ایراندیدبان
اینکه دیکتاتورها در حضیض ورشکستگی و پاره شدن چرت رؤیاهایشان، به مبالغهگویی دربارهی خود میپردازند و از سر عناد با واقعیت و شدت یأس از وضعیت فلاکتبار خود تن به جنون و خودکشی میدهند، اما اعتراف به اشتباه نمیکنند، امری خارج از روال معمول نیست.
رویدادهای چند وقت اخیر و بهخصوص پیام نوروزی رجوی، حکایتگر این حضیض است. بهخصوص تراژدی جنون و خودکشی آنجا نمایانتر میشود که در اوج التماس و درخواستهای بقایای رجوی به هر کسی برای سرپا نگه داشتن تمامیت خود و دخیل بستن به چند پارلمانتر ِ از سن گذشته و فرتوت اروپایی که سالها است سابقهی همنشینی با اعضای فرقهی رجوی را دارند، برای خارج شدن از لیست گروههای تروریستی، ارکان اصلی استراتژی و تاکتیکی این فرقه را تشکیل داده است و همزمان قمپز در کردن آنها دربارهی اینکه توانایی سرنگونی دارند و زمین را به آسمان میدوزند، تابلویی از مستغرق ِ مجنون ِ متوهم را بهنمایش میگذارد که در نوع خود شاهکاری است در سبک مالیخولیایی!
* * *
مقالهی خشونت تروریستی زاییدهی استکبار سیاسی است که به بررسی اصلیترین مرض رجوی پرداخت و در مورخهی 16/1/1386 در سایت ایراندیدبان درج گردید، فریاد و فغان وی را بلند کرد و خشمگینانه به دفاع از خود پرداخت.*
معلوم میشود که فشارهای برآمده از چندین مورد تناقضات ذاتی که به نقطهی انفجار درونی لایههای پایین رسیده، خود را بر رأس فرقه تحمیل کرده که رجوی اینچنین به سیاهکاری و دغل روی آورده است:
– منیت و برتریطلبی رجوی که باعث به حضیض کشاندن تمامیت یک جریان و ضلالت و فلاکت عدهی بیشماری از اعضاء و هواداران این گروه شده است.
– عقبماندگی و سکتاریسم مسلط بر تحلیلهای رجوی که خروجی آن در 26 سال گذشته وارونهنگری و پرت و پلاگویی مفرط بوده است.
– گیر افتادن در منجلاب عراق که بر اساس تصمیم خائنانهی رجوی در ائتلاف با صدام کلیت این دار و دسته را با بحران مواجه ساخته است.
و وضعیت رقتباری که میتوان در دهها عنوان دیگر آن را برشمرد.
اما رجوی یکبار دیگر با توسل به فرافکنی و وارونهگویی سعی کرده است با سیاهنمایی وضعیت ایران، به سفیدنمایی خود مشغول شود.
سیاهنماییها و توصیفاتی که بارها خلاف آن ثابت شده است و هر کس که در معرض اینگونه سیاهنماییها بوده، بهمحض مواجهه با واقعیت به عمق فریبکاری، جعل و دروغپراکنیهای رجوی پی برده است.
اما حرف اصلی با رجوی و گردانندگان اصلی این فرقه این است که:
واقعیتهای جامعهی ایران، حاکمیت، انقلاب و مردم، هر چه که هست، چه دخلی به جریان ضدایرانی، ضدمردمی، متحجر و تروریست ِ مجاهدین دارد.
خوب یا بد، تمام آنچه در ایران میگذرد (پدیدههایی که در سایر کشورها و بهخصوص کشورهای دموکراتیک غربی وجود دارد و بهوفور یافت میشود) مربوط به مردم ایران میشود و ذرهای ارتباط میان این دو موضوع – یعنی وضعیت مردم ایران و گروه ورشکستهی مجاهدین – وجود ندارد و نمیتواند هم وجود داشته باشد.
از این رو آنچه توصیه میشود این است که فکری به حال مراسم و مناسک قرون وسطایی و انحرافی و اوضاع فلاکتبار داخلی که کوس رسوایی آن را مجامع حقوق بشری کشورهای غربی بهصدا درآوردند بکنید تا شاید ذرهای تردید ایجاد کند که احتمالاً به حداقلی از انسانیت و آزادی اعتقاد دارید…
_____________________________
* روحانیت در حضیض – ساسان محمودی!