گزارشی که اخیرا از یک نشست فرقه منتشر شده نشان می دهد سران فرقه طبق معمول به دنبال شیره مالی بر سر افراد داخل مقر هستند.
به گزارش فراق در بخشی از محتوای مضحک نشست های اخیر آمده است: «فرقه در دو صحنه با حکومت ایران مبارزه می کند، یکی از آنها کانون های شورشی که شاخه نظامی است و دیگری پرونده های حقوق بشری. رجوی ها اعلام کردند شاخص پرونده حقوق بشر الان حمید نوری بوده و ما باید با جذب جوان ها، یک شبکه اجتماعی درست کرده و دولت ایران را زمین گیر کنیم.»
اراجیف و یاوه های فوق طبق معمول به درد شیره مالی به سر افراد درون فرقه می خورد اما بیان چند نکته جهت رو کم کردن رجوی شیطان ضروری است.
الف. همانطور که مستحضر هستید فرقه رجوی در بهترین شرایط نیرویی در عراق حدود چهار هزار نیرو داشت. از آن زمان تا کنون حدود ۹۰۰ تن پس از سرنگونی دولت صدام در عراق فرار کردند و پس از اخراج به آلبانی نیز حداقل تا کنون حدود ۳۰۰ تن دیگرفرارکردند و جدا شدند. همین میزان هم در یک دهه اخیر خود فرقه از اعضایش قربانی و به درک واصل کرد. با این حساب افراد باقیمانده اکنون به زحمت به دو هزار و ۵۰۰ تن هم نمی رسد.
باقیمانده ها که جوان ترین آنها اگر در دهه هشتاد در سنین سی و چهل بودند اکنون و پس از گذشت دو دهه به مرز سنی ۵۰ و ۶۰ رسیدند. عکس های پیرمردها و پیرزن ها با عینک های ذره بینی در پشت کامپیوتر حتما در خاطرتان هست.
حالا رجوی ملعون که می داند این پیرزن ها و پیرمرد بیشتر به عصا و عینک و دندان مصنوعی و ایزی لایف نیاز دارند می خواهد با این ها سرنگون هم کند.
ب. با احتساب کم شدن آمار هزار و ۵۰۰ تن از اعضا در یکی دو دهه گذشته مشخصا می توانید حساب کنید حداقل چهار برابر همین آمار اگر هوادار و یا خانواده ای در داخل ایران هم داشته اند به همین نسبت از آنان رویگردان شده و با جدایی فرزندانشان به ماهیت کثیف این فرقه پی برده اند.
ج. در رابطه با کانون های شورشی نیز بیان نکته مهمی ضروری است.
فرقه رجوی اگر در بسیاری از جهات با اکثر گروه های معاند و معارض و منحرف شباهت های زیادی دارد در یک مقوله متفاوت و بسیار متمایز است و آن چگونگی عضو گیری، هدایت و نگهداری اعضایش است.
حتی در بدترین و خون ریزترین گروه ها چون داعش بعضا متوجه نکاتی از قبیل نگهداری از اعضایشان می شویم.
ولی در فرقه رجوی نیرو بی ارزش ترین کالا و شاید هم مجانی ترین چیزی است که رجوی خیانت کار کوچکترین ارزشی برای آنها قائل نیست به واقع یکی از دلایل محکم و مهم ضربه های پی درپی و زوال فرقه به همین روست.
تمام افراد چه باقیمانده و چه جداشدگان به خوبی این جمله معروف رجوی را به خاطر دارند که در هنگام درگیری با دولت عراق در سال ۸۷ بارها تکرار می کرد اگر هزار نفر هم در کمپ اشرف بمیرند باکی نیست و بهتر است که یک متر از خاک اشرف عقب نشینی کنیم و یادشان هست که چطور دستور می داد افراد با دست خالی و سنگ به جنگ با تانک های عراقی بروند و زیر تانک ها بخوابند و بازهم یادشان است بارها مریم قجر در جلسات گفته است اگر همه مجاهدین بمیرند و فقط مسعود زنده بماند کافی است زیرا او دوباره می تواند فرقه رجوی دیگری را به وجود بیاورد.
در طی دهه های مختلف رجوی و سرکردگان آن کوچکترین ارزشی برای نیروهای سازمان قائل نبوده و نیستند. با همین ایده و تفکر درون خود نسل کشی کردند. زنان و مردان را مقطوع النسل کردند، خانواده ها دربه در شدند، هزاران عضو را رجوی با لاابالی گری به کشتن داد، صدها تن را به قتل رساند و یا مجبور به خودکشی نمود.
