مهرداد هرسینی چهره ی نام آشنائی درمیان مداحان رجوی بوده و انتظار هم میرفت که بمناسبت سالگرد بنیانگذاری سازمان- که درحق این روز هم جفا شده وتاریخش پس و پیش- مطلبی نوشته واز قافله عقب نمانده است.
خاندان پهلوی که اساس مشروطیت را خراب کرده بود، هرساله بمناسبت سالگرد مشروطه برنامه هایی ترتیب داده و خودش را وارث ومدافع مشروطه ی تهی شده از درون معرفی میکرد و حال باند رجوی که چنین میکند چه وجوه اشتراک و افتراقی میتوانند باهم داشته باشند؟ !
فرقه ی رجوی، سازمان مجاهدین سال 1350 را ازبین برده ، دستکاری هایی که با سالروز آن کرده که آنرا بنفع خود قدیمی تر معرفی کند ، ازتاسیس آن دفاع نموده وخود را که غاصب است، وارث سازمان معرفی میکند .
من لازم میبینم که تشابه دو اقدام حقه بازانه ی شاه و رجوی را ببینیم و تاملاتی دراین باره داشته باشیم.
مهرداد هرسینی در مقاله (مدح نامه) خود چنین نوشته است :
” اجازه بدید تا بهترین شادباش ها را به مناسبت ۵۷ مین سالروز تاسیس سازمان مجاهدین خلق ابراز کنم. در آستانه این روز تاریخی جا دارد تا صمیمانه ترین تبریکات ملی و میهنی را به برادر بزرگوار مسعود، به خواهر مریم گرامی و تمامی خواهران و برادران مان، بویژه در اشرف ۳، به مردم خوب میهنمان که چنین فرزندانی را در دامان خود پروانده اند و به تمامی اشرف نشانان در سراسر جهان تقدیم نمائیم.”
شما با تبریک گفتن سالگرد سازمان حنیف نژادها ، دراصل مخالفت ودشمنی خود را با بنیانگذاران سازمان که باوجود کبیر نبودن فداکار و طرفدار جدی استقلال میهن بودند ، اعلام کرده وبه این دوعامل اصلی برباد دهنده ی سازمان اولیه ی مجاهدین خلق ، جفا کرده و تحقیرشان نموده اید.
توجه هم داشته باشید که اشرف دهه ایست که برچیده شده واشرف نشان محلی از اعراب ندارد!
ضمنا ساکنان فعلی کمپ مانز آلبانی از دامن مردم خوب میهن مان خارج شده ودر دامن متعفن مریم ومسعود گرفتار شده اند ونمیشود که به قاتل ومقتول تواما تبریک گفت!
سپس :
” دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری ولی فقیه می خواستند با شکنجه، با حذف فیزیکی، با کشتار، توطئه و انواع و اقسام تهمت های ناروا و مارک و اتهام، این جنبش را نابود کنند، اما دیدیم و تجربه کردیم، آن عقیده و فکری که اصولی باشد، آن تفکری که ریشه های بس عمیق در تاریخ، فرهنگ، مذهب و جامعه متنوع ما داشته باشد، به یقین بیدی نیست که با چنین بادهایی از جایش تکان بخورد.”
با خصوصیاتی که رجوی داشت ومتاسفانه ساختار سازمانی این خصوصیات بغایت منفی و زیان آور را تشدید میکرد، زحمت دیگران را برای این چنین شدن سازمان مجاهدین خلق کم کرد.
بعبارت دیگر، طرز تفکر وخصوصیات روانی منفی رجوی کارها را طوری ترتیب داد که احتیاجی به این شکنجه ها نبود تا سازمان مجاهدین خلق این استحاله ی دردناک را تجربه کند.
پس آقا مهرداد حرف مفت و بی مالیاتی زده و شانس دارد که فعلا مرکزی برای رسیدگی به این دروغ بافی موجود نیست!
مجددا :
” باشد تا در فردای آزادی ایران، مردم میهن مان بتوانند آنطور که شایسته است از مجاهدین و تمامی ارزشهای آنها برای رسیدن به دمکراسی و حقوق بشر و حاکمیت مردمی تجلیل کنند.”
البته آرزو کردن ودرخواست نمودن عیب نیست اما مردم هم حق دارند که بپرسند ازچه کارهای باند رجوی تجلیل کنند؟
از کشته شدن تعداد قابل توجهی از خویشان خود بدست رجوی در دوران ترورها یا جنگ عراق؟
ازاسارت فرزندان آنها بدست باند رجوی که این اسارت ها عمدتا با نشان دادن در باغ بهشت روی داده؟
جلوگیری در برخورداری ازکوچکترین حقوق انسانی این اسرا، عدم برخورداری ای که شامل یک تماس تلفنی مثلا هفتگی با اعضای خانواده های خود وملاقات با آنها نیز میشود؟
برقراری جریان طلاق اجباری و ممانعت ازحق داشتن زندگی مشترک که ازحقوق اولیه ی انسانها میباشد؟
جاسوسی های شبانه روزی برعلیه منافع و مصالح ملی کشور و …؟
بخاطر ابراز شادمانی باند رجوی از مواجه شدن مردم ایران با یکی ازنادرترین تروریزم اقتصادی وتحریک مداوم این سر تروریست جهانی وتقاضای تداوم خشن و بیشتر آن برای کشتار بیشتر مردم ایران واگر دست داد حمله به خاک کشور و دست زدن به قتل و کشتار و از بین بردن ساختارهای کشور؟
آیا بخاطر این اعمال تان باید از شما تجلیل کنیم؟
گروهی از اعضای خانواده های دردمند و ذیربط تبریزی