یک مامور سابق وزارت اطلاعات اعلام کرده مسعود رجوی، سرکرده سازمان مجاهدین خلق زنده و هماکنون در اروپاست. ناصر رضوی که در دوران خدمتش، در بخش رصد سازمان مجاهدین خلق فعال بوده، به خبرگزاری مهر گفته «وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، رجوی در عراق بود. پس از حمله، رجوی و تعدادی از کادرهای سازمان به مرز اردن رفتند. اردنیها کمپی را برای اینها ساختند و رجوی هم داخل همین کمپ بود. من همان زمان، برای پیگیری اطلاعاتی و قضایی به مرز اردن رفتم تا اگر بشود، رجوی را به ایران بیاوریم. رجوی حدود یک سال در مرز اردن ماند و پس از آن به اروپا رفت و الان هم در اروپاست. در یک کشور به خصوص نیست؛ کلاً در اروپا میچرخد اما بیشتر مواقع، در فرانسه است. آمریکاییها قبولش نمیکنند. ببینید این آدم (رجوی) سابقه پُرباری در کارهای تروریستی دارد و کسی نمیتواند او را به این راحتی بپذیرد. آمریکا نمیتواند همزمان هم پُز ضد تروریسم بگیرد و هم رجوی را در خاکش بپذیرد. اروپاییها به رجوی گفتهاند، سر جایت بنشین و ساکت باش.»
به گفته این مامور سابق اطلاعاتی «شاید عربستان در آینده پذیرای رجوی شود اما در مجموع این کشور نمیخواهد درجه تنش خود با ایران را چندان بالا ببرد. در دیگر کشورها هم امکان حضور رجوی وجود ندارد؛ مثلاً امارات آنقدر کوچک است که اگر به فرض دو تا موشک بخورد، دچار بحران میشود! در مورد افغانستان هم خود رجوی مایل نیست آنجا برود چون امنیت ندارد. عراق هم کلاً نمیتواند برود؛ ترکیه هم حاضر نیست با پذیرفتن رجوی، وارد تنش با ایران بشود؛ چون ما و ترکها منافع مشترک بسیار زیادی داریم. در میان کشورهایی که شما از آنها نام بردید که چرا رجوی به جای اروپا، به آنجاها نرفته، فقط عربستان پتانسیل دارد که این کشور هم به آن درجه از تنش با ایران نرسیده که بخواهد رجوی را بپذیرد؛ ممکن است در آینده به این درجه از تنش برسد! شاید تا یک سال یا شش ماه پیش، عربستان در قبال ایران، ملاحظاتی داشت اما از یک دورانی به بعد، وارد روابط پرتنشی با ایران شد. خاصیت حضور رجوی در عربستان، برای حاکمان این کشور چه میتواند باشد؟ شاید رجوی بتواند در اروپا کاری بکند اما در عربستان میخواهد چه کند؟ میخواهد فیل هوا کند!؟ اتفاقاً به طور شدید و تنگاتنگ میان سرویسهای اطلاعاتی عربستان و سازمان ارتباط وجود دارد. به جرات میتوانم بگویم، بخش اعظم منابع مالی سازمان، توسط عربستان تامین میشود. سازمان، امسال بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر آدم را در همایشش در پاریس جمع کرد؛ حتی بیرون سالن همایش هم آدم بود. اینها از کشورهای مختلف آمده بودند. ۷۰ تا ۸۰ درصد آن آدمها اصلاً عضو سازمان نبودند. شاید ۳۰ تا ۴۰ نفر آدم از آمریکا به این همایش آمدند. هزینه هواپیما از آمریکا یا از استرالیا یا از جاهای دیگر به فرانسه چقدر است؟ هر کدام از اینها در هتلهای ۶ ستاره یا ۷ ستاره اقامت داشتند؛ هزینه هر شب اقامت در این هتلها، شک نکنید کمتر از هزار دلار نیست. آدمهایی که به این همایش آمده بودند، سه یا چهار شب در پاریس ماندند. به هر کدام از سخنرانان، ۳۰ تا ۴۰ هزار دلار پول دادند. بعضاً حتی شنیدم به برخی، برای اینکه فقط یک ربع سخنرانی کنند، تا ۱۰۰ هزار دلار پرداخت کردند! وقتی همه این اطلاعات را کنار هم میگذاریم، میبینیم هزینهها به میلیون دلار میرسد؛ خب! این مخارج عظیم را چه کسی پرداخت میکند؟ زمانی صدام به سازمان کمک میکرد اما الان عربستان دارد کمک میکند؛ اصلاً شما نباید در این زمینه تردید داشته باشید.»
