رابطه ایران و عربستان!
خبر احتمال برقراری رابطه بین ایران و عربستان و شایعاتی پیرامون ساخت اتوبان «مکه-کربلا-مشهد» و ایجاد ارتباطات فرهنگی، گردشگری و زیارتی، ترس و وحشت بزرگی در بین جریانات وابسته ایجاد کرده که پیش از این هم در جریان مذاکرات برجامی 6-8 سال پیش شاهد بودیم. در آن زمان مجاهدین و سایر گروه های معاند خارجه نشین، تحت کنترل و برنامه ریزی سعودی-صهیونیسم، بسیج شده بودند تا به هر قیمت جلوی نزدیک شدن روابط را بگیرند. هرچند رهبری هوشمند جمهوری اسلامی آگاه بود که اعتماد به غرب جایز نیست، با اینحال، جریانات معاند بیش از هرکس به تب و تاب افتاده بودند که مبادا دکّان کاسبی حقوق بشری شان به فنا برود و اربابشان دلارهای اهدایی را قطع کند و مجبور به گدایی در خیابان های آمریکا و اروپا شوند. در صدر این جریانات، مجاهدین قرار داشتند که بیشتر نگران استرداد و وجه المصالحه شدن بودند. امروز نیز همانها نگران ارتباط بین ایران و همسایگان (بویژه با عربستان سعودی) هستند و می دانند که مهمترین منابع مالی خود را در صورت برقراری رابطه نزدیک از دست خواهند داد.
آنگونه که برخی خبرگزاری ها منتشر کرده اند، در طی ماه های گذشته مقاماتی (در سطوح پایین) از ایران و عربستان با هم در جهت رفع تنش ها مذاکراتی داشته اند و به تفاهماتی پیرامون سرمایه گذاری سعودی در عراق و سوریه و همچنین پیرامون قطع حمایت عربستان از گروه های تروریستی رسیده اند که می تواند در روابط این دو کشور تأثیر داشته باشد. از نکات مهم دیگر این شایعه، ایجاد یک جاده بین المللی از سعودی تا عراق و ایران است. جاده ای که می تواند گروه زیادی از مردم این کشورها را بلحاظ فرهنگی به همدیگر نزدیک تر کند و تا حد زیادی از دسیسه ها علیه ایران بکاهد.
این خبر به همان اندازه برای گروه های تروریستی چون سازمان مجاهدین وحشت آفرین است که برقراری رابطه ایران و صدام پس از جنگ کویت، نگران کننده بود. در آن زمان مناسبات درونی مجاهدین غرق در وحشت و نگرانی شده بود و این مسئله تا بالاترین سطوح فرماندهی را در بر می گرفت. طبعاً شخص مسعود نیز از اینکه صدام حاضر به گفتگو با ایران شده، خشمگین بود. این نگرانی ها بحدی شدت یافت که مسعود بناچار نشست مهمی برای لایه های مختلف برگزار نمود که از آن تحت عنوان «نشست صلیب» نام برده می شد. مسعود تلاش کرد با مباحث ایدئولوژیک، ترس و نگرانی مجاهدین را رفع کند و بگوید که مجاهدین توسط صدام حسین وجه المصالحه نخواهند شد و اگر هم چنین شود، مجاهدین باید بپذیرند که همگی به همراه مریم به صلیب کشیده خواهند شد و تنها با این ایده و با ایمان به آن می توان در سازمان مجاهدین باقی ماند. وی به ظاهر تلاش داشت جلسه شبانه امام حسین با یارانش را تداعی کند و بگوید هرکس مصلوب شدن را نمی پذیرد به دنبال کار خودش برود. مسعود می دانست که مجاهدین ماندن را ترجیح می دهند چون اگر کسی هم تا به این حد ایدئولوژیک نباشد، حاضر نیست زندگی در اشرف را رها کند و به اردوگاه بدنام رمادی عراق برود.
به هر صورت، امروز نیز هنوز هیچ خبری نشده مریم رجوی به وحشت افتاده و درصدد است به هر وسیله ممکن جلوی به واقعیت پیوستن این شایعات را بگیرد.
