انتشار خبرهای مبنی بر مشخص کردن استاتوی افراد خارجی مقیم آلبانی و ارائه طرحان به پارلمان این کشور فرقه و دار و دسته را به شدت به تکاپو انداخته است و به یکباره تمام هم و غم والف تا ی سران فرقه از بالا تا پایین درگیر بحث کارت هویت شدند.مگرچه اتفاقی افتاده وچه سرفصل ایدئولوژیک و سیاسی و استراتژیکی رخ داده است که فرقه در یک آچمز ایدئولوژیک قرار گرفته است که هنوز جوهر تعهد نامه های ماه رمضان خشک نشده دوباره تعهد نامه می گیرد و افراد را به پای میکروفون ها می کشاند که حاضرحاضر بگویند., بااعلام ندامت و پشیمانی از نکرده هایشان و سپردن برای شروعی جدید وخدمت در ارتش موهوم اعلام حضور کنند و رجوی می خواهد ماشین فرسوده و درباتلاق فرو رفته اش را با رنگ و لعاب قالب اسیران نگون بخت و سالخورده نماید.
البته ثبت نام مجدد تک تک افراد و گرفتن تعهد نامه جدید با غلظت و سس مؤ سسان پنجم است.که معمولا وقتی کارد به استخوان رجوی می رسد چنین فیلی هوا می کند.
رجوی با شامورتی بازی تا امسال پنج بار ارتش سالخوردگانش را منحل کرده و بعد از یک مغزشویی اساسی و گرفتن یک تعهد نامه اساسی تر باز تاسیس کرده است.. موسسان اعلام کرده است .
چرا این فرقه از تعیین تکلیف استاتوی قانونی افراد ش که همه در قلعه اشرف سه در آلبانی محصور هستند وحشت کرده است؟!
چرا رجوی می خواهد تا به ابد افراد تحت اسارتش بی هویت باقی بمانند؟!
چرا رجوی این جنایت علیه افراد اسیر در قلعه اشرف سه را به سمت بی هویتی مجبورمی کند و در دستگاه ایدئولوژیکی آنرا تئوریزه کرده و بر آن برچسب مجاهد بی نام و نشان هم زده است ؟!
طرح این سئوالات برای افرادیکه در مناسبات این فرقه نبوده اند وآگاهی کافی ندارند عجیب و غریب به نظر می رسد اما برای کسانیکه در مناسبات این فرقه بوده اند ملموس است و با تمام وجود با آن دست و پنجه نرم کرده و مصیب ها کشیده اند .
قبل از اینکه افراد نزد کمیساریا عالی پناهندگان در کمپ لیبرتی در عراق می رفتند به همه افراد گفته می شد اگر پرسیدن کشور ثالث می خواهید بروید بگویید ما هیچ کجا نمی رویم در عراق می مانیم و در عراق هم می میریم. یک مقدار که سمبه پرزور شد خط داده شد که بگویید همه مان را با هم ببرید امریکا ،بعد هم امریکا تف کف دستشان نگذاشت خط داده شد بگویید ما را شمال اروپا و اروپای غربی ببرید که آخرشم امریکا در یک زد وبند با آلبانی همه را در کشور کوچک آلبانی دپو کرد.
یک اصل در تشکیلات رجوی بعنوان پایه وجود دارد و آن این است که افراد در بدو ورود به این تشکیلات باید هر مدرک و حتی نوشته ای که بیانگر هویت آنها مانند شناسنامه؛ کارت شناسایی ؛ پاسپورت ؛ گواهینامه رانندگی ؛ وجه نقد ؛ جواهرات وغیره را داشته باشد باید تحویل دهد. این اصل شامل همه به جز تعدادی انگشت شمار که شخص رجوی تایید کرده است می باشد.برای سایرین نگهداری اوراق و اسناد هویت مرز سرخ است.
بعد از اشغال عراق ؛سرویس های مختلف امریکایی شروع به سرشماری و آمارگیری تک به تک افراد و انگشت نگاری از همه شدند ودر همان اسکرین های اولیه و ثبت و انگشت نگاری برای افراد یک کارت صادر و داده شد. به محض خروج از صف و سالن اسکرین امریکایی میر غضب های رجوی در محل خروجی سالن ایستاده بودند و کارت ها را از افراد گرفتند.البته کارت هایی که امریکایی صادر کردند مطلقا هیچ ارزش حقوقی و قانونی نداشت اما برای ما که فاقد هیچ مدرک هویتی بودیم همانند گرین کارت امریکا بود. دوبار امریکایی ها به ما در عراق ایدی کارت دادند که هر دو را تشکیلات از افراد گرفت در ابتدا با دروغ برای اسکن کردن بود اما در واقعیت تشکیلات از همین کارت بی ارزشی که دست افراد بود می ترسید. بعد از ماهها با غر و لند و اعتراض افراد که چرا کارت های ما را نمی دهید دستمان باشد از دوکارتی که امریکایی داده بودند کپی رنگی گرفتند و به افراد دادند که دهن افراد به این شکل و با این ترفند بسته شود.
