سازمان مجاهدین، چالش مناسبات فرقه ای و پرنسیب های دمکراتیک
بهار ایرانی، بیست و یکم فوریه 2007
در برنامه میزگرد سیاسی یکشنبه شب 29 بهمن ماه، محمدعلی توحیدی در موضع گیری تند و پرخاشگرانه اش نسبت به اروپایی ها در قبال مسئله هسته ای و همچنین بیانیه شورای وزرای اتحادیه اروپا که شدید مجاهدین را به بن بست و ناگزیری کشانده گفت:
60 میلیون انسان در غرب قربانی شده اند تا این دمکراسی و حقوق بشر در اروپا و غرب بنا شده است.
شاید این راست ترین و صادقانه ترین ادعایی باشد که یک عضو سازمان مجاهدین طی سالهای متمادی حضور در غرب و وابستگی به مناسبات فرقه ای بر زبان آورده است. این ادعا مصداق عینی این سخن علی (ع) است که می فرمایند: کلمه الحق یراد بهاالباطل
مشکل اساسی مجاهدین در غرب این است که:
1- اساسا و ماهیتا مجاهدین خلق به مثابه یک فرقه، درک درست و واقع گرانه ای از مقوله دمکراسی و پروسه و هزینه هایی که غرب برای حصول آن پرداخته، ندارند.
2- صرفنظر از این فهم نکته اساسی تر اینکه مجاهدین از اساس اعتقادی به مبانی و آموزه های دمکراسی غربی و اروپایی ندارند.
3- و نکته مهم تر اینکه برای آنها مقوله دمکراسی و زمینه های دمکراتیک موجود در غرب تنها ابزاری برای پیشبرد اهداف فرقه ای و ایدئولوژیک مجاهدین است و بس.
4- و آخر اینکه آنها ماهیتا قادر به هیچ گونه مفاهمه و تعاملی با دنیای غرب نیستند. به این دلیل ساده که دمکراسی غربی به زعم آنها محصول بورژوازی و سرمایه داری افسارگسیخته ای است که ناگزیر برای دفاع از خودش در مقابل اضداد تاریخی به اصطلاح خودش را آمبورژوازه کرده است.
طنز تلخ و عبرت آموز تاریخی اینکه امروز اعضای سازمان مجاهدین با آن پیشینه جزم گرا و ایدئولوژیک در موضع نظری نقد این دمکراسی و پاسداری از آن، همه اروپا و نهادهای مدافع این دمکراسی را به چالش می کشد. به این بهانه که غرب تن به مطالبات فرقه گرایانه و غیر معقول سازمان مجاهدین خلق نمی دهد و بر اساس همان معیارها و شاخص های تاریخی آنها را تروریست و ضد دمکراتیک می داند. مجاهدین بخوبی می دانند تا همین نقطه نیز آنچه برای آنها حاصل شده نتیجه پایبندی و اعتقاد اروپایی ها به اصول و پرنسیب های دمکراتیک است.
مجاهدین مدعی دمکراسی و پرنسیب های حقوق بشری فراموش می کنند که تا دیروز ریزه خوار مستبدترین حکومت قرون وسطایی منطقه بوده اند. فراموش می کنند که حامی حکومتی بوده اند که مطالبات اولیه ترین حقوق شهروندی را با دار و درفش و گورهای جمعی پاسخ می داده است. فراموش می کنند که مولود مناسبات چهار دهه ای هستند که نه برای پرنسیب های دمکراتیک و نه اعلامیه حقوق بشر و نه اومانیسم غربی، آنگونه که غرب بر اساس درک اومانیستی تعبیر می کند تره هم خرد نمی کردند که هیچ ، همه را مولود جهان بورژوازی و امپریالیسم و سرمایه داری و… می دانستند. و چه نازنین هایی را به جرم گرایش به این دستاوردها ترور شخصیت کردند.
شگفتا مجاهدین حالا در موضع سوء استفاده از این دستاوردها و برای ابزاری کردن آنها در جهت اهداف فرقه ای و سیاسی دایه دلسوزتر از مادر شده اند. مجاهدین همیشه عادت دارند بر فراز جنازه ها خودشان را پیش ببرند. عجبا که برای دسترسی به هر چیز اندک و بزرگ این تنها اعداد و صفرها و دستاویز قرار دادن شان راه گشا برای خط و خطوط مجاهدین بوده است. در همین برنامه محمدرضا روحانی پا را فراتر گذاشت و دولتمردان و مسئولین نهادهای حقوق بشری اروپایی را خائنین به خون شهدای دمکراسی در اروپا معرفی کرد. او سه روز پیش در مقابل ساختمان کمیساریای عالی پناهندگان سیاسی همه غرب و اروپا را قصابان و سرمایه داران وحشی خطاب کرده بود. این همه نشانه ها و ظرفیت های دمکراتیک تشکیلات و سازمانی است که گاه از در نقد و گاه تهدید و گاه نصیحت و گاه تطمیع و…عجالتا خر خودش را می راند و غربی ها در عین تقید و تعبد به اصول شناخته شده خود، یا در خواب غفلت و یا از موضع احترام به پرنسیب های خود چون خاری در گلو ناگزیر به تحمل آن هستند.