رضوی در ادامه افزود: «دورانی که من در وزارت (اطلاعات) بودم، اوج روابط سازمان با سرویسهای اطلاعاتی مصر، اسرائیل و عربستان بود. ما اطلاعات ملاقات افراد سازمان با این سرویسها، مثلاً در اروپا یا در مصر را داشتیم اما راستش را بخواهید، از سازمان در عربستان ملاقاتی نداشتیم اما سازمان به دفعات با افراد عربستان در اروپا ملاقات داشت. بخشی از کار ما درباره سازمان، حفاظت دارد و من نمیتوانم برای شما همه مطلب را باز کنم اما در این حد بگویم که هر چیزی برای خودش «استعارهای» دارد؛ ممکن است گزارشهایی که به دست ما میرسد، با استعاره باشند؛ برای همین نفهمیم استعارهها چه یا که هستند؛ شاید فقط برخی افراد سازمان (مجاهدین) بدانند منظور از این استعارهها چیست؛ حتی ممکن است بعضی از این استعارهها، برای نفوذیهای ما در سازمان هم مشخص نباشد. مثالی میزنم؛ ما بارها اطلاعاتی درآوردیم که سازمان با «اقدس» دیدار کرده است! آنقدر روی «اقدس» کار کردیم تا فهمیدیم منظور از اقدس، «اسرائیل» بوده است. منابع وزارت، از دیدارهای سازمان با اقدس گزارش میدادند؛ از محتوای دیدارها در نهایت فهمیدیم که اقدس، همان اسرائیل است. سازمان به طور مرتب در آلمان و فرانسه با ماموران اسرائیل دیدار داشت. ماموران اسرائیل عملیات در خاک ایران را میخواستند. آنها (اسرائیلیها) فشار میآوردند که سازمان در خاک ایران عملیات انجام بدهد اما سازمان قبول نمیکرد؛ سازمان انجام عملیات را مشروط میکرد. سازمان از گذشته در ایران نفوذی داشت و همین الان هم دارد اما اگر میدانستیم نفوذیها چه کسانی هستند که میرفتیم دستگیرشان میکردیم. هم نفوذ دارند و هم تخلیه تلفنی میکنند.»
سرکرده مخفی
دو روز قبل از انتشار این گفتوگو، دبیرکل بنیاد هابیلیان روز هفتم مرداد در همایش «شکست استراتژیک منافقین از گذشته تاکنون» گفته بود «مسعود رجوی ۱۵ سال است که خود را از انظار مخفی کرده و منافقین هر از گاهی خبر مرگ وی را یادآوری میکنند.» به گزارش ایرنا، سید محمدجواد هاشمینژاد افزود: «منافقین از سال ۸۳ و با ورود آمریکا به عراق میخواستند ژست دموکراسیخواهی و آزادیخواهانه بگیرند بنابراین طوری رفتار کردند که گویی مسعود رجوی مُرده است.»
دبیرکل بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور) روز ۲۹ خرداد در نشست تاریخ شفاهی ترور با موضوع شورش مسلحانه مجاهدین ادعای مرگ مسعود رجوی را رد کرده بود: «مسعود رجوی را مخفی کردهاند و مریم رجوی را به عنوان نفر اول سازمان معرفی کردهاند تا کارنامه سیاه خود را بتوانند پنهان کنند و در جامعه بینالمللی چهره خود را موجه نشان بدهند.»