وحشت از پهپاد یا از ارتباط!؟
روز چهارشنبه مجاهدین با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی (که در واقع کاریکاتوری از اولین کنفرانس مطبوعاتی آنها پیرامون کشف تأسیسات اتمی ایران در سال 1381 بود)، پهپادهای ایرانی را ابزاری در جهت جنگ افروزی و اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی خواندند و به قول خودشان جزئیات جدیدی در باره بکارگیری این پهپادها در منطقه افشا کردند!
در این نمایش که مثل همیشه سونا صمصامی و علیرضا جعفرزاده مجری آن بودند، چند عکس هوایی نیز منتشر شد که همانند گذشته ها از نهادهای صهیونیستی تحویل گرفته بودند. انگار که تاریخ یکبار دیگر به شکل طنزآلودی تکرار شده باشد، 20 سال پیش در وحشت از سقوط صدام دست به دامان اسرائیل شدند و چند تصویر از مراکز اتمی ایران منتشر کردند، و اینبار در وحشت از دست دادن سعودی، به انتشار چند عکس و خبر از پهپادهای ایرانی دست زده اند. این اقدام به حدی مستأصلانه و در عین حال مفتضح و چندش آور است که بنظر می رسد شورای رهبری مجاهدین فراموش کرده مسعود رجوی در زمان صدام تا چه حد غبطه داشتن ناو هواپیمابر و بمب اتمی داشت و متوهمانه برای اینکه خود را مقتدر نشان دهد می گفت یکروز ما هم یک ناو هواپیمابر در خلیج فارس خواهیم داشت!
چطور مسعود که زمانی در توهم دستیابی به بمب اتم و ناو هواپیمابر، مجاهدین را نوید می داد که پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، ایران را مبدل به قدرت برتر جهانی خواهد کرد، امروز در وحشت از اقتدار روزافزون مردم به دریوزگی بیگانگان نشسته تا آنها نگذارند دانشمندان جوان ایرانی، کشورشان را هرچه بیشتر به اقتدار برسانند؟ او بخوبی می داند که پایانِ تنش در خاورمیانه و غرب آسیا، به معنای پایان یافتن تشکیلات جنگ افروز مجاهدین و قطع کمک های مالی شاهزادگان سعودی و بحرین به مجاهدین و از دست دادن بسیاری امتیازات دیگر است. زوج رجوی همچنان که در زمان صدام خواهان ادامه جنگ بودند و صدام را تشویق به حمله می کردند، امروز هم نگران دور شدن سایه جنگ از این منطقه هستند.
با اینحال، پهپاد و سلاح اتمی نگرانی مریم رجوی نیست، آنچه او را بشدت دچار ترس می کند، از بین رفتن تنش ها و ایجاد دوستی بین همسایگان است، وگرنه کیست که نداند جریانات ضدایرانی خارجه نشین (چه از نوع حقوق بشری و چه مدل های دست به سلاح) همگی آرزومند جنگ و ترور برای دستیابی به قدرت هستند و اگر رسماً این واقعیت را بیان نمی کنند، بخاطر ملاحظات قانونی و عرفی جوامع اروپایی است، هرچند مجاهدین در این رابطه هم به مرور تعارفات را کنار گذاشته اند و مدام خواهان اقدامات خشونت آمیزِ تروریستی و جنگ افروزانه برای رسیدن به قدرت هستند. از یکسو نمایش حقوق بشری در خارج کشور که این روزها در حال اجراست و از سوی دیگر برنامه های کمدی کانون های شورشی توسط چند فریب خورده که بسیاری از هموطنان را به شگفتی واداشته است!.
نمایش های اجرا شده توسط افرادی که کانون شورشی لقب داده شده اند به حدی نشاط آور و خنده دار است که بسیاری از هموطنان در فضای مجازی، دوست دارند از آن بعنوان برنامه های طنز و کمدی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی استفاده شود.
حامد صرافپور