت به آنچه سرکردگان فرقه بطور روزانه و سیستماتیک بر سر اعضای دربند و گروگانشان در اشرف می آورند، می تواند دلیل موجهی برای از حمایت از فرقه و حمایت از به بند کشیده شدن اعضا باشد؟
آیا جای این سئوال باقی نیست که اگر اشرف خوب است چرا خود این عده در اروپا مانده اند که آمار زندانیان اشرف سالهاست از مرز 3500 اسیر فراتر نرفته؟
آیا این به اصطلاح هواداران نمی دانند که بهای هواداری آنان از اسارت و زنجیر، خون و عمر فرزندان ایران زمین است؟
عکس ها بخوبی گویای این واقعیت است که این افراد بطور نوبه ای تغییر نموده و اشخاص جدید جایگزین قدیمی تر ها می شوند. همچنین روشن است که این ترکیب از مناطق مختلف اروپا و حتا آمریکا جمع آوری و به ژنو فرستاده می شوند.
ژنو یکی از گران ترین شهر های اروپاست و اگر هزینه ی اقامت هر فرد و سایر هزینه های او در این شهر را به رقم ایاب و ذهاب و جمع آوری این آدمها، از مناطق مختلف اروپا اضافه کنیم و حاصل را در تعداد روزهایی که این جماعت در ژنو دست به تحصن زده اند ضرب نماییم، قطعا با رقم سرسام آوری روبرو خواهیم شد.
طرفه اینکه فرقه ی رجوی ادعا دارد اعضایش در اشرف تحت شدید ترین محدودیت های غذایی و دارووی هستند. آب، نان، برق، دارو و… در اشرف یافت نمی شود و بچه ها نان و مرغ را از گلوی خودشان بریده اند تا به حلق شیوخ هوادار صدام که هراز چندگاهی به اشرف سر می زنند بریزند!
چرا رجوی ها اندکی از هزینه های تحصن در ژنو را خرج تهیه موادغذایی برای اسرای زندانی در اشرف نمی نمایند که احتیاج بیشتری به خرج کردن دارد؟
فرقه قصد فریب چه کسی را دارد؟
گمان نکنم به جز متحصنین کسی را بتواند بفریبد که حتا فریب خوردگان سابق در اشرف نیز به گواهی دوستان رها شده شان سالهاست بیدار شده اند و مترصد فرصت رهایی از اشرف هستند.
هدف از نمایش فعلی در ژنو چیزی نیست بجز تلاش مستمر فرقه برای دربند نگاهداشتن قربانیان خود که ابزار معاملات ننگین این گروه با شیاطینی از قبیل صدام و دارو دسته اش و دشمنانی چون اسراییل بوده اند.
مطمئنا عوامل این نمایش در ژنو در مقابل مادران اعضای مجاهدین که چشم براه آزادی عزیزانشان هستند صف کشیده اند و دعای مادران این اسرای دربند، هواداران رجوی و سایر زندانبانان را بسنده است.
در تحصن ژنو آنچه باید دید خواست سران فرقه است برای حفظ گروگان ها. برای اسارت بیشتر و نگهبانی از زندان فیزیکی و عقیدتی.
وبلاگ آرش صامتی پور