حادثه تروریستی هفت تیر ماه سال 60 در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر سید محمد حسین بهشتی و برخی از نفرات این حزب که مسئولیت های عالی در جمهوری اسلامی داشتند از جمله اقدام های ” خشم و ترور” بود که شخص رجوی به آن اعتراف نمود. و این گناه بزرگ نابخشوده که همان حادثه هفتم تیرماه بود را ” خشم خلق ” نامگذاری میکرد. جاسازی بمب انفجاری بر روی تریبون و جایگاه سخنران علت این انفجار بود.
البته لازم به توضیح است که رجوی مدعی بود که سازمانش جریانی ضد امپریالیسم و تنها نیرویی است که استقلال کشور را محقق میسازد و حتی جمهوری اسلامی را متهم میکرد که در نهایت وابسته به امپریالیسم خواهد شد و با همین بهانه افرادی را جذب میکرد و حتی در سال 60 مسئولیت انفجار و حادثه هفتم تیرماه را به عهده نگرفت و این ملاحظات داخلی آنها بوده چرا که هنوز افرادی مانیپوله و مغزشویی نشده بودند و رجوی آن ها را آماده میکرد. اما سال 1382 در قرارگاه اشرف سابق ، ترورهای هفتم تیر و هشتم شهریور سال های 1360 و 1362 را از افتخارات سازمان و فرقۀ منحوس خود نام برد.
معمولا فرقه ها برای رسیدن به اهداف پلید خود این گناه ها را در ذهن اعضای خود درست جلوه داده و با سوء استفاده از مذهب و برداشت وارونه از آن شستشوی مغزی میدهند و برای کسب منافع و حفظ قدرت از آن بهره برداری می کنند و از این گناه ها عبور مینمایند.
سازمان موسوم به مجاهدین خلق که همان فرقۀ رجوی است از جمله این فرقه هاست که میتوان با شهامت گفت در نوع خود پیچیده ترین و مخرب ترین فرقۀ قرن حاضر و هزاره سوم است که با ” تکبر و غرور” اقدام به ” ترور” مینماید .
بیژن