امام وردی حاجیلی دوجی؛روستا زاده ای که در شمالی ترین نقطه ایران متولد شده و بدون آنکه سوادی داشته باشد در کارهای روزمره پدرش کمک مینمود تا اینکه پدر وی که او نیز سوادی نداشت و تنها یک کارگر ساده بود بعد از گذشت 5 سال فوت نمود و امام وردی به همراه برادرش حسین، نان آور خانواده ای 5 نفره بود که مادرشان با آنها زندگی می کرد .
امام وردی بعد از رسیدن به سن قانونی به خدمت سربازی اعزام شد و متاسفانه بعد از گذشت مدتی به اسارت نیروهای بعثی درآمد و از آنجا که در اسارتگاه بعثیون بشدت مورد شکنجه قرار میگرفت ، بدلیل نداشتن سواد و عدم آگاهی از ماهیت شیطانی سازمان ضد انسانی رجوی و تنها برای رهایی از شکنجه های بعثیون با وعده های توخالی سران فرقه رجوی و برای رسیدن به خانواده به سمت آنها رفت و به سادگی خود را گرفتار نمود که این اسارت او بیش از سه دهه و با مرگ او خاتمه یافت .
حسین حاجیلی دوجی برادر کوچک امام وردی حاجیلی دوجی در برابر دروغ های نوشته شده در سایت عقب مانده فرقه رجوی در مورد پدر و برادرش چنین می گوید که سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق در مورد پدرم کاملا دروغ محض گفته اند که او سازمان مجاهدین خلق و یا حنیف و غیره را می شناخت و در واقع پدرم کلا هیچ گونه سوادی نداشت که بتواند در مورد سیاست های کشور و یا افرادی مانند حنیف اظهار نظر نماید و یا اینکه برادرم در سن 12 سالگی با روشهای دروغین و غیر انسانی سازمان مجاهدین خلق آشنا شود و بعدا مجذوب آنها شود و کلا برادرم امام وردی حاجیلی دوجی که سازمان به دروغ او را عماد معرفی می کند نیز هیچگونه سواد خواندن و یا نوشتن نداشت که سران سازمان ضد انسانی مجاهدین او را همانند یک فرد تحصیل کرده عالی معرفی نموده اند !
وی ادامه می دهد، چرا سران فرقه رجوی بعد از کشتن برادرم نام او را بزرگ نموده اند ، زمانیکه او زنده بود در مورد سابقه و یا خانواده او مطلبی در سایتهایشان قرار ندادند! و با اینکه ادعای پایبندی به حقوق بشر دارند، زمانیکه من به اطراف سیاج پادگان اشرف برای ملاقات برادرم مراجعه نموده بودم اجازه دیدار با او را به من ندادند که هیچ با سنگ توسط برخی افراد منسوخ شده شان از من پذیرایی نمودند ؟
آقای دوجی ادامه میدهد که در سالهای قبل که آقای رئوفیان و روزرخ توانسته بودند خودشان را از چنگال شیاطین رجویسم نجات دهند در مورد برادرم گفته بودند که او ناراحتی قلبی شدیدی دارد و خیلی از اوقات حالت تشنج میگرفت ، سئوال من از سرکرده سازمان ضد انسانی رجویسم و سازمانهایی که ادعای حقوق بشری دارند این است که یک فرد اگر مجرم با درجه بالا هم باشد زمانیکه بیماری او حاد باشد در سالهای پایانی زندگیش اجازه زندگی همراه با خانواده را به او میدهند و یا حداقل از کارهای سنگین معاف می شود ولی چرا سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق چنین اجازه ای را به برادرم ندادند؟! تا وقتی که در شرایط بد روحی و جسمی جان داد ؟
آقای حسین دوجی در بخشی از صحبتهایش چنین می گوید که بیشتر افرادی که توانستند خودشان را از سازمان ضد انسانی مجاهدین نجات دهند در مورد برادرم امام وردی حاجیلی دوجی میگفتند که او فردی بیمار و بی آزار و بسیار ساده بود و سران سازمان از این سادگی او نهایت سوءاستفاده را می بردند و او را با وجود آنکه در بسیاری مواقع حالت تشنج میگرفت به کارهای سنگین وادار می نمودند و حتی او را در اوایل بیماری به تظاهر به بیماری محکوم می کردند و نشد یکبار او را که از بیماری قلبی رنج میبرد برای مداوا به یکی از بیمارستانهای عراقی ارجاع بدهند و یا حتی در کشور آلبانی نیز با وجود آنهمه امکانات پزشکی موجود، بخواهند او را معالجه کنند !
آقای دوجی در مورد مرگ برادرش می گوید که من تا جائیکه بتوانم از عاملین مرگ برادرم که سران سازمان مجاهدین خلق می باشند به دادگاههای بین المللی شکایت خواهم کرد و پیگیر زجرکش نمودن برادرم توسط سران مفلوک رجویسم خواهم شد .
دفتر انجمن نجات استان گلستان زجر کش شدن امام وردی حاجیلی دوجی در داخل سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق را شدیدا محکوم نموده و از تمام ارگانهای بین المللی میخواهد تا سریعا نسبت به اوضاع جسمی و روحی عناصر فرقه رجوی و بخصوص افراد ناراضی داخل آن رسیدگی فوری نموده و با عاملین مرگ امام وردی دوجی بطور قانونی برخورد کنند.