اعلام مرگ؟
در روزهای اخیر اما با انتشار تصویری از یک بیلبورد در مقر فرقه در آلبانی که تصویر رجوی را در کنار چهرههای تاریخی (باقرخان، ستارخان، میرزا کوچکخان، مصدق و فاطمی) و چهرههای کشته شده سازمان (حنیفنژاد، موسی خیابانی و اشرف ربیعی) قرار داده، این تلقی ایجاد شد که رجوی هم مرده است.
پس از انتشار این تصویر، عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران درباره پنهانکاری مجاهدین بر سر مرگ رجوی به روزنامه «شرق» گفت: «به دلیل فردمحور بودن سازمان مجاهدین ۱۷ سال طول کشید تا اعضا به غیبت رجوی عادت کنند. در آن تشکیلات همه کارها و تصمیمات به مسعود برمیگشت و اعضا همه مطیع او بودند و در همه امور رجوی تصمیمگیرنده بود. در چنین فضایی اگر اعضا میفهمیدند که رهبرشان مرده است؛ بیتردید سازمان فرومیپاشید. به این دلیل ۱۷ سال از سرنوشت رجوی اطلاعی در دست نبود.»
او درباره نحوه احتمالی مرگ رجوی هم گفت: «من تصور میکنم رجوی به دلیل افراط در مسائل جنسی جان خود را از دست داد. به قطعیت میدانیم که شورای مرکزی مجاهدین فقط متشکل از ۲۴ زن زیباروی بود که مسعود با تمام آنها ارتباط برقرار میکرد. مستندات این گزارش وجود دارد و اعترافهای خانمهایی که از سازمان جدا شدند هم مؤید همین موضوع است. با چنین وصفی باور دارم که مسعود رجوی به دلیل جنون جنسی جان خود را از دست داد و تردید دارم که او در جریان حمله آمریکا به عراق مرده باشد زیرا بعد از آن چند بار نوارهایی از او پخش و صدایش شنیده شد یعنی معلوم بود که مانعی برای دیدن او وجود داشت.»
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران هم گفته «سازمان سعی میکند که همواره برای خود قداست خاصی ایجاد کند. هیچوقت نمیتوان از خلال سخنان مسئولان سازمان دریافت که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و دلیل سازمان برای اتخاذ یک تصمیم چه بوده یا چرا با یک موضوع مخالف و با موضوع دیگر موافق است. ابهام یکی از مهمترین ویژگیهای سازمان مجاهدین است و سران این گروه تصور میکنند که پنهانکاری به سازمان عظمت میدهد. پنهانکاری در موضوع مرگ مسعود رجوی هم با همین قاعده بررسی میشود. معلوم نیست با کدام منطق سران مجاهدین به این نتیجه رسیدهاند که مخفی کردن موضوعات باعث بزرگیشان میشود؟ علاوه بر این موضوع رجوی در سازمان مجاهدین بسیار تعیینکننده بود و تمام استراتژیهای تشکیلاتی را او تعیین میکرد. سران سازمان تصور میکنند که با اعلام رسمی مرگ رجوی وجه قدسی بودنشان زیر سؤال میرود و به خیالشان اگر بگویند که مسعود رجوی به دلیل اختلافات درونی سازمان از بین رفته یا در نتیجه بیماری جان خود را از دست داده است، وجه اسطورهای او مخدوش میشود.»
