در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۰ خانواده های انجمن نجات استان آذربایجان غربی به همراه سایر خانواده های انجمن نجات کشور در یک همایش سراسری آنلاین انزجار خود را از فرقه رجوی اعلام کردند و خواستار دادگاهی کردن سران مجاهدین شدند.
خانواده ها بارها از طریق نامه ها و رسانه ها اعلام کرده اند که می خواهند با عزیزان خود در داخل قرارگاه اشرف ارتباط برقرار کنند اما سران فرقه با این درخواست به حق خانواده ها مخالفت کرده و به اعضای دربند خود اجازه هیچ گونه ارتباط را با خارج از قرارگاه را نداده اند.
بی توجهی سران فرقه به درخواست خانواده ها باعث شد آنها طی یک شکایت نامه ابتدا در دادگاه های داخل کشور از سران فرقه رجوی شکایت کنند و اکنون این شکایت نامه به همراه مدارک متقن به دادگاه بین المللی لاهه رسیده است و خانواده ها امیدوارند این دادگاه بتواند حقوق ضایع شده آنان را در طی این سالیان باز پس بگیرد.
علیرغم همه ی درخواست ها و شکایت از مجاهدین هنوز سران این فرقه تروریستی پاسخی به خانواده ها و شاکیان خصوصی خود نداده و در سکوت مرگباری فرو رفته اند.
معیار قضاوت در رابطه با مجاهدین و سران آنان از نظر افکار عمومی راه اندازی نمایش های مسخره و شوهای تبلیغاتی با پول های کثیفی که بواسطه خیانت و وطن فروشی بدست آورده اند نیست بلکه معیار نحوه برخورد سران مجاهدین با اعضای خویش و خانواده های دردمند آنان است. که در حق همگی شان ظلم هایی را روا داشته اند که تاریخ هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد.
همایش سراسر ی خانواده ها دوباره نشان داد که هنوز آنان منتظر فرزندانشان هستند و هرچه زمان هم بگذرد این علاقه کم نمی شود و سران فرقه نمی توانند با زندانی کردن اعضا و دور نگه داشتن آنان این علاقه را کم کنند.
مادران و پداران زیادی در فراق دیدن فرزندانشان از این دنیا رفته اند و نتواسته اند برای آخرین بار فرزندانشان را ببینند و این ظلمی است که فرقه رجوی در حق اعضای خود و خانواده های دردمند روا داشته اند.
علاوه بر خانواده ها اعضای جداشده فرقه رجوی نیز از عمری که به پای این فرقه گذاشته اند و در آخر بدون هیچ نتیجه ای از آن سازمان جدا شده اند نیز شاکی هستند و خواستار این هستند که سازمان باید برای خسارت سالهای جوانی که به پای آنان هدر شده را بدهد.
تعداد زیادی از این جداشده ها از طریق کاریابی جذب این فرقه شده بودند و به جای کار در کشورهای اروپایی سر از قرارگاه اشرف در آورده بودند و تعدادی از آنان کولبرانی بودند که در مرز توسط برخی گروههای کردی و نیروهای امنیتی عراق دستگیر و تحویل فرقه رجوی شده بودند و در زمان جنگ ایران و عراق نیز تعدادی از اسرا توسط صدام به فرقه رجوی داده شده بود.
بنابراین فرقه ی دروغ رجوی با روش های مختلف افراد را در قرارگاه خود اسیر و از خانواده ها دور کرده است و اکنون باید به اعضا و خانواده های آنان پاسخ بدهد که چرا بعد از سالها هنوز هیچ راه ارتباطی بین آنان برقرار نشده است و باید به سازمان های حقوق بشری توضیح دهد سازمانی که ادعای حقوق بشر دارد چطور می تواند در حق اعضای خود چنین ظلمی را بکند.
اما نکته ی مهم این همایش اجماع نظر همه ی خانوادها در دادگاهی کردن سران فرقه رجوی در دادگاه های بین المللی لاهه می باشد تا بتوانند بعد از سالها چشم انتظاری به آرزوی خودشان که دیدن عزیزانشان می باشد برسند.
در این همایش تعدادی از خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی از جمله؛ خانم مهناز سپه پور خواهر ناصر سپه پور کشته شده بدست مجاهدین، آقای جعفر خسروی برادر اکبر خسروی، آقای یعقوب بدریفر برادر اکبر بدریفر، آقای حکمعلی نورعبادیان برادر قوچعلی نورعبادیان، آقای مختارعلی جمالی برادر محمدعلی جمالی، آقای جعفر کیهان برادر صادق کیهان، سعید محمد نژاد برادر زاده بهمن محمد نژاد، رضا غفارزاده خواهر زاده متواری داریوش فتاحیه، ناصر اکبری چیانه برادر متواری یوسفعلی اکبری چیانه و تعدادی از جداشدگان از جمله؛ قادر رحمانی، سعید باقری دربندی، افشین جعفری و غلامرضا شیردم حضور داشتند.هرچند برخی ها بدلیل کمبود وقت نتوانستند صحبت کنند.