در سال ۱۳۶۰ رجوی که به زعم خودش دهها هزار نیروی علنی داشت همه را ول کرد و نکته مهم فرار و زنده ماندن خودش بود. او حتی زن و فرزند و مهمترین اعضای سازمان را در ایران باقی گذاشت و فرار کرد.
یکی از دلایل خلع رده و حکم اعدام علی زرکش، رفتنش به فرانسه بدون اطلاع رجوی بود و رجوی که به دنبال عیش و نوش جدیدش بود این قدر از این کار علی زرکش که نفر دوم سازمان بود عصبانی شد که او را به اعدام محکوم و نهایتا در سال ۶۷ سر به نیستش کرد.
سال ۱۳۶۵ که تیم های عملیاتی تشکیل دادند به خوبی می دانستند هدایت این تیم ها با تلفن باعث لو رفتن همه آنها خواهد شد و بدون هیچ توجهی و دقیقا با هدف ضربه خوردن با آنها ارتباط تلفنی برقرار می کردند.
حالا چه شده که به فکر کانون شورشی و پیوستگی آنها در ایران افتاده است. بیش از همه یک جوک و ترفند دیگری برای شیره مالی و بهانه جدیدی برای قربانی کردن سری دیگر از جوانان فریب خورده است.
در اینجا لازم به ذکر است با توجه به ریزش نیرویی شدید تشکیلات رجوی و شناخت و آگاهی روز افزون مردم بدون شک توان جذب نیروی زیاد در ایران را تا کنون نداشته و نخواهند داشت.
د. یادآوری می کنیم در دهه ۸۰ علیرغم تعلیم و آموزش چند ماهه به افراد، تیم های عملیاتی هیچ گونه آموزشی جهت حفظ سلامتی نداشتند. اولین و آخرین هشدار امنیتی و ایمنی رجوی به آنها این بود، در صورت اینکه حس کردید لو رفتید و یا در معرض دستگیری قرار دارید بلافاصله با قرص سیانور خودکشی کنید، این دستور اکید به آن نگون بختان بود.
حالا فکر کنید چنین سازمانی به دنبال راه اندازی تشکیلات کانون های شورشی و گسترش و پیوستن آنان به همدیگر در داخل ایران است و قول سرنگونی با آنها را هم می دهد!
البته که برای توضیح و پرداختن به چنین موضوعاتی حتی زمان هم نباید صرف کرد. چرا که فرقه رجوی آبرو باخته تر از این حرف هاست. اما باز هم برای یادآوری و ثبت در تاریخ اشاره می کنیم.
ه. بحث بعدی پرداختن فرقه به حقوق بشر و حرف های بزرگتراز دهان کثیف رجوی است؛
آنچه که در چند دهه گذشته ثابت شده است. سازمان ملل و بخش حقوق بشری که سالهاست چشم خود را به روی کشتار کودکان یمنی و زنان وجوانان و بچه های فلسطینی و تحریم های ظالمانه غذا و دارو غیرنظامیان بسته است، سازمانی که به دلیل دریافت دلارهای سعودی کشور عربستان را در رابطه با بمباران غیرنظامیان در کشور یمن محکوم نمی کند، مشخص است که تابع و دنباله رو سیاست های کثیف سیاست مداران عبری و غربی است و حقوق انسان ها برایش مهم نیست.
چگونه است که صدها زن و مرد از زندگی طبیعی در فرقه محروم شدند. زنان را از حق طبیعی فرزند دار شدن محروم و صدها زن را عقیم کردند.
چگونه است ۸۲۰ کودک را از خانواده جدا و دربه در کردند و مانع ملاقات صدها تن از افرادشان با خانواده هایشان شدند، از جدا شدن افراد جلوگیری می کنند و آنان که با تلاش های مستمر فرار می کنند را سال ها مورد حمله و تهاجم قرار می دهند و حقوق آنها را از بین می برند؟
به همین دلیل حرف از حقوق بشر از طرف فرقه منحرف و ضاله مجاهدین یاوه ای بیش نیست و بایست که دهان رجوی خائن و مریم قجر را گل گرفت.
هرآنچه هم به اسم حقوق بشر و نامه و محکومیت از سازمان ملل با سیاست بازی و حرافی و اعمال ظالمانه گفته شود باند بازی و حمایت عبری و غربی از فرقه ضاله رجوی هست که به عنوان بازیچه و حربه ای در دستان خویش دارند.
از نظر خانواده ها و مردم ایران حجت بر آنان تمام است و سزای اعمال جنایت کارانه رجوی خائن فعلا و در قدم اول همان خواری و خفتی است که دو دهه در مرداب و سوراخ می کشد.
گزارش از: مرضیه رئیسالساداتی