تشکیلات مجاهدین از ابتدای پیدایی در سالهای پیش از انقلاب مسئله سادهزیستی را بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای روحیه انقلابی گری مطرح ساخت و از این مسئله حتی برای جذب نیروهای جوان انقلابی بهره میبرد.
این سبک و شیوه زندگی و مبارزه را میشد در مورد تعدادی محدود از سران اولیه سازمان مشاهده کرد، هرچند که نتیجهگیری در این مورد که اعضای سازمان در همان ابتدا واقعاً به این شیوه پایبند و معتقد بودهاند، به دلایل متعددی قطعیت ندارد. زیرا اولاً رفتار سران سازمان در همان سالهای ابتدایی تأسیس مملو از اشتباهات و انحرافات است و ثانیاً دسترسی به منابع مالی در سازمان در همان دوران بهقدری نبود که بتوان با آن ریختوپاش کرد و ثالثاً اگر شروع فعالیت سازمان در آن سالها با چنین رفتارهایی همراه میشد، هیچگاه امکان هیچگونه حمایت و اقبالی را – حتی به میزان محدود که موفق به کسب آن شدند- نمییافتند.
بعد از حلقه اولیه سران سازمان که به دست ساواک دستگیر و کشته شدند، حلقه دوم که شامل افرادی همچون موسی خیابانی و مسعود رجوی بودند، دیگر در سبک زندگی تفاوت داشتند. خاطرات افراد جداشده در سازمان نشان میدهد که برخلاف مؤسسین این گروه که حتی ورود زنان و دختران به سازمان را محدود کرده بودند، این دو از زنان سوءاستفاده کرده و گاهی به نفع عضوگیری و مطامع گروه و گاهی نیز برای امیال شخصی خود از زنان بهره میبردند.
همین رفتار در سبک زندگی و برخورداری از امکانات در سران مجاهدین مشاهده میشد و با ورود این گروه به عراق و تثبیت رهبریت رجوی به اوج خود رسید. اما در همه این سالها مشاهده شد که نیروهای رده پایین همچنان مجبور بودند پایینترین سطح زندگی که به قول سرکردگان حاکی از روحیه انقلابی و اخلاص آنها در مبارزه است! را تحمل کنند.
زندگی اشرافی رجوی و سران مجاهدین
این در حالی بود که بعد از اخراج مجاهدین از عراق، در محل اقامت مریم و مسعود رجوی و برخی زنان شورای رهبری در محلی موسوم به «مقر ۴۹»، امکانات اشرافی بسیاری برای زندگی یافت شد که از یخچالها و مواد غذایی وارداتی از اروپا گرفته تا امکانات رفاهی خواب و تفریح را شامل میشد.
بعد از خروج مجاهدین از عراق و ورود آنها به آلبانی، شاید در ابتدا در میان برخی نیروها شایع بود که دیگر زندگی در اروپا ملزومات خاص خود را داشته و حداقل امکانات رفاهی را شامل میشود، اما همین اعضا نیز خیلی زود متوجه شدند که زندگی در اروپا نیز هیچ تفاوتی با اشرف نداشته و بازهم باید حداقلهای زندگی را به بهانه مبارزه و آرمان بپذیرند.
آنچه بهعنوان حداقلهای رفاهی در کمپهای مجاهدین در کشور آلبانی دیده میشود، از سطح زندگی عادی یک فرد ضعیف جامعه نیز پایینتر است که نمونه آن در لباسهای یکنواخت، ساده و معمولاً کهنه اعضای سازمان مشاهده میشود.
این در حالی است که خرج لباس، عملهای زیبایی، مسافرتها، ماساژ و خوراک مریم رجوی در برخی موارد از شاهان و شاهزادههای مشهور دنیا نیز بالاتر رفته و بخش قابلتوجهی از درآمد روزانه اعضای مجاهدین در قالب تکدیگری در خیابان را به خود اختصاص میدهد.
در کنار مریم رجوی و برخی از اعضای محدود نزدیک به وی، برخی مرتبطین سازمان در اروپا و آمریکا نیز با مقرریهای قابلتوجهی زندگی میکنند که هزینه یک روز آن بسیار بیشتر از هزینه چند ماه یک عضو ساده در سازمان است. این در حالی است که اعضای ساده و رده پایین، باید تا نهایت توان در انجمنهای پوششی بهظاهر خیریه، بهصورت روزانه برای سازمان درآمد داشته باشند.
تفاوت زندگی سران با اعضای ساده مجاهدین
این سبک زندگی متفاوت در سازمان مجاهدین مسئلهای است که در فضای بازتر اروپا در مقابل چشمان اعضای رده پایین سازمان قرارگرفته و آنها را با این واقعیت مواجه کرده است که چگونه عمر خود را با ابتداییترین امکانات و پایینترین سطح زندگی در همسایگی میلیاردها دلار درآمد سازمان ازدستدادهاند. این تناقض امروز تبدیل به یکی از معضلات سازمان شده که درنهایت به درخواستهای متعدد برای جدایی منجر شده و میشود.