تبعات خود سوزی 17 ژوئن و مسئله داری اعضاء

بعد از دستگیری مریم قجر به جرم پولشوئی در فرانسه، به دستور تشکیلات تعدادی از اعضای فرقه در فرانسه دست به خودسوزی زدند تا با این حربه به زعم رجوی ها ، افکار عمومی جریحه دار شده و به دولت فرانسه فشار بیاورند که مریم قجر را آزاد کنند . البته ناگفته نماند این حربه تا حدودی موثر بوده چرا که بعد از مدت کوتاهی دولت فرانسه مجبور شد مریم را آزاد کند .

در آن ایام در داخل اشرف چه می گذشت؟
بعد از رسوائی دستگیری مریم قجر با تعدادی از یارانش ، تشکیلات در اشرف هم به اعضاء گفته بود کسانی که داوطلب خودسوزی هستند می توانند در جلوی درب اصلی اشرف در حضور خبرنگاران دست به خودسوزی بزنند. دست بر قضا یکی از روزها در همان ایام، مسئولین به تمامی یگان ها گفتند جهت اعتراض به دستگیری مریم قجر در خیابان 100 تجمع کرده و به سمت درب اصلی راهپیمائی می کنیم. بچه ها از مقرات مختلف در خیابان 100 جمع شده بودند. در آن اثناء فضای تشکیلاتی به نحوی شده بود که می شد دوستان دور هم جمع شویم و درد دل کنیم به قول مسئولین محفل بزنیم. هنگام راهپیمائی فهیمه اروانی در خیابان 100 همراه ما بود ، به بچه ها می گفت ما باید مثل بچه های خارج کشور دست به عمل خودسوزی بزنیم تا مریم را از چنگ دولت وقت فرانسه آزاد کنیم . جالب این است خیلی از بچه ها پوزخند می زدند و به نظر می آمد از دستگیری مریم قجر خوشحال شدند. فهیمه اروانی متوجه عکس العمل بچه ها در هنگام راهپیمائی شده بود و ناراحت شد و گفت شماها خیلی از انقلاب مریم عقب هستید. بچه های خارج از ما جلوترند! خلاصه فضای داخل اشرف نسبت به دستگیری مریم به گونه ای بود که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده باشد! بچه ها می گفتند حالا روز آزمایش است برای مریم قجر ، نشان دهد حرف با عمل اش همخوانی دارد یا خیر ؟!

البته برای ما روشن بود او فردی نیست که از خودش قیمتی بدهد. قیمت را اعضای بیچاره و اغفال شده و آنهائی که جلوی چشمان خبرنگاران به دستور تشکیلات دست به خودسوزی زدند می دهند، نه مریم قجر، طی همان مدت کوتاه که وی دستگیر شده بود به همه اثبات شد رجوی ها برای حفظ خودشان از اعضاء مایه می گذارند !

اما آنچه که در اشرف گذشت در آن فضای ملتهب این بود که در بین 4 تا 5 هزار نفر فقط یک نفر پیدا شد تا در جلوی درب اصلی اشرف دست به عمل خودسوزی بزند آن هم فردی به اسم علیرضا خالو بود ، و به مسئولین ثابت شد به تعداد انگشتان دست هم رهبری فرقه فدائی ندارد. فقط یک نفر تحت تاثیر تشکیلات جلوی درب اشرف دست به خودسوزی زد !

برای رجوی ها ثابت شد انقلاب طلاق مریم قجر کشک و پوشال است و اصالت ندارد . رجوی به وسیله انقلاب طلاق می خواست جلوی ریزش نیرو را بگیرد حتی با چوب و چماق و تهدید و زندان هم شده بود توانست اعضای ناراضی را در اشرف به اجبار نگه دارد. ناگفته نماند موفق هم شده بود اما می بینیم وقتی پشتیبان رجوی و به قول مسعود ” تنها دوست نزدیکش ” سرنگون شد، یک قلم نزدیک به 1000 نفر به تیف نزد آمریکائی ها پناه می برند !

لازم به ذکر است فرقه رجوی در رابطه با خودکشی کارنامه سیاهی دارد. آن روزگارها که تیم های عملیاتی را روانه خاک ایران می کرد به اعضایش توصیه می کرد در صورت دستگیری یا زخمی شدن حتماٌ قرص سیانور بخورند و زنده دستگیر نشوند یعنی باید خودکشی می کردند تا اطلاعات آنها لو نرود و با این حرفها اعضاء را به کشتن می دادند. گرچه بسیار روشن است خیلی از همین افرادی که جهت عملیات به داخل اعزام شده بودند زخمی یا دستگیر شدند و دست به خودکشی نزدند و تشکیلات در این زمینه هم چندان موفق نبود و ضربه های متعددی متوجه فرقه شد .

خودسوزی علیرضا خالو خیلی از بچه ها را متناقض و مسئله دار کرده بود. در جمع خودمان می گفتیم اگر خودسوزی مسئله حل کن است چرا فرماندهان و اعضای شورای رهبری دست به خودسوزی نمی زنند؟! این موضوع باب محافل بچه ها شده بود. حتی یادم است بعضی از بچه ها در نشست های لایه ای به عنوان تناقض فاکت هایی را در این زمینه می خواندند که تشکیلات دید اوضاع به نظر خراب می آید و گفتند این دست از فاکت ها را لازم نیست در جمع بخوانید. اگر خواستید خودتان را خلاص کنید برای مسئولین بنویسید و تمام کنید .

گلی

خروج از نسخه موبایل