گفتوگوی مامور سابق اطلاعاتی در واقع رد گمانهزنیها درباره مرگ رجوی بود. علاوه بر او، سایت «انجمن نجات» (جداشدگان فرقه رجوی) مطلبی را در هشتم مرداد منتشر کرد که در آن نویسنده مدعی زنده ماندن رجوی شده است: «ماندن در قدرت اول سازمان و رسیدن به قدرت حاکمیت در ایران تا جایی او را سرمست کرده بود که در اشرف بعد از شکست صدام حسین در جنگ با آمریکا به داخل سوراخی خزید و بهای این مخفی شدن از ترس جانش را دهها نفر با جان و مال خود دادند تا جناب مسعود رجوی بتواند زنده بماند و در آینده به ایران برگشته و حاکمیت را به دست بگیرد. تا به این لحظه این تشنه قدرت باعث گرفته شدن جان هزاران نفر شده است و متاسفانه هنوز ادامه دارد و افراد بیشتری در حال از دست دادن جان خود به خاطر خیرهسریهای مسعود رجوی هستند. روزانه میشنویم که یک نفر جان خود را از دست میدهد و در تپههای آلبانی دفن میشود، کسی به درستی نمیداند که این افراد به چه دلایلی جان خود را از دست میدهند ولی هر چه هست مرگ مشکوک تلقی میشود که در راستای به قدرت رسیدن شخص رجوی روزانه کشته میشوند.»
غیبت در پناهگاه
ایرج مصداقی، عضو جداشده سازمان در آذر ۹۳ در مقالهای فرضیه زنده بودن رجوی را تائید کرده و نوشته بود: «او در حالی که خود در هر صحنهای که بوی خطر از آن بیاید راه گریز پیش میگیرد، «شکنجه، تیرباران، زندان، اعدام» و حضور در آتش و خون را برای مجاهدین «واجب» میداند. نباید به او که در امن و آسایش به سر میبرد اجازه داد یک بار دیگر مجاهدین را روانهٔ قتلگاه کند. امروز در حالی مسعود رجوی در دوران غیبت در محلی امن در خارج از عراق به سر میبرد و مریم رجوی در فرانسه و در پر قو زندگی میکند و تمامی وسایل آسایش برایش فراهم است و عملهای مختلف زیبایی انجام میدهد، عزم جزم کردهاند که برخلاف ادعاهایشان هر طور شده ساکنان لیبرتی را به کشتن بدهند و تا آنجا که در توانشان هست اجازه ندهند آنها از عراق خارج شوند.»
چنانکه بیبیسی در تیر ۹۵ نوشته، یک پیام صوتی به تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۹۳ آخرین صدای منتشر شده منسوب به مسعود رجوی است، اما پس از این تاریخ هیچ پیامی به این صورت هم از او منتشر نشده است. رادیو بینالمللی فرانسه در همان زمان به ادعای یک مقام نظامی آمریکایی، سرهنگ «وسلی مارتین»، مسئول حفاظت از سازمان مجاهدین در عراق پس از اشغال این کشور در سال ۲۰۰۳ اشاره کرد که گفته بود: «مسعود رجوی در یک حمله نظامی زخمی شده و در اکتبر سال ۲۰۱۵/ آبان سال ۱۳۹۴ نیز در فرانسه بوده است.»
در هفتم اکتبر ۲۰۱۵ (۲۳ مهر ۹۴) گفتوگوی کوتاهی میان سناتور «جو منشن» یکی از اعضای کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا با سرهنگ مارتین صورت گرفت:
مارتین: آقای سناتور، مسعود رجوی در یک حمله زخمی شد.
منشن: آیا او هنوز زنده است؟
مارتین: بر اساس اطلاعاتی که دارم، بله، او زنده است.
منشن: آیا او در اردوگاه لیبرتی در عراق است؟
مارتین: خیر قربان.
منشن: آیا او در ایالات متحده آمریکاست؟
مارتین: خیر قربان.
منشن: بالاخره او یک جایی باید باشد.
مارتین: بر اساس اطلاعاتی که به دست آوردهام او در فرانسه است.
منشن: آیا او دیگر رهبر سازمان مجاهدین خلق نیست؟
مارتین: او هنوز در کنار مریم رجوی رهبری سازمان مجاهدین خلق را مشترکاً برعهده دارد.
