سران سازمان ضد بشری مجاهدین ضمن چهار دهه ظلم و خیانت به مردم کشورمان، در حق اعضای فرتوت خود نیز همین میزان ظلم و جبر روا داشته و دارند و آنها را با فشارهای روانی و فیزیکی که در هیچ زندانی همانند آن دیده نشده آزار و اذیت می کنند. بطوریکه بعد از رهایی از این اردوگاه و بازگشت به زندگی ، هنوز اثرات مخرب آنها در فرد دیده می شود و در برخی موارد بقول معروف زخمهای آنها دهان باز می کند و فرد را تا کام مرگ میبرد .
با پیامکی کوتاه دلم به درد آمد و فوری تماس گرفتم و صدای لرزان شیراحمد روزرخ را شنیدم که در بستر بیماری در بیمارستان بود و لختگی خون در پاهایش را دلیل این بستری شدن عنوان کرد. بعد از تماس با او فورا با یکی از دوستان پزشکم مشاوره کردم و دلیل این نوع بیماری و همچنین علاج آن را سئوال کردم. او گفت دلیل لختگی خون به سالهای قبل باز می گردد که فرد تحت فشارهای روانی بالا و مصرف بی رویه قرصهای اعصابی که میخورده و همچنین فشار کارهای فیزیکی سنگین، این نوع بیماری برای او حادث میشود و برای فرد بسیار خطرناک می باشند و با کوچکترین حرکت این لخته خون که به سمت مغز می باشد می تواند باعث سکته مغزی و مرگ فوری فرد شود. با شنیدن این حرفها دیگر گوشم توان شنیدن بقیه مطالب را نداشت و فقط شنیدم که دکتر گفت باید فوری معالجه شود و من دوباره با شیراحمد تماس گرفتم و از او خواهش کردم که هر چه سریعتر به بیمارستان مراجعه کند که خوشبختانه او چنین نمود و چند روزی بستری بود ولی حال عمومی او هنوز کاملا خوب نشده و نیاز به مراقبت بیشتر و ادامه درمان دارد .
بعد از چند روز که شیراحمد در بیمارستان محل سکونتشان بستری بود و به خانه برگشت به عیادت او رفتم و او و خانواده اش را ملاقات کردم که پسر شیرینش بنام ایزد فضای خانه او را عوض کرده بود و شیراحمد که حدود سه دهه در فرقه منسوخ رجوی ها گرفتار شده بود اکنون با داشتن بیماری خطرناک بازهم خدا را شکر میکرد که خانواده تشکیل داده و پسرش را دارد و همسری مهربان که از او همانند فرشته ای پرستاری می کند.
در حین صحبت با شیراحمد به او گفتم که این بیماری که تو داری و طبق چیزی که من تحقیق کردم مربوط به سالهای قبل می باشد که گفت متاسفانه نه تنها از من بلکه از تمام نفرات در داخل سازمان بیگاری میکشیدند و تا حد مرگ کار میکردیم تا خدایی نکرده به مسائلی مانند خانواده و زندگی و آبادی فکر نکنیم و شبها نیز یک مشت قرص که نمیدانستیم چه هستند به ما می دادند و میگفتند برای آرامشتان خوب هست که فکر میکنم همان مسائل باعث این درد شده و این بیماری کهنه و قدیمی باید باشد و مربوط به زمانی هست که در داخل سازمان بودم و الان بعد از چند سال مشخص شده است .
او را دلداری دادم و گفتم بخاطر همسر مهربانت و پسر گلت ان شالله خدواند به تو شفای عاجل خواهد داد و ارزوی سلامتی و تندرستی برای او و تمامی مریض ها کردم.
متاسفانه این فرد جدا شده از فرقه خیانتکار رجوی بعد از چند سال رهایی هنوز هم درگیر می باشد و این تنها کوچکترین نمونه از هزاران مشکلاتی می باشد که این فرقه خائن بر سر عناصر خود آورده و آنها را به چنین روزی مبتلا نموده و خدا می داند عناصر فرتوتی که هم اکنون در داخل این فرقه ضاله نفس میکشند تا چه اندازه در باتلاق بیماریها گرفتار شده اند ؟!
بهرحال بیماری شیر احمد روز رخ زنگ خطری برای گوشهای شنوای درخواست رسیدگی فوری به وضع موجود در داخل فرقه رجوی در سطح بین المللی است که سران فرقه رجوی بر سر عناصر بیمار خود روا می دارند و مطمئنا شیراحمدهایی هستند که بیمار بوده و جرات بیان آن را در داخل فرقه رجوی نداشته و ندارند .