فاضل فرهادی: با سلام خدمت آقای بصری احوال شما؟ فرصتی پیش آمد به دفتر مراجعه کنم و دیداری تازه کنیم. من سایت های فرقه را رصد می کردم مطلبی را خواندم. خاطرات گذشته در فرقه رجوی در ذهنم مرور می شد. مطلب در رابطه با انتخاب مریم قجر به عنوان رئیس جمهور بود. نمی دانم شما مطلب را خوانده اید یا نه؟! شما از آن دوران خاطره ای دارید .
– من هم خدمت شما سلام عرض می کنم و خوشحالم به دفتر انجمن مراجعه کردید و سری به ما زدید .
بله من هم مطلب را خواندم . در آن زمان یعنی 30 مهر سال 1372 رجوی و دارو دسته اش بصورت مخفیانه مریم قجر را به عنوان رئیس جمهور معرفی کردند. خودشان بریدند و خودشان دوختند . و مریم قجر مثل دُم خروس بیرون زد .
آن زمان رجوی به تمام کادرهایش آماده باش داده بود. در آن زمان زهرا گرابیان (سارا) مسئول مقر ما بود و معاونش زنی بود بنام آذر . وقتی به سالن غذا خوری مراجعه می کردند سلاح کمری می بستند، در ذهن ما علامت سئوال بوجود می آمد که این چه حرکتیه؟ ورود با سلاح به سالن غذا خوری و محل های عمومی ممنوع بود! حال چه اتفاقی افتاده است . چند روزی گذشت و همه متناقض بودند. به ما ابلاغ کردند وسایل خود را جمع کنید و برای ماموریت آماده شوید!
طبق معمول ما را سوار خودروهای نظامی آیفا کردند. چادر کشیده که کسی مسیر را یاد نگیرد مثل برده های خریداری شده . ما را به مقر مخوف باقرزاده بردند. کمی به ما استراحت دادند و به ما گفتند آماده شوید می رویم سالن اجتماعات. در سالن مستقر شدیم طولی نکشید رجوی با مریم قجر وارد سالن شدند و کف زدن ها شروع شد. رجوی همه را ساکت کرد و یک نوشته بدست گرفت و شروع کرد به خواندن. در ادامه گفت مریم قجر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده است. یک سری از قبل توجیه شده شروع کردند به شادی کردن و پرچم تکان دادن، ما هم بی خبر شروع کردیم به پرچم تکان دادن . رجوی و مریم قجر فیلم خیلی خوبی روی سن اجرا کردند. اگر یادتان باشد به چهره مریم قجر نگاه می کردیم ماتم گرفته بود و سرش را پایین انداخته بود و اشک می ریخت گویی که یتیم شده است و این از حقه بازی های او بود .
فاضل فرهادی: ببخشید دلیل اشک ریختن چه بود؟
– مریم قجر هم بد تر از شوهرش بود. با اشک ریختن پوشالی می خواست وانمود کند که مسئولیت رئیس جمهوری سنگین است و من نمی توانم این مسئولیت را بپذیرم. خدا لعنتت کند مریم قجر، وقاحت هم حد و مرز دارد . رجوی بالای سن به مریم قجر گفت این مسئولیت را باید بپذیرید و مریم قجر در جواب می گفت نه من نمی توانم! فیلم کمدی خیلی خوبی بود. رجوی به مریم قجر گفت شما بیرون از سالن تشریف ببرید تا من با کل جمع مشورت کنم .
یک سری از کادرها رفتند پشت میکروفن و شروع کردند به تعریف کردن از مریم قجر. یکی دو ساعت تعریف و تمجید از مریم قجر طول کشید. در نهایت رجوی دو زن از زنان باصطلاح شورای رهبری را سراغ مریم قجر فرستاد تا او را به سالن اجتماعات راهنمایی کنند. مریم قجر وارد سالن شد و رفت کنار رجوی . رجوی به مریم قجر گفت: ببین کل ارتش شما را انتخاب کردند و این یک دستور است. باید این مسئولیت را بپذیری. باز هم مریم از پذیرش این مسئولیت امتناع می کرد و لوس بازی در می آورد . حالت چندش آوری بود! و بالاخره بعد از چند ساعتی که ما را سر کار گذاشته بودند، مریم مسئولیت ریاست جمهوری را پذیرفت.
در مقر فیلمی برای ما پخش کردند که در تالار بهارستان، تمام شورایی های بیکار و مفتخور خود را جمع کرده بودند و مریم قجر را انتخاب کرده بودند و مریم قجر پذیرفته بود. ما هیچ اعتراضی نمی توانستیم بکنیم . رئیس جمهور قلابی که فقط تعداد اندکی او را انتخاب کرده بودند و الان چندین سال است که تبدیل شده به فسیل و در کشور آلبانی لم داده است .
فرهادی: آقای بصری مریم قجر به عنوان رئیس جمهور مشروعیت دارد ؟
– شما چرا این سئوال را می کنید؟! رئیس جمهور را مردم یک کشور انتخاب می کنند نه تعدادی اندک! اگر مریم قجر مشروعیت داشت حال و روز آن این نبود . رجوی در دوران اربابش صدام برای خودش دولتی درست کرده بود. همیشه در نشست ها می گفت ما در عراق یک دولتیم .
ما هم به او می گوییم باش تا صبح دولتت بدمد .
– ممنون از شما
– من هم به نوبه خودم از شما تشکر می کنم .