گاف مهمان
۳ سال پیش (۱۹ تیر ۹۵) ترکی الفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان، در نشست سالانه فرقه رجوی در پاریس در بخشی از سخنان خود از عبارت «مرحوم رجوی» استفاده کرد که اظهارات او به عنوان تائید مرگ مسعود رجوی تعبیر شد. سخنگوی مجاهدین گفت که از اظهارات فیصل در مورد مسعود رجوی «سوءتعبیر و نتیجهگیری نادرست» شده است. او با اشاره به انتشار متن سخنان ترکی الفیصل در روزنامه «الشرقالاوسط» و دو منبع عربی دیگر، گفت چنین تعبیری از سخنان او (مرحوم رجوی) در هیچیک از این منابع وجود ندارد.
پس چرا ترکی الفیصل تلویحاً به مرگ رجوی اشاره کرد؟ محمدرضا روحانی، عضو سابق سازمان در گفتوگو با رادیو بینالمللی فرانسه، ویژگی بارز این تشکیلات را عدم پایبندی به شفافیت به ویژه در مورد سرنوشت و وضعیت رهبر آن، مسعود رجوی، میداند و میگوید: «در همان جلسه که آقای ترکی الفیصل از مسعود رجوی تحت عنوان مرحوم مسعود رجوی یاد کرد، دیگر سخنرانان جلسه طوری صحبت کردند که انگار مسعود رجوی زنده است. این سازمان، طی سالها حیات سیاسیاش استعداد و امکان پنهانکاریهای شدید را حتی در میان اعضای خود به دست آورده است. من خودم شخصاً نمیدانم که اظهارات آقای ترکی الفیصل را باید به عنوان خبر در نظر بگیریم یا به عنوان شایعه. البته وقتی که آقای ترکی الفیصل میگوید مرحوم مسعود رجوی برای من همین گزاره یک خبر است. ترکی الفیصل هم آدم کمی نیست. او تحصیلات عالیهاش را در آمریکا انجام داده و سالها مشاغل مهمی از جمله ریاست سازمان اطلاعات عربستان را برعهده داشته است. آدمی است مجرب، با اطلاع و باصطلاح دنیادیده که بیحساب و کتاب کلمات و جملات را بر زبان نمیآورد. او از سر مسامحه خبر فوت مسعود رجوی را اعلام نکرده، بلکه باصطلاح از دستش در رفته است. دلیلش هم واضح است.
سازمان مجاهدین نمیتوانسته از ترکی الفیصل بخواهد که متن سخنرانیاش را قبل از خوانده شدن به این سازمان نشان بدهد.»
البته همان زمان مطلبی در یک سایت خارج از کشور منتشر شد که نویسنده حامی فرقه رجوی نوشته بود: «تعجب و جا خوردن مریم رجوی از اینکه شاهزاده ترکی الفیصل لغت «مرحوم» را برای مسعود رجوی به کار برد، نه اینکه این شاهزاده سعودی «مرگ مسعود رجوی را لو داده است بلکه از این بود که چرا این صفت را به کار برد، در حالی که ایشان (مسعود رجوی) حی و حاضر و زنده میباشد و اساساً طراحی و هدایت و معماری همین برنامه و گردهمایی در پاریس، توسط خود مسعود رجوی صورت گرفته است.»
در پاسخ به این سؤال که پس رجوی کجاست، لطفالله میثمی از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق پیشتر جواب داده است: «شاید بتوان گفت تنها تئوری او که در همه جا مصداق داشته این بوده که گفته است و مکتوب هم شده که تودههای سازمانی در برابر من پاسخگو بوده و من بههیچوجه پاسخگوی آنها نیستم، بلکه من تنها در برابر خدا پاسخگو هستم. مسعود رجوی امروز هم آنجاست که پرسشها را پاسخ نگوید.»
سایت تاریخ ایرانی