عاشورا در اسارت یزید زمانه مسعود رجوی

براستی پیام عاشورا چه بود؟
آیا جز ایستادن در برابر ظلم و جور بود؟
آیا ظلمی بالاتر از این وجود دارد، که صدها انسان را اعم از زن و مرد، در قرن بیست و یکم در اسارتگاهی دورافتاده در کشور فقیر آلبانی، از اولیه ترین امکانات انسانی محروم کرد؟

هیچ کس حق تماس با دنیای بیرون را ندارد! هیچ کس حق ازدواج و فرزند آوری ندارد! همه باید با یزیدی به اسم مسعود رجوی ، بیعت کنند! بیعتی ظالمانه و یکطرفه! همه باید پیمان ببندند که مسعود رجوی هرچه گفت، حتی غلط ! بدان پایبند باشند! چرا همه باید کورکورانه فرامین قرون وسطائی رجوی را اطاعت کنند؟ در چند قدمی این اسارتگاه مردم عادی ، مشغول زندگی هستند و از آن لذت می برند! اما دراین اسارتگاه لعنتی، فقط زور است و اجبارات بنده ساز !

زندگی آزاد حق هر انسانی است و کسی حق ندارد آنرا از کسی دریغ نماید. جوانان دیروز که امروز همه از مرز میانسالی هم عبور کردند و در کهنسالی بسر می برند، دیگر نباید بیشتر از این عمرشان تلف شود، بیچاره کسانی که در اسارت ناخواسته ای دراین فرقه هستند ، نمی دانند که مسعود و مریم فقط بفکر پرکردن جیب خودشان هستند، یک قلم حق پناهندگی همه ی این اسراء در جیب رجوی ها می ریزد! همچنین با در اسارت ماندن این فریب خوردگان، مسعود رجوی شیاد از برخی دولت ها کمک مالی جمع کرده و خرج عیش و نوش خود می کند! تا کی این ظلم آشکار درحق اعضای دربند سازمان روا خواهد شد؟

اکنون آیا با مروری بر گذشته ی ننگین مسعود رجوی که بر همه آشکار و مبرهن است ، آیا قیام علیه این یزید زاده ، واجب و ضروری نیست؟ مگر همین اخیرا نبود که پسر مسعود رجوی در مقابل پدر ایستاد و فرامین او را نپذیرفت و از پدرش اعلام برائت کرد و گفت پدر من یک دیکتاتور است ؟!

او که نزدیکتر از همه به مسعود بود و از نزدیک شاهد جنایات پدر بود، او را دیکتاتور نامیده است و حجت را تمام کرده است! دیگران که جای خود دارند! قریب به چهل سال است که مسعود رجوی قران را بر سر نیزه کرده است و پرچم جنگ مسلحانه را برافراشته است! غافل از اینکه ظالم خود اوست و دنبال آدرس غلط می گردد!

بیعت خواهی اجباری مسعود رجوی بر کسی پوشیده نیست و خود او اعلام کرده است ، کسانی که بیعت با او را قبول نکردند در اولویت ترور هستند! دنیاطلبی و عشق ریاست و حکومت کردن رجوی بر کسی پوشیده نیست و برای او از همه چیز مهم تر است !
نیت رجوی از تشکیل ارتش اسارت بخش اش ، فقط و فقط رسیدن به حکومت است و چنین دیدگاهی است که همواره ایدئولوژی منحط او را به زوال کشانده است!

قیام منتهی به حکومت خواهی ، سقف بسیار پائین تری است تا هدف از قیام احیای دین الهی باشد، قیام کربلا اجرای امر الهی بود و در نهایت هم دیدیم که پس از 1400 سال دین اسلام با قیام امام حسین (ع) ماندگار شد، اما مسعود رجوی در سربزنگاهها همیشه حفظ جان و فرار را بر قرار ترجیح داده است ، برای همین هم محکوم به فنا شده است.

با اندکى دقت در اهداف استخراج شده از واقعه ی کربلا، ملاحظه مى شود که امام(علیه السلام) علت و انگیزه قیام خویش را، مبارزه با منکرات فراوان در جامعه اسلامى و تبلیغ و ترویج معروف در بین مسلمانان، اعلام مى کنند. بنابراین، فلسفه اصلى و نهایى نهضت حضرت را مى توان در یک هدف جامع و کلى یعنى احیاى فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدى(صلى الله علیه وآله) و زدودن زنگارهاى تحریف و بدعت از دین جدشان خلاصه کرد. البته حضرت راه کار و ابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به این هدف را، در عنصر امر به معروف و نهى از منکر مى دانند.

بنابراین، آنچه امام (علیه السلام) را به قیام برضد حکومت اموى واداشت، حفاظت و صیانت دین جدش از خطر تحریف و نابودى بود، که این امر مى توانست یا با نابودى رژیم اموى و تشکیل دولت اسلامى، امکان پذیر باشد و یا با جان بازى و شهادت در راه خدا که البته چون راه نخست، در عمل براى امام مقدور نبود، امام(علیه السلام) راه دوم را که شیوه فداکاران است، برگزیدند و اسلام را از خطر نابودى نجات دادند. این همه را برای این نوشتم که برسم به خیانت های سالیان مسعود رجوی ! در عراق بعد از صدام حسین ما ماندیم و بمباران های وحشیانه ی آمریکا و توپ و تانک و گلوله… همه محاصره و مجبور به برگشت به اشرف شدیم ! منتظر حرکتی عاقلانه و منطقی از سوی مسعود رجوی بودیم ، گرچه می دانستیم، بخاری از او بلند نخواهد شد، اما خیلی زود رویای سیاه ما به واقعیت پیوست و صدای مریم رجوی از فرانسه درآمد و مسعود رجوی هم غیب شد! بله مسعود رجوی باز همه مثل سال 1350 ننگ فرار را قبول کرد و باز هم جان بدر برد!

حال با چه رویی این شیادان از عاشورا و قیام امام حسین (ع) و حق و حقیقت دم می زنند ، برای نگارنده جای سئوال و ابهام فراوان است . . .
فرید

خروج از نسخه موبایل