بند ج – تناقضات و اندیشه های جنسی – ضد انسانی ترین نوع تحقیر و اسارت انسان در فرقه رجوی – رجوی که در پیشبرد جدایی کامل زنان از شوهرانشان با بند الف، با توضیح خودساخته «محرمیت ایدئولوژیکی» موفق عمل کرده بود حال می خواست خاطرات و تمامی علایق باقیمانده در زنان و مردان عضو سازمان را هم تحت عنوان تناقضات جنسی مصادره کند. تا اعضای نگونبخت شکل جدیدی از اسارت و بردگی و تحقیر را تجربه کنند.
استدلال رجوی در این بود که ذهن آدمی همیشه دنبال یک سوژه برای ارضای تمایلات جنسی خود می گردد و از آنجائی که هر کسی همسری را که طلاق داده در محرمیت رهبری می داند لذا ذهنش سراغ او نمی رود و ناچار ذهن خود را به سوی زنان دیگر سوق داده و در تصوراتش خود را ارضا میکند. حال چه مرد باشد و چه زن.
قسمت بیست و یکم مقاله طلوع و غروب یک زندگی
از آنجایی که در چارچوب بند محرمیت ایدئولوژیکی ، مرد مجاهد هم نمی تواند خواهران مجاهد خود را خارج از حریم رهبری خود بداند و لاجرم ذهن خود را به سوی زنان دیگر و در خارج از مناسبات می کشاند.
بنابراین مجاهد خلق نبایستی هیچ زنی را در ذهن خود داشته باشد و بایستی تمامی زنان عالم را در حیطۀ رهبری خود ببیند. بدین وسیله است که می تواند ذهن سرکش خود را مهار کرده و دیگر به مسائل جنسی فکر نکند. البته این بحث برای زنان نیز بود. یعنی زن «مجاهد» نیز باید جز به مسعود رجوی به کسی دیگر فکر نکند و بدین ترتیب رجوی بحث طلاق علی الدوام را برای هر عضو سازمان معیار قرار داد که تا ابد کسی نباید در فکر ازدواج باشد.
بدنبال این بحث ها بود که رجوی علاوه بر جلسات تفتیش عقیده در حیطه کار و مسئولیت و سیاست و نظامت که «عملیات جاری» خوانده میشد، نشست های «غسل هفتگی» یعنی اعتراف به گناهان جنسی که تنها در حیطه تفکر و نه عمل وجود داشته راه اندای کرد.
رجوی حتی پا را فراتر از رسم معمول اعتراف به گناه در دین مسیحیت که بصورت شخصی و در خفا صورت می گیرد، گذاشت. او جلسات اعتراف به گناهان جنسی را در رده های تشکیلاتی مختلف و بصورت جمعی راه اندازی کرد که تا قبل از آن در هیچ فرقه ای سابقه نداشته است.
تحمیل انزوا طلبی با دست اندازی به خصوصی ترین غرایض اعضاء و بردن آبروی آنها در جمع تحت عنوان اعتراف به افکار جنسی، در حالی از سوی رجوی در تشکیلات پیش برده می شد که شخص وی با راه اندازی حرمسرا و تجاوز به زنان نگونبخت عضو فرقه یک ام الفساد واقعی بود.
حضور در چنین نشست هایی برای همه رده های تشکیلاتی اعم از مرد و زن اجباری بود.
اعضای سازمان باید فاکت های تفکرات جنسی خود را بصورت مکتوب نوشته و با صدای بلند در چنین جمع هایی خوانده و نوشته هایشان را در حالیکه اسم شان در بالای آن نوشته درج شده بود تحویل مسئول قسمت شان می دادند. که فجیع ترین نوع انسان آزاری و تعدی به حقوق ذاتی هر انسانی محسوب می شد.
ادامه دارد…