باز هم فرد دیگری به خاطر خیره سری رجوی ها به خاک سرد سپرده شد. این بار فردی که تمام هستی و نیستی خود را برای رجوی ها گذاشته بود به گفته دستگاه تبلیغاتی رجوی به خاطر بیماری درگذشت. مسعود فرشچی کسی که در دستگاه تبلیغاتی رجوی به واقع ملیجکی بود و همیشه دنباله رو رجوی های فریبکار بود.
اما در مورد بیماری وی باید گفت مشخص نیست که حرف تشکیلات در مورد مردن وی درست باشد چون اگر سری به اینترنت بزنیم و درمورد بیماری فرد مزبور جستجو کنیم در خواهیم یافت که علت بیماری وی خستگی و فشار زیاد کار، اضطراب و استرس و .. می باشد که البته در مناسبات رجوی کم نیست و مرگ فردی مانند مسعود فرشچی که تا روز قبل در فرقه رجوی برنامه اجرا می کرد می تواند بسیار سئوال برانگیز باشد! چون این بیماری یک شبه فرد را نمی کشد و دوران زیادی باید طول بکشد و اگر فرد به بیماری خود اشراف داشته باشد چه بسا که می تواند در مواردی بهبود یابد .
زندگی مسعود فرشچی هم مانند بقیه افراد فرقه با تعریف و تمجید رجوی ها به پایان رسید. البته در مورد این فرد سعی شده قدری روغن داغ سابقه به اصطلاح مبارزاتی وی را بیشتر کنند چون عنوان می شود که وی در آمریکا از محصلان نخبه محسوب می شده است! البته کسی که خبر ندارد و این گفته خود دستگاه تبلیغاتی رجوی است که زیاد هم قابل باور نیست .
در جای دیگری برای این که فرشچی را بسیار مهم جلوه دهند، او را از خلبانان برجسته نامیده! اگر کسی خبر نداشته باشد فکر می کند که انگار خلبان جنگده های نظامی بوده است. وی در چندین جلسه برای آموزش هلیکوپترهای عراق حضور و چند ساعت پرواز داشته که اکنون طوری از وی یاد می کنند که چه کار مهمی انجام داده است. البته این گونه پرونده سازی ها برای مرده ها چیز جدیدی نیست و همیشه این گونه بوده است .
در جای دیگری در مورد مسعود فرشچی عنوان می شود که سابقه 43 سال به اصطلاح مبارزه دارد. اول باید سئوال کرد که از کدام مبارزه حرف می زنند ؟ در کنار صدام بودن و کشتن سربازان ایران نشانه مبارزه است ؟ آیا کف و دف زدن و خوشحالی کردن برای پرچم آمریکا نشانه مبارزه است؟ غلطیدن به سوی غرب و همکاری همه جانبه با اسرائیل کودک کش و شیوخ مرتجع عربی نشان مبارزه است ؟
چیزی که بسیار قابل مشاهده است مسعود فرشچی هم مانند بقیه افراد فریب شعارهای دروغین رجوی را خورده و اکنون به پایان کار خود رسیده و اینکه او شاخص شور و نشاط انقلابی و شادی بود همش کشک و پوشال است و باید دید که اکنون در کجا قرار دارد! این سرنوشتی است که گریبانگیر همه خواهد شد . البته من مدتی به خاطر سازماندهی کارم در کنار بچه های تبلیغات بودم. چیزی که فرد مزبور را اینقدر مهم جلوه می دهد چنین چیزی نیست و بیشتر تبلیغات است.
البته مریم قجر بعد از مرگ هر یک از اعضای خود به مرده خوری مشغول می شود و چنان از وی تعریف می کند که انگار وی چه عنصر مبارزاتی در مناسبات بوده است . یکی از دروغ های شاخدار در مورد مسعود فرشچی حرفهای عنوان شده از طرف سرکرده فرقه یعنی رجوی می باشد او با دریدگی خاص خود عنوان می دارد که فرشچی یک گوهر بی بدیل و الگوی تمام عیار و همه جانبه یک مجاهد خلق بود و …!!!. اول این که هیچ وقت رجوی در مناسبات از کسی تعریف نمی کند چون این فرهنگ رجوی است. چون می داند اگر تعریف کند فرد دچار توهم شده و به همین خاطر باید همیشه توی سر افراد کوبید تا کسی دچار توهم و خود پرستی نشود. این حرفها و نکات رجوی دروغی بیش نیست. چون آنان به خوبی می دانند که مسعود فرشچی دیگر کاری از وی ساخته نیست و اگر چنین دروغ هایی هم گفته شود برای عوامفریبی خوب است . در ضمن باید گفت که دکان مسخره بازی و شوهای بی مزه دستگاه تبلیغاتی رجوی با مرگ مسعود فرشچی به پایان رسیده است و دیگر نمی توانند به دلقک بازی ادامه دهند .
اما در انتها باید گفت که مسئول مرگ وی خود رجوی ها می باشند که با عوامفریبی و شیادی هنوز بر طبل توخالی سرنگونی کوبیده اند چون می دانند که اگر افراد از مناسبات جدا شوند دیگر حتی دوستان غربی شان برای جاسوسی و مزدوری از آنان استفاده نخواهند کرد .
ایکاش نفرات داخل مناسبات با مرگ هر فرد از اعضای فرقه قدری فکر کنند و به دنبال مسئول آن که همانا رجوی است باشند.
هادی شبانی