در نوشته ای مندرج در رسانه های رجوی آمده است :
” اجلاس ایران آزاد در روز پنجشنبه ۶آبان ۱۴۰۰ در واشنگتن، از جهات مختلف، یک تصویر بسیار واضح و یک ارزیابی دقیق از صورت مسألهٔ کنونی ایران بهدست میدهد. این ارزیابی هم از جهت وضعیت رژیم و هم از جهت موقعیت جامعه و مردم ایران و هم از جهت مقاومت سازمانیافته و آلترناتیو رژیم، از جانب عالیترین سطح جامعهٔ سیاسی آمریکا و توسط شخصیتهای تراز اول از هر دو حزب اصلی این کشور بهعمل آمد. شخصیتهایی همچون مایک پنس که تا ژانویهٔ سال جاری معاون ریاستجمهوری بوده، سناتور جوزف لیبرمن که کاندیدای ریاستجمهوری در سال۲۰۰۰ از جانب حزب دموکرات بوده، مایکل موکیزی جمهوریخواه که تا سال۲۰۰۹ وزیر دادگستری بوده، سناتور توریسلی دموکرات که کارنامهٔ پرباری در سنای آمریکا دارد و ارتشبد کانوی فرمانده سابق تفنگداران دریایی آمریکا که در عراق نیز حضور داشته و آشنایی نزدیکی با مسائل منطقه، رژیم آخوندی و مجاهدین دارد. نکتهٔ قابل توجه اتفاقنظر این شخصیتها در مورد مسألهٔ ایران است”.
صرفنظر از روده درازی های معمول که به متودولوژی مجاهدین در تحلیل مسائل تبدیل شده، چکیده ی مطلب این پاراگراف طولانی عبارت از آنست که جناح های مختلف هیئت حاکمه ی آمریکای سلطه گر نظر واحدی در مورد ایران دارند و چون اینگونه است، باید درستی آنرا قبول کرد و پذیرفت که همه چیز بنفع باند رجوی است که به پیش میرود و عنقریب است که حکومت کردن درایران نصیب این گروه مافیایی جدا از مردم و دشمن کشور گردد.
من بهترین دلیل ضد مردمی بودن رجوی را، خواندن مجدد این نام های نحس میدانم و تصورم این است که هر خواننده ی منصفی با دیدن این نام ها و کنکاشی مختصر در اینترنت، به روشنی خواهد فهمید که اینها چه خونخواران سفاکی هستند و جریان ازچه قرار است و باند رجوی با استفاده از چه ابزار کثیفی میخواهد ما را به رفاه و خوشبختی برساند!
رفاه و خوشبختی ای که نتوانسته برای 2 هزار عضو خود مهیا کند.
درادامه :
” مهمترین رئوس این اتفاقنظر از این قرار است: مردم ایران خواهان تغییر و آماده تغییر هستند و شمارش معکوس رژیم استبدادی حاکم بر ایران آغاز شده است “.
البته دولتمردان ایران هم خواهان تغییراتی هستند که این تغییرات به بدی معیشت مردم پایان داده و امنیت پر دوام تری در کشور برقرار نماید.
تغییرات مورد نظر مردم هم از این قماش بوده و تغییر رژیم منظور نظر آنها نیست.
دوباره :
” رژیم در ضعیفترین نقطه خود است و مجاهدین و مقاومت ایران، بهعنوان آلترناتیو و جایگزین سیاسی رژیم، در قویترین و آمادهترین موقعیت خود بهلحاظ سیاسی و اجتماعی و داخلی و بینالمللی قرار دارد”.
از اینکه رژیم دچار مشکلات زیادی است ، حرفی در آن نیست.
اما بلحاظ تلاش های پر ثمرش برای تقویت بنیه ی دفاعی کشور وضع خوبی دارد و از این رو، من حیث المجموع نمیتوان گفت که در ضعیف ترین نقطه ی خود است.
مقاومت رجوی هم در داخل حصار خود در آلبانی مشغول زمستان گذرانی خود است و تنها به اتکای پول عربستان، رسانه ی 24 ساعته ای دارد ومدام فحاشی و وراجی میکند که ما آثار قابل اعتنای این تبلیغات رسانه ای را در حرکت و نظر مردم مشاهده نمیکنیم.
سپس :
” سازمان مجاهدین متعهد بهدموکراسی، حقوقبشر و آزادی برای همه مردم ایران است و توسط یک زن فوقالعاده مریم رجوی رهبری میشود که الهامبخش جهان است “.
دموکراسی و سازمان استحاله یافته ی مجاهدین ، دومقوله ی ناچسب و ناهمسازی هستند و از این رو تعهد به دموکراسی از طرف جریانی که ضد آنست واین ضدیت خود در مناسبات تشکیلاتی و هم در عملیات جاسوسی بر علیه ایران را به عیان نشان داده ، پشیزی ارزش ندارد و کاملا مزورانه است.
مریم خانم هم که بالاترین افتخار و رده ی تشکیلاتی اش حرمسرا داری است تکلیف اش روشن است و این نوع تمجید از او، توهین بزرگی به مردم جهان است.
مجددا :
” اما عنصری که بهمثابه شرط ضروری، مقاومت مردمی را، طی بیش از ۴۰سال نبرد بیامان و با نثار بیدریغ خون و رنج به بلوغ خود رسانده، آن را سازمان داده و در مسیر سرنگونی رهبری کرده، مجاهدین و شورای ملی مقاومت است. مقاومتی که از پشتوانهٔ نیرومند اجتماعی، تشکیلات پولادین، اعتبار بینالمللی و رهبری ذیصلاح برخوردار است “.
باند رجوی بدنام ترین سازمان سیاسی- مافیایی است و درطول حیات ننگین خود تا دست داده کوشیده است که جلوی آگاهی مردم را بگیرد تا آنها از جنایت های تشکیلاتی رجوی ها بیخبر بمانند.
این فریبکاری ها وجلوگیری کردن ها از کسب آگاهی های لازم، با شدت و حدّت بیشتری تاحد برگزاری کلاس های مغزشویی سیستماتیک در درون تشکیلات خودش ادامه دارد.
با این وصف، اگرانجام این کارها ست که تشکیلات را پولادین میکند، من حرفی ندارم.
تشکیلات مافیائی هم فولادین هستند ولی برضد مردم و بشریت عمل میکنند.
و رهبری ذیصلاح؟
این یکی راهم خود رهبران شما وهم عاقلان بهتر میدانند!
صابر