فرقه رجوی در تمام مراحل حیاتش وقتیکه در بن بست سیاسی و استراتژیک قرار می گرفت یک خیمه شب بازی تحت عنوان مؤسسان وثبت نام مجدد افراد راه می انداخت که ماحصل آن گرفتن تعهد نامه از افراد بود و پرکردن چمدانها از تعهد نامه بوده است؛ البته در تمامی این خیمه شب بازی کسانی هم بودند که اعتراض می کردند و تعهد نامه را امضا نمی کردند که عمدتاً افرادیکه از این فرقه جدا شده اند از همین گروه معترضین بودند.
بعد از گرفتن تعهد نامه که همیشه با پیام سرکرده فرقه بوده است پشت بند آن نشست های مطول و زنجیره ای و خفه کننده شروع میشد و ول بکن حتی یک نفر هم نبودند که علاوه بر دادن تعهد نامه باید پای میکروفون هم حاضر شده و تعهدش را بدهد و حاضرحاضر بگوید آنوقت بود که مریم و ربات های دست اندرکارش لبخند رضایت می زدند و مبارکا می گفتند.
یک بار یکی از نفرات که طفلک سوادی نداشت آمد پای میکر وفون و گفت خواهرمریم من شکر خوردم من نفهمیدم الان فهمیدم حاضرحاضر که مریم گفت مبارک است بقیه هم در تبعیت از مریم می گفتند مبارکه . واقعا چقدر مناسبات مسخره و حرفها طوطی وار و فاقد ارزش است که بیچاره برای اینکه دست از سرش بر دارند می گوید من شکر خوردم و به وی مبارکا می گویند.
و اما هدف رجوی این است که موجی که در برابرش قرار گرفته است را به این شکل از سر بگذراند تا ستون بعدی و سرفصل بعدی افراد را در محاق فرو ببرد و دوباره مؤسسانی دوم و سوم و چهارم و الان هم پنچم و بعد هم اگر کسی زنده بماند مؤسسان هزار و یکم اعلام کند و چمدانهایش پر از کاغذ شود .
خیمه شب بازی مؤسسان پنجم در آلبانی از ترس صدور کارت هویت برای افراد است مخصوصا که کارتی است که دارای ارزش و اعتبار حقوقی و قانونی است. رجوی مطلقا نمی خواهد افراد اسیرش هویت پیدا کنند و همواره حیاتش را در بی هویتی افرادش جستجو می کند که در اوج بیشرافتی آنرا تئوریزه هم کرده است. ( مجاهد بی نام و نشان)
مگر میشود هویت انسانها را از آنها سلب کرد مگر میشود تا به ابد انسانها را بدون هویت نگهداشت. قطعا خیر. اما در کمال ناباوری در قرن بیست یکم فرقه ای مافیایی با ریاست رجوی این کار را می کند و مشغول به آن است. اما اینجا نه عراق است نه دادگاه سالن میله ای و نه شکنجه گاههای قلعه سوخته و قلعه نهصد و نه زندان دوساله ها و نه زندان تقاطع ۴۰۰.
اینجا گوشه ای از خاک اروپاست و علیرغم همه زد و بند های فرقه و باج دادنها و رشوه هایش به مسئولین فاسد در آلبانی رعشه بر اندام تشکیلات افتاده است و از ترس به اصطلاح آخرین برگش را روی میز زد. و با حیله و نیرنگ و با قسم و آیه افراد را درمحضوریت قرار داده که تا سرفصل بعدی از تشکیلات جدا نشوند و بمانند .
البته من شک ندارم که آخر سر فرقه از همه افراد طلبکار هم هست و افراد باید اذعان کنند که عمیقا بدهکار هستند و این کارت با تلاش های مهر ناتابان بدست آمده است کما اینکه در عراق هم بعد از کارت های دوریالی از امریکایی ها شب و روز منت می گذاشتند که تلاش های مریم باعث صدور این کارت هاست وافرادی هم که از تشکیلات جدا شده اند هم از این موهبت الهی برخودار شده اند.
گرچه کشور کوچک آلبانی در شرق اروپا و رها شده از دیکتاتوری انورخوجه که پدربزرگ رجوی است اما به حداقل های قوانین اروپایی ملتزم است و ناچار است برای عضویت در اتحادیه اروپا قوانین حقوق بشری را به رسمیت بشناسد و صدور کارت برای افراد خارجی هم در همین رابطه است .
مسلما این کار خوب کشور آلبانی کمک بزرگی به اعضا اسیر در فرقه رجوی می کند و افراد با بدست آوردن مدارک هویتی می توانند روی پای خودشان بایستند . بدون شک با سیلی از جداشدن ها هم مواجه خواهد شد و این مهری بر پایان بی هویتی افراد مستاصل در فرقه رجوی است رجوی مؤسسان صدم هم که اعلام کند دردی از او وتشکیلات پوسیده اش درمان نخواهد کرد.آرزو می کنم که اسیران قلعه اشرف سه در آلبانی این بند گران را از پای خود بگسلند . و به عنوان یک انسان آزاد و مختار خودشان سرنوشتان را رقم بزنند. و دیگر منتظر رقم خوردن سرنوشت شان به دست تشکیلات عنکبوتی رجوی نمانند علاوه بر صدها تعهد نامه این بار پنچم است که ارتش موهوم را منحل کرده و بازتأسیس نموده است آیا مشابه این خیمه شب بازی را جایی خوانده اید یا شنیده اید اگر پیدا کردید من را مطلع نمایید.
با سپاس و تشکر از توجه شما عزیزان
عیسی آزاده – پاریس