زمانی که مسعود رجوی مفقود شد، تحلیلهایی در مورد وی و این اقدام در سازمان مجاهدین مطرح بود که ازجمله مهمترین آنها اتمام کارکرد حضور فیزیکی سرکرده فرقه بود. مسعود رجوی پنهان شد تا درصحنههای بینالمللی مریم رجوی به نماد و تابلوی سازمان تبدیل شود و درنتیجه این تغییر یکی از مهمترین چالشهای مجاهدین از سر راه برداشته شود. سازمان با این اقدام قصد داشت چالش سابقه تروریستی و جنایت بارش را درصحنههای بینالمللی و حقوق بشری به فراموشی سپرده و همهچیز را گردن مسعود رجوی بیندازد. اما همان زمان همفکرش را نمیکرد که مریم رجوی هم روزی کارکردش تمام میشود؛ اما این اتفاق افتاد و دلیلش هم این بود که بهطورکلی کارکرد، زمان استفاده و موجودیت کل سازمان رو به اتمام است.
اکنون مریم رجوی مدتی مدیدی ست که در آلبانی حبس شده و خبری از دوره گردیهای او در اروپا نیست؛ دیدارهای نازل وی باسیاست مداران دست چندم و بازنشسته اروپایی و آمریکایی هم در همان کمپ آلبانی صورت گرفته است. درواقع شخصیتهای دیدارکننده با مریم رجوی آنقدر سطح پایین و نازل بودهاند که حاضر شدند برای دیدار با سرکرده تروریستها به کمپ سازمان در تیرانای آلبانی بیایند!
واقعیت این روزهای مریم رجوی این است که او از اتحادیه اروپا اخراج شده و فقط میتواند مانند دیگر اعضای سازمان در کمپهای آلبانی حاضر باشد. این موضوعی است که مجاهدین بهشدت از مطرحشدن آن فراریاند و همه دستوپا زدنهای این روزهای این فرقه حول این مسئله است که قبل از انتشار این خبر، بهنوعی آن را نقض کند.
رابطها و سرکردگان مجاهدین سعی میکنند تا دیدار یا اقدامی ظاهری برای مریم در نقطهای اروپا جفتوجور کنند تا ملکه تروریستها ولو برای چند ساعت در کشوری عضو اتحادیه اروپا نشان داده شود. یکی از آخرین تلاشهای رابطین سازمان تمرکز بر کشور بلژیک و مقر اتحادیه اروپا بوده است که البته بازهم نتیجه نداده است و بهطورکلی همه تلاشهای اعضای سازمان تا این لحظه بینتیجه مانده است.
اولین مسئله در قبال خانهنشین شدن پیرزن پرحاشیه مجاهدین آن است که عاقبت اینهمه خدمت و رفتوآمد برای غربیها به اینجا رسید که سرکرده تروریستها اکنون از اتحادیه اروپا اخراج شده و کسی که قرار است به قول خودشان هدایت آلترناتیو نظام ایران را در دست داشته باشد، نمیتواند برای دیدار با همان سیاستمداران درجه چندم و عموماً بازنشسته اروپایی قدم از قدم بردارد. مریم رجوی درنهایت همه خوشخدمتیهایش به اینجا رسید که مثل اعضای دربند فرقهاش باید در کمپ آلبانی شبانهروز را بگذراند و برای اینکه فراموش نشود حداکثر میتواند هر از چند گاهی در موضوعات بیربط به خود و سازمانش توئیت کند و از یگان سایبری سازمان بخواهد که توئیت های او را ری توئیت و لایه نمایند.
نکته دوم آنکه به نظر میرسد تاریخمصرف مریم رجوی هم تمامشده است. البته داستان مریم مانند مسعود رجوی نیست و پایان تاریخمصرف مریم رجوی به معنای پایان تاریخمصرف خود سازمان است. به نظر میرسد که دیگر برای اهداف اروپا و آمریکا کارایی خاصی از این گروه مشاهده نمیشود، وگرنه حداقل به سرکرده تروریستها اجازه میدادند تا ولو برای ادامه همان رفتوآمدهای تبلیغاتیاش دیدارهایی در همان قد و قواره خودش در کشورهای عضو اتحادیه اروپا داشته باشد.
سوم اینکه به نظر میرسد پولهایی که امروز علیه جمهوری اسلامی ایران خرج میشود، دیگر سهم مجاهدین نخواهد شد و این فرقه تروریستی قرار است از رده گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی کنار گذاشته شود. این مهم را میتوان از حالوروز مریم رجوی بهخوبی فهمید. چراکه از تروریستهای جداییطلب اهوازی تا سلطنتطلبان عیاش و بیخاصیت، هیچکدام تاکنون به این نقطه نرسیدهاند که منع ورود به اتحادیه اروپا داشته باشند.
هرچند مریم از سالها پیش اجازه ورود به آمریکا و انگلستان را نداشته است، اما اکنون گویا این محدودیت به همه اتحادیه اروپا تسری پیداکرده و به عبارت دقیق و خلاصهتر، ملکه تروریستها قرار است در همان لانه آلبانی باقی بماند.
تحقق رؤیای آلترناتیو مریم که البته از همان ابتدای مطرحشدن، بیشتر تلاشی برای پیشی گرفتن در رقابت با دیگر جریانات اپوزسیون به نظر میرسید، بهکلی بربادرفته است. زیرا اروپاییها در برابر مریم رجوی به لغو دیدار و تحریمش بسنده نکردهاند، آنها نشان دادند که دیگر حاضر به رفتوآمد این پیرزن پرحاشیه به کشورشان و تحمل تبعات میزبانی از سرکرده تروریستها هم نیستند.
و نکته آخر اینکه پخش نشدن گسترده خبر خانهنشینی پیرزن مجاهدین نه از بابت مراقبتهای اعضای این گروه ، بلکه حاصل این مهم است که اساس حضور و رفتوآمد مریم رجوی به کشورهای اروپایی آنقدر اهمیت و تأثیر نداشته است که حالا خانه نشینیاش بهعنوان خبری مهم تلقی گردد. واقعیت آن است که سرکرده تروریستها هیچ گاه بیشتر از شوهای تبلیغاتی و پرخرجی که برای رفتوآمدهایش تولید میکرد، مؤثر نبوده است.