چگونه مردان مجاهد زنان خود را تقدیم مسعود رجوی کردند؟ – قسمت چهارم

معراج جمعی یا سکس دسته جمعی

در سه قسمت گذشته از روندی گفته شد که مسعود و مریم رجوی برای زنان مجاهد به منزله طی طریق تا رسیدن به معراج طراحی کردند. این روند شامل جلسات طولانی آمادگی ذهنی برای پذیرفتن مسعود رجوی به عنوان تنها همسر برای زنان مجاهد و جلسات معروف به رقص رهایی یعنی سرآغاز عریان شدن و رابطه لمسی با مسعود، می‌شد. از مراحل نهایی این سیر و سلوک تشکیلاتی که محسن زال آن را «پروژه همخوابگی» می‌خواند، خواندن صیغه محرمیت و رابطه واقعی با مسعود رجوی است.

قسمت سوم مقاله چگونه مردان مجاهد زنان خود را تقدیم مسعود رجوی کردند؟

او می‌نویسد: «بدین ترتیب مریم در یک روند سخت حساس و شکننده زنان شورای رهبری را مهیای رابطه جنسی با مسعود می‌کند. پروژه همخوابگی به طور عموم بعد از رقص رهایی اتفاق می‌افتد، بعد از هر رقص یا رابطه همخوابگی با “برادر” زنان بایست تمام حالات و هیجانات روحی را برای مریم رهایی می‌نوشتند و گزارشی از درونی‌ترین احساسات‌شان به وی ارائه می‌دادند. بدین ترتیب مریم می‌تواند حالات درونی و تناقضات زنان را حتی در نطفه و درحال شکل‌گیری نیز دریابد و چنان که برای آن ها شکی پیش آمده باشد زودتر از آنی که دیر شود آن را دریابد و برایش چاره‌ای بیاندیشد.»

زنان در فرقه رجوی

جلسات رقص رهایی و روابط پس از آن به شدت سری است، مسعود برای رفع نگرانی خویش از فاش شدن این روابط روی تابلو می‌نویسد که خیانت شما خیانت به ناموس رهبری است و فاش شدن این جلسات هزینه زیادی است که او برای عروج و اعتلای این زنان پرداخت می‌کند.

هر چه پیش می‌رویم، نقش کلیدی مریم در این روابط پر رنگ‌تر می‌شود. او به عنوان همسر اصلی مشوق زنان برای رابطه است و ظاهرا در درون او از حسادت خبری نیست. به نوشته زال «مریم به عنوان تئوری پرداز رقص و بعد سکس، رابطه جنسی را مرحله‌ای در مسیر طریقت می نامد». مریم ارزش این زنان را به حد زنان پیامبر بالا میبرد و آن‌ها را تا اتاق خواب برای ایجاد رابطه جنسی با مسعود رجوی پیش می‌برد. بعد از هر جلسه رقص رهایی هدف یا هدف‌های همخوابگی انتخاب می‌شوند. پس از یکی از این جلسات بتول سلطانی انتخاب می‌شود و مریم به او مژده می‌دهد : «امشب شب زفاف و شب معراج توست، پس قدرشناس قیمتی باش که مسعود برایت پرداخت کرده تا همانند من و در سطح من با مسعود یکی شوی.»

پیش از هر رابطه‌ای مسعود مجددا خطبه عقد را می‌خواند و بر این تاکید دارد که ممکن است در این فاصله مرد دیگری از ذهن زن گذشته باشد و بدین طریق رابطه زن با رهبر عقیدتی بکر و خالص می‌شود. مریم و مسعود رجوی با توجیهات فراوان زنان را متقاعد می‌کنند که این رابطه یک لذت اصیل و دور از شهوت است که تنها از یک ابرانسان برمی‌آید. این توجیهات تا آنجا پیش می‌رود که «چنان که دو یا چند زن از شورای رهبری حسادتی در مورد مسعود از خود بروز می‌دادند و به تعبیر مریم “گیس و گیس کشی” داشتند، برای این که این عقده بالا آورده شود به طور دسته جمعی به اتاق خواب مسعود رجوی دعوت می‌شدند تا با وی همخوابگی دسته جمعی داشته باشند و به این ترتیب چنان که مریم میگوید “معراجی” گروهی متبلور شود».

زنانی که به مقر خصوصی مسعود رجوی راه یافته‌اند، چه به صورت جمعی و چه فردی، نه تنها به لحاظ ایدئولوژیک عروج یافته‌اند بلکه به لحاظ تشکیلاتی نیز به امتیازاتی دست یافته‌اند. به نظر می‌رسد که همین تضمینی برای حفظ رابطه و خودداری از افشای آن است. با این وجود، هر لحظه ممکن است علتی یا انگیزه‌ای موجب گسستن این بند ایدئولوژیک میان رهبران مجاهدین خلق و اعضا شود چندان که مسعود و مریم رجوی گمان نمی‌بردند که روزی افرادی چون بتول سلطانی تصمیم بگیرند که از تشکیلات فرار کنند و پرده از سری‌ترین روابط میان رهبر و اعضا بردارند و در پی آن فایل صوتی افشاگری‌های سلطانی از بلند‌گوهای خانواده‌ها در مقابل دروازه اشرف پخش شود و اعضای درون تشکیلات به ویژه مردان از روابط کثیف رجوی آگاه شوند. تاریخ شاهد است که هر حقیقتی روزی آشکار خواهد شد.

پایان
مزدا پارسی

منبع:
محسن زال، سازمان مسعود، انسان شناسی سازمان مجاهدین خلق (دوره بعد از انقلاب 57)، انتشارات کویر، 1396، تهران.

خروج از نسخه موبایل