زمانی که شکایت 42 نفر از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق علیه سران این سازمان در شعبه 55 دادگاه حقوقی و بین الملل تهران در روزهای 17 و 18 اسفند 1399 مورد رسیدگی قرار گرفت، مسعود رجوی همزمان با روز دوم این دادگاه با صدای خودش، به صورت کاملاً شتابزده و هیستریک واکنش نشان داد و حتی جداشدگان را تهدید نمود و به این شکل ترس و واهمه خود را آشکار کرد.
و زمانی که پویش طومار حمایت از شکایت این 42 نفر در روز دوشنبه 24 خرداد 1400 در سایت معتبر بین المللی Change.org خطاب به دادگاه بین المللی لاهه و دولت های فرانسه و آلبانی توسط آقای صمد اسکندری به نمایندگی از 42 شاکی مطرح گردید، فرقه رجوی در کمتر از 24 ساعت در حالی که هنوز بسیاری از جداشدگان و خانواده ها از راه اندازی طومار مطلع نبودند عجولانه واکنش نشان داد و آشکارا ابراز وحشت نمود.
اما زمانی که کار به مرحله جدی تر رسید و کلیه مدارک و احکام مربوط به دادگاه بین الملل تهران به علاوه امضا و اثر انگشت بیش از 200 نفر دیگر از جداشدگان در پای شکایت مذکور همراه با لیست بیش از 4000 امضاء پای طومار حمایت از این حرکت در 183 صفحه در تاریخ دوشنبه 15 تیر 1400 توسط آقای علی اکبر راستگو تحویل دبیرخانه دیوان کیفری بین المللی لاهه گردید که بعد از بررسی اولیه جهت پیگیری به ثبت رسید، فرقه رجوی دیگر دم برنیاورد و در محاق و سکوت معنی داری فرو رفت.
واقعیت اینست که معمولاً فرد در ترس و واهمه و شرایط نگرانی شدید دست به واکنش هیجانی و عصبی همراه با داد و فریاد و تهدید می زند و به این گونه وحشت خود را نشان می دهد. اما وقتی ترس از حد می گذرد فرد دیگر یارای حتی واکنش عادی هم ندارد و کاملاً قفل شده و بدون کمترین عکس العملی می ماند و این حالتی است که اکنون مسعود رجوی در آن به سر می برد.
سران فرقه رجوی همیشه از حضور در یک دادگاه بین المللی واهمه داشته اند و تمام تلاش خود را به کار برده و هر هزینه ای را متحمل شده اند تا کار به اینجا نکشد. آنان اکنون خود را در یک قدمی همان چیزی می بینند که همیشه از آن می ترسیده اند. واقعاً در شرایط موجود چه واکنشی غیر از سکوتی که نشانه عجز و ناتوانی است از آنان انتظار می رود؟
عاطفه نادعلیان