تحولات کشور افغانستان ، فرار رئیس جمهور آن کشور به امارات و بی آبرویی برای دولت آمریکا بابت بها ندادن به کارمندان و مترجمان افغانی جهت تسهیل برای خروج فوری آنها از کابل ، به شدت اعتبار بزک شده آمریکا را هم به گِل مالید.
جو بایدن و سه رئیس جمهور قبل از آن هم همگی مسئول گام های اشتباه و ضدانسانی آمریکا در قبال مردم افغانستان بودند . وقتی جوبایدن در نطق تلویزیونی ۲۶ مرداد در واشینگتن به صراحت اعلام می کند که “ماموریت ما هیچگاه ایجاد دموکراسی در افغانستان نبوده است”، باید مسعود رجوی از روی شرمساری بابت گدایی سیاسی و فریب و دغلکاری و لابی گری در راهروهای ساختمان کنگره جهت معامله و پرداخت حق الزحمه جهت کشاندن یک یا چند نماینده آن مجلس به همایش های ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفره شان ، در مخفیگاه خودش بدنبال سوراخ موش بگردد.
به جرأت می توانیم حدس بزنیم آیندگان برای دعوت از سناتور مک کین ، قاتل مردم ویتنام به پایگاه اشرف سه در آلبانی و امثال چنین برنامه هایی در قبال رهبران دروغگو و شارلاتان مجاهدین چگونه به قضاوت خواهند نشست.
بی شک دستمزد عناصر وابسته و وطن فروش همان رفتاری است که در اتفاقات چند روزه اخیر در کابل نظاره گر بودیم. به راستی افول خفت بار هیمنه آمریکا و کشورهای مرتجع عرب منطقه در این راستا چقدر شفاف شد.
ولی دستگاه مغزشویی مسعود رجوی همچنان بر اسب مرده خود در اندیشه ای ابهام آمیز می تازد . . . براستی او در کدامین بزنگاه تحولات دیگر کشورمان و یا منطقه با دست بسته برای جوابگویی و حسابرسی اقدامات تروریستی خود به ایران آورده می شود؟
رجوع به ادعاهای تو خالی آمریکا ستیزی رهبران این سازمان در اول انقلاب و استحاله حیرت آور ایام بعد از آن تا همکاری های اطلاعاتی و جاسوسی و سقوط دیکتاتور عراق صدام حسین و دیدارهای روزانه فرماندهان قرارگاه اشرف با ژنرال های چند ستاره ارتش آمریکا و تحویل نقشه اماکن نظامی شهرهای مختلف ایران و خرج کردن اطلاعات فله ای و هسته ای اسراییل در هتلی در واشینگتن به زعم سرکار گذاشتن نهادهای امنیتی ایران و استمرار فتنه سازی و جنجال و ناآرامی در کنار هر موضوع صنفی و قومی ، اقدامات خبیثانه شخص مسعود رجوی تاکنون بوده که بزدلانه سعی شده انجام داده شود.
در این روزها سازمان در تلاش هست فریبکارانه با بزرگنمایی محاکمه فردی با نام حمید نوری در کشور سوئد خود را از تیررس ابعاد بین المللی شکایت ۴۲ نفر از اعضای سابق و شکنجه شده به دادگاه بین المللی لاهه برهاند و از سوی دیگر به خاطر عدم وجود هر گونه تنش ناخواسته ایران با طالبان در عصبانیت کور بسر می برد.
به نظر می رسد با افول آمریکا و تحولات شتابان در مؤلفه های جدید سیاسی در ایران، منطقه و جهان ، دنیای جدیدی در حال ظهور است که دیگر با سازهای ناهمگون گروه تروریستی مجاهدین همنوا نیست.
عوام فریبی با «مؤسسان پنجم»، شعار «کس نخارد پشت من . . . » و «گردهمایی» با انواع شکلک های دموکراسی غربی نیز بازاری نداشته و اینچنین آفتاب عمرشان بر لب بام است.
نویسنده : سیامک جم