برای دانلود اینجا را کلیک کنید.
در ادامه به گزیده ای از صحبت های تعدادی از جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی می پردازیم.
خانم مهناز سپه پور خواهر ناصر سپه پور کشته شده در قرارگاه اشرف:
برادرم ناصر به هیچ وجه متعلق به این فرقه نبوده و متأسفانه در دام آنها اسیر شده بود و در آخر هم به دست مجاهدین کشته شد. پدر و مادرم هم در انتظار فرزندشان دار فانی را وداع گفتند. الان هم خیلی خوشحال هستم که پرونده شکایت از این سازمان به دادگاه لاهه تحویل داده شده و امیدوارم در این دادگاه پاسخگوی جنایات چهل ساله خودشان باشند چون مادران،پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان زیادی چشم به راه عزیزانشان هستند.
حکمعلی نورعبادیان برادر قوچعلی نورعبادیان اسیر در فرقه رجوی:
من هم خیلی خوشحال هستم که بعد از سالها دادگاهی بر علیه فرقه رجوی (برپا) شده و پرونده شکایت به دادگاه لاهه ارجاع داده شده امیداوارم این شکایت به نتیجه برسد تا ما بتوانیم با عزیزانمان ملاقات کنیم تا آنها را از اهدافی که سازمان برای نگه داشت خود از آنان استفاده می کند آگاهشان کنیم. من خانم گیوکان را زمانی که به اشرف رفته بودیم دیده ام ایشان در آنجا بود و پدرش را می خواست ببیند ولی پدرش حتی برای لحظه ای برای دیدنش نیامد. من از تمامی سازمان های حقوق بشری می خواهم که از سازمان مجاهدین بپرسند که آیا حقوق بشر شامل این خانواده ها نمی شود؟ من مادری را دیدم که سالها دنبال فرزندنش بود و به قرارگاه اشرف آمده بود اما پسرش لحظه ای برای دیدن مادرش نیامد آیا این حقوق بشر است. قطع نسل اعضای سازمان که اکنون خانواده ندارند. آنها می خواهند تا کجا این راه را بروند.
افشین جعفرزاده خواهرزاده داریوش فتاحیه اسیر در فرقه رجوی:
امیدوارم که بعد از چندین سال فرقه رجوی را از طریق دادگاه بین المللی لاهه بتوانیم پای میز محاکمه بکشانیم و اینهایی که ادعای حقوق بشر دارند بعد از چندین سال بیایند و به جنایتهای خودشان پاسخ بدهند. من خودم در زمانی که در قرارگاه اشرف بودم شاهد این بودم که خانواده و فرزندانی برای دیدن خانواده هایشان به آنجا می آمدند آنها فقط می خواستند عزیزان خود را ببینند حتی شده از دور باشد. اما سازمان این اجازه را به آنان نمی داد. سازمان کاری کرده بود که حس انسانیت در آنان بمیرد نمی دانم اسم این را چه می شود گذاشت که کسی را با دروغ به اشرف بکشانند و در آنجا او را زندانی کنند.چرا باید سازمان خانواده را از اعضای خود دور بکند مگر انسان برای خانواده نیست؟
یعقوب بدریفر برادر اکبر بدریفر اسیر در فرقه رجوی:
من ۴۰ ساله که برادرم را ندیده ام الان فرزندان من عموی خود را نمی شناسند و بچه های خواهرم دایی خود را ندیده اند. وقتی دونفر بعد از چند روز به هم می رسند خیلی خوشحال می شوند شما حساب کنید الان من چهل ساله برادرم را ندیده ام و تنها تصویری که از ایشان دارم تصویر مبهم کودکی هست آدم احساس می کنه که نصف زندگی او به تنهایی گذشته چون برادرش کنارش نیست و نمیتونه دو کلمه با او صحبت کنه. من از مجامع بین المللی خواهش می کنم کاری کنند تا ما بتوانیم همدیگر را ببینیم. چهل سال از بهترین زمان زندگی برادرم نابود شده و از دست رفته.
جعفر خسروی برادر اکبر خسروی اسیر در فرقه رجوی:
برادر من برای کار در خارج از کشور در سال ۱۳۷۰ از مرز خارج می شود و به عراق رفتند و از آنجا می خواستند به ترکیه بروند و از آنجا نیز به یک کشور اروپایی. اما متأسفانه به دست فرقه رجوی در عراق اسیر شدند و از آن زمان تا الان از او خبری نداریم. امیدوارم همه ی کسانی که در اشرف هستند در صحت و سلامت باشند تا روزی بتوانند با پدر و مادر و خواهران و برادران خود ملاقات کنند. چطور می شود سران فرقه ای که دم از حقوق بشر میزنند در این سال ها که برادرم رفته است اجازه تماس به او نداده اند. الان مادر من ۳۰ سال است که با یک قاب عکس زندگی می کند و آنرا بغل می کند سران فرقه در این ۳۰ سال علیرغم آن همه نامه ای که نوشته ایم اجازه نداده اند ما با برادرم ارتباط داشته باشیم.
علی صدر