بازداشت مریم قجرعضدانلو در فرانسه
کمتر از 2 ماه پس از سقوط صدام حسین، خبر بازداشت مریم رجوی در اوِرسوراواز فرانسه تیتر مهم رسانه های مختلف شد. حمله به این پادگان مجاهدین، توسط یگان های ویژه پلیس فرانسه در روز 27 خرداد 1382 (برابر با 17 ژوئن 2003) صورت گرفت و طی آن در حدود 1380 پلیس از طریق زمین و رودخانه، و بالگرد به این منطقه مشکوک به عملیات های تروریستی یورش بردند و کلیه اعضا و رهبران مجاهدین ساکن این محل را دستگیر نمودند و مریم رجوی نیز در میان دستگیر شدگان قرار داشت. جرم وی، فرماندهی عملیات های تروریستی و جرائم دیگری چون پولشویی بود. در این یورش، بیش از 2 میلیون یورو از گاوصندوق مریم رجوی کشف و ضبط گردید.
بازداشت مریم، از یکسو ترس و وحشت هواداران این جریان را تشدید و برخی را وادار به فرار از فرانسه و اختفا کرد، و از سوی دیگر ساکنان پادگان اشرف واقع در عراق را شوکه نمود. اعضای ارتش آزادیبخش رجوی که با سقوط صدام ضربه سنگینی را متحمل و جنگ افزارها و پادگان های خود در سراسر عراق را از دست داده و تحت محاصره قوای آمریکایی، در قرارگاه اشرف محبوس شده بودند، با شنیدن این خبر سهمگین، دچار دو ضربه بزرگ روحی شدند: از یکطرف متوجه شدند رهبرشان که قرار بود با آنها در دل آتش به سمت ایران حرکت کند، بدون هیچ اطلاعی آنان را رها کرده و به فرانسه گریخته، و از طرف دیگر مریم را در وضعیتی اسفبار، در بازداشت مشاهده می کردند. به زبان دیگر: نه تنها در شوک ضربه نظامی سقوط صدام و انحلال قریب الوقوع ارتش آزادیبخش قرار گرفته بودند، بلکه شوک ضربه بزرگ سیاسی-امنیتی بازداشت مریم رجوی، و شوک ضربه تشکیلاتی-ایدئولوژیک فرار رهبرشان از عراق به فرانسه هم آنان را درگیر کرده بود.
در کمتر از دو هفته، دهها خودسوزی بدستور مریم رجوی در فرانسه بوقوع پیوست که کشته شدن 2 تن از زنان مجاهد بخشی از اثرات آن فرمان جنایتکارانه بود. همزمان دستور اعتصاب غذا به صدها نفر از حامیان مجاهدین در اروپا کلید خورد و در قرارگاه اشرف نیز برنامه های ویژه ای تدارک دیده شد که یکی از آنها درخواست از اعضای مجاهدین جهت آمادگی برای عملیات انتحاری بود. در نهایت با بکارگیری هزاران لابی غربی و وکیل فرانسوی، و وحشت افکنی با آدمسوزی های گسترده که پی در پی شهرهای اروپا را در برمی گرفت، مریم در تاریخ 12 تیرماه (برابر با 3 ژوئیه) به قید وثیقه آزاد گردید، در حالی که دهها نفر از مجاهدین جان خود را به دستور وی از دست داده و یا بشدت مصدوم شده بودند.
از این تاریخ به بعد، مریم رجوی همه ساله مراسم پرهزینه و گسترده ای در فرانسه برگزار می کرد که حاشیه های مختلفی هم پیرامون آن ایجاد می شد که می توان به رسوایی انتقال صدها دانشجو از کشورهای اروپای شرقی به این مراسم ها به بهانه تور 3 روزه گردشگری اشاره نمود، و در کنار آن دعوت از هزاران بیخانمان و رنگین پوست جهت استفاده از آنان بعنوان سیاهی لشگر را نیز می توان مثال زد. آخرین نمونه گردهمایی پرخرج مریم در سال 2018 برگزار گردید که در آن گروه زیادی از حامیان غربی مجاهدین به چشم می خوردند که برخی از آنان وعده سخنرانی در میدان آزادی تهران در سال نوی مسیحی 2019 می دادند. وعده ای که با مرگ «جان مک کین» آمریکایی به گور سپرده شد. پس از آن دولت فرانسه فعالیت های مریم رجوی و برگزاری هرگونه مراسم توسط سازمان مجاهدین را ممنوع کرد و برنامه بعدی او در پادگان تیرانا بدون هیاهو برگزار گردید و در نهایت سال گذشته هم وی تنها توانست یک کنفرانس ویدیویی برگزار نماید.
امسال هم مجاهدین پیشاپیش برای خود برنامه ی گسترده ای از طریق ویدیو کنفرانس تدارک دیده اند که با یک فراخوان برای 10 ژوئیه کلید خورده است. اینکه چرا مریم چنین روزی را برای کنفرانس انتخاب کرده می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. 17 سال پیش در چنین روزی استاتوی مجاهدین در عراق مشخص شد و آنها بعنوان «شهروند حفاظت شده» از سوی آمریکایی ها پذیرفته شدند و تحت کنوانسیون 3 ژنو قرار گرفتند. بنظر می رسد مریم در صدد است تا مدتی از انتخابات 28 خرداد بگذرد و شرایط داخلی را بسنجد و بر آن اساس، سخنرانی داشته باشد.
پیشاپیش و با توجه به تبلیغات گسترده مجاهدین، آشکار است که مریم برنامه های گسترده ای برای برپایی آشوب در روزهای انتخاباتی مدنظر دارد، و به همین علت در این روزها از فریب خوردگان خود خواسته تا در صورت امکان با گرفتن چند عکس سلفی با تفنگ، آنرا برای مجاهدین ارسال کنند تا هم تبلیغی برای حرکت های تروریستی باشد و هم قوت قلبی برای اعضای نگونبخت پادگان اشرف در آلبانی. برای کسانی که تصور می کردند «افعی» مریم پس از خلع سلاح ارتش آزادیبخش دچار تحول شده و «کبوتر» می زاید، همین بس که ببینند پس از 17 سال بازی دمکراتیک، چطور مریم باز هم چنگ و دندان خود را به نمایش گذاشته است و صراحتاً تبلیغ فعالیت های تروریستی می کند.
نمایش های دمکراتیک مریم رجوی در طول سالیان، حتی بسیاری از جریانات خارجه نشین را هم به این توهم رسانیده بود که مجاهدین از روش های مسلحانه و خشونت آمیز دست کشیده و به مسیر فعالیت های مدنی، سیاسی و قانونی پای گذاشته اند. توهمی که با مخالفت اعضای سابق مجاهدین روبرو شد که گفتند وی هرگز دست از جنگ و ترور برنمی دارد و اینها نمایشی برای جذب افکار عمومی است. امروز دیگر جایی برای فریبکاری در میان مردم نمانده، اما هوشیاری خانواده های ایرانی باید بسیار بیشتر شود چون دشمنان صلح، آزادی و استقلال ایران راهها و ابزارهای پیچیده تری را بکار می گیرند. کسانی که از پیشرفت مردم ایران واهمه دارند، از هر راهی استفاده می کنند تا ایران در گردباد بحران ها و آشوب ها ضعیف شود و فرصت بازسازی نداشته باشد، لذا جریانات تروریستی مثل مجاهدین، ابزار کار آنها هستند.
حامد صرافپور