بهروز قربانی از سرکردگان رده بالای فرقه رجوی در دهه ۶۰ است که مسئولیت مصاحبه و به دام انداختن جوانان ایرانی در ترکیه را بر عهده داشت.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، نامبرده به عنوان سرکرده پایگاه های فرقه رجوی در استانبول و آنکارا در حوالی سال های ۶۵ تا ۶۸ فعالیت داشت. او مسئولیت مصاحبه و به دام انداختن جوانان ایرانی و مخالفین در ترکیه را سال ها بر عهده داشت و طعمه ها را روانه عراق می نمود. قبل از انتقال هر تیم فریب خورده با روضه خوانی و مغزشویی در ترکیه از پناهندگان بخت برگشته پول و طلا و پاسپورت ها را گرفته و با دست خالی آنها را به عراق قاچاق می کردند تا راه هر گونه پشیمانی را نیز بر آنها سد کنند.
بهروز قربانی کمتر از یک دهه در تشکیلات رجوی دوام نیاورد و با شروع بحث های به اصطلاح انقلاب و طلاق طاقتش را از دست داده و از سازمان مجاهدین برید و زن سازمانی اش، طوبی ارجمندی را هم ول کرد و به دنبال زندگی و خوشگذرانی در اروپا رفت.
بعدها به دلیل شرایط سخت پناهندگی و بدست آوردن مبالغ بیشتری پول، دوباره رو به همکاری و زد و بند با اعضای خارج از کشور فرقه آورد.
در حوالی سال ۱۳۷۲ با زن دیگری از بریده های فرقه به نام فریبا هادی خانلو ازدواج نمود. آن دو به خاطر چاپیدن خارجی ها و همچنین به دست آوردن موقعیت های بیشتر خارج نشینی و پناهندگی، تغییر دین هم دادند مسیحی شدند و پس از چندی از فرانسه به نروژ رفتند.
به گزارش فراق، بهروز قربانی و فریبا هادی خانلو با پرونده سیاهی که در برهه های مختلف از خود به جا گذاشتند و صد البته علی رغم شناخت از فرقه رجوی و در حالی که خود ترک مناسبات نمودند و طلاق و مناسبات تشکیلاتی را برای خود نپذیرفتند ولی برای به دست آوردن دلار، پول و خوشگذرانی های بیشتر به عنوان نماینده های فرقه در شوها و نمایشهای آنها شرکت نموده و ایرانیان خارج کشور را فریب داده و به سمت فرقه ترغیب می نمایند.
در آخرین فعالیت های بهروز قربانی او دست به خیانت های جدیدی می زند.
او در پوشش مسیحیت و مستقل نمایی و با پز دلسوزی برای جداشدگان در آلبانی به دستور فرقه در تماس مداوم با اکثر آنان است.
او سعی می کند آنها را به سمتی هل دهد که خواست رجوی است، ضمن اینکه این اعمال او کلی منفعت مالی برایش دارد. بابت همین کارش مبالغ هنگفتی از فرقه می گیرد و در عوض مبلغ کمی را در این مسیر هزینه می کند و سود کلانی عایدش می شود.
به دلیل آنکه سیاست فعلی رجوی بر این است که جداشدگان اخیر در آلبانی باقی نمانند تا تاثیر آنها بر روی اعضای باقی مانده کمتر باشد و آنها را نبیند و متوجه جدایی آنها نشوند، سعی بر خروج هر چه سریعتر این افراد از آلبانی دارند.
بهروز قربانی با بهانه های مختلف با آنها در آلبانی تماس می گیرد و به آنها خط می دهد. او کمک شان می کند که از آنجا خارج شوند تا در اروپا نیز همچنان پادو و تحت امر فرقه به خاطر دریافت اعانه بمانند.
هم اکنون فرقه و شخص رجوی از ترس منفوریت بیشتر و افشاگری های جداشدگان در سال های اخیر شیوه جدیدی را به کار می برند تا با استفاده از یک سری عناصر سست عنصر و پول پرست، جداشدگان را با شرایط سرسپردگی در خارج از مناسبات ساپورت مالی کنند تا دهان آنها را نیز ببندند.
درهمین رابطه یکی دیگر از ماموریت های بهروز قربانی سرگرم کردن و مهار محمد رجوی است. وی از این قِبل نیز مبالغ کلانی به جیب می زند تا او را سرگرم کند که دست به افشاگری های بیشتر نزند و ساکت بماند.
محمد رجوی که سالهاست از این فرقه منحوس جدا شده و به مانند تف سربالا برای رجوی است، مدتی است که مبالغ کلانی حق سکوت می گیرد و شیوه اخاذی را فرا گرفته است.
البته بسیاری از افراد بریده فرقه که دست پرورده های رجوی خائن هستند درس های خیانت و خود فروختگی را از بت بزرگ یاد گرفتند. بسیاری از آنها یک خط در میان لگد پرانی می کنند و با یکی به نعل و یکی به میخ زدن به دنبال چاپیدن بیشتر دو طرفه هستند؛ چه از جهت پناهندگی سیاسی و چه از طرف تشکیلات بر باد رفته رجوی.
به گزارش فراق، متاسفانه رجوی خائن و جنایتکار آن چنان روح و شرافت بسیاری از اعضا را از بین برده که برخی از آنان علی رغم جداشدن و شناخت کامل از مناسبات غیر انسانی تنها موفق شدند جسم خویش را نجات دهند. این افراد روح شان همچنان در اسارت فرقه است و توان زندگی مستقل و آزاداندیشی را ندارند و در بسیاری از مواقع پول و منافع مالی برای آنان حرف اول را می زند.