نجات در هفته ای که گذشت – شماره 11

مروری بر مطالب 8 تا 13 آبان ماه 1400 درج شده در سایت نجات

*شنبه 8 آبان

در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

بازی مریم رجوی با دادگاه سیاسی – تبلیغی حمید نوری در آلبانی!؟

… با توجه به محدودیت شدیدی که دولت های اروپایی به ویژه فرانسه برای تردد مسئولین مجاهدین و بویژه مریم ایجاد کرده اند، وی با تمام امکانات در دسترس خود درصدد است تا از این بازی سیاسی حداکثر استفاده را داشته باشد تا دوباره در مباحث حقوق بشری و محافل غربی مطرح شود. برگزاری صدها اکسیون خیابانی و چند کنفرانس اینترنتی بخشی از این پازل بود، اما از آنجا که مجاهدین جز هیاهو کردن دستاوردی نداشتند، سناریو به گونه ای چیده شد که بخشی از این دادگاه نمایشی-سیاسی در آلبانی برگزار شود تا توجه رسانه ها به این کشور (و به زوج رجوی) معطوف گردد. برای پیشبرد این کار، ابتدا تعدادی از اعضای شورای رهبری مجاهدین، با هماهنگی کامل با یکی از قضات تحت نفوذ خود در آلبانی، خود را بعنوان «شاهد»! معرفی کردند تا زمینه ساز کشانیدن دادگاه به آلبانی باشند.

… شاید قریب به یقین بتوان گفت هدف مریم رجوی از این نمایش و سیاهی لشکر، محکومیت حمید نوری بعنوان یک شخص مجرم نیست. هدفِ کوتاه مدت، برجسته کردن و مطرح شدن دوباره سازمان مجاهدین در عرصه رسانه ای – سیاسی است و هدفِ بلندمدت به دام انداختن رئیس جمهور منتخب مردم در موضوع رخدادهای دهه 60 و محکوم کردن ایشان در دادگاه های اروپایی و در نهایت کشیدن پای پلیس بین الملل به این ماجرا و محدود کردن ایشان در تردد به کشورهای غربی است….

*یک شنبه 9 آبان

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

دیدار انجمن نجات با خانواده حاج سید سعیدفر

به دنبال دیدار با خانواده هایی که فرزندان آن ها توسط سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق گرفتار شده اند، به ملاقات خانواده سعیدفر در شهر ترکمن رفتیم و با برادر او دیدار دوستانه و صمیمی انجام دادیم و آقای هادی ناصری مقدم را که به تازگی از آلبانی به کشور برگشته را معرفی کردیم تا وی بتواند از اوضاع برادرش جویا شود.
آقای سعیدفر بعد از احوالپرسی گرمی که با آقای ناصری مقدم انجام داد بلافاصله همانند دیگر خانواده ها از وضعیت جسمی و روحی برادرش که در سازمان ضد انسانی مجاهدین به مدت بیش از 35 سال گرفتار پرسید. هادی در جواب گفت که من حاج سید را می شناختم ولی خیلی به من نزدیک نبود و دلیلش هم این بود که سران سازمان اگر می دانستند ما از یک استان و یا یک منطقه هستیم بلافاصله قرارگاهمان را عوض می کردند و من بیشتر بچه های استان و یا شهرمون را در مراسم های مختلف می دیدم و حاج سید را هم می دانستم که در خدمات هست. می گفتند بچه گرگان است اما بعداً فهمیدم اهل همین شهر ترکمن می باشد.
… اقای سعیدفر ضمن گفت: چرا در عصری که همه ادعای رعایت و دفاع از حقوق اولیه انسان ها را دارند، گروهی می توانند به این راحتی انسان هایی را اسیر هوا وهوس های خود کنند و هیچ کس به عملکرد غیرانسانی آن ها واکنشی نشان ندهد؟! …

خطاب به مزدبگیران رجوی در شورای مطیع او

بعد از سرنگونی صدام و باز شدن قفل درب های زندان جهنمی اشرف، هزاران عضو گرفتار، از فرقه رجوی جداشدند و این روند هنوز هم ادامه دارد. بخش زیادی از این جداشدگان مشاهدات خود از مناسبات فرقه رجوی را به روش های گوناگون برای ایرانیان و جهانیان بازگو نموده و یا در قالب مقاله و کتاب آن را نوشته اند تا هم مانع نابودی زندگی تعداد بیشتری انسان شوند و هم روشنگر راه کسانی باشند که در دام ظاهر فریبنده ی رجوی ها گرفتار شده اند.
… واقعیت این است که رجوی ها ضد انسان و دشمن انسانیت اند. آن ها هر چقدر هم که تلاش کنند با به میدان آوردن امثال رحمان کریمی برای خود وجهه انسانی بتراشند، موفق نخواهند شد چرا که این اعمال و رفتار آن هاست که ضد انسانی است و از کوزه همان تراود که در اوست….
مطالعه کامل این مقاله توصیه می شود.

*دوشنبه 10 آبان

در این روز کلاً 16 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

برده ها و برده داری نابِ مورد ستایش رحمان کریمی

… این واژه ی گوهر بی بدیل از آن مسعود رجوی است و از فرط استعمال نا به جا متعفن شده است.
البته من هم می دانم که اسرار زیادی درسینه ی مجاهد خلق رجوی وجود دارد که جرأت ابراز آن را ندارند که اگر داشتند، حالا سری بر روی تن شان نبود .
با این حال بودند جدا شدگان پر شماری که حقایق تکان دهنده ای از جنایات تشکیلاتی و فساد اخلاقی او را برملا کردند که همین میزان افشاگری کافی است که چند ده پادوی دست اول رجوی را به همراه خود او به پای میز عدالت کشانده و تا آخر عمر در زندان نگه دارد.

بقیه ی نوشته ی آقا رحمان مربوط به زندان ها و اختلافات و دشمنی مابین مجاهدین و جمهوری اسلامی است که به خاطر نداشتن هیچ نوع تازگی، نقل و نقد آن مقرون به صرفه دانسته نشد.
شاید خالی از فایده نباشد که گفته شود که آقای کریمی در این نوشته از کتاب ” تیر باران شدگان ” ذکری به میان آورده و در آن از روحیه ی اعدام شدگان به دست نازیسم هیتلری مواردی آورده است.
این که نام این کتاب “آن ها که زنده اند” بوده و نه “تیرباران شدگان” و در میان کتاب های به رنگ سفید ( کتاب های زیرزمینی) در سال 1355 و همزمان با کاهش اقتدار ساواک چاپ و منتشر شد و توسط دست فروش ها به طور وسیعی عرضه شد، نشان می دهد که فراموشی بدجوری آقا رحمان را احاطه کرده است.
آقا رحمان که یک چپ بریده محسوب می شود، باید می دانست که با خواندن چند رمان نمی شود مبارز و تحلیلگر شد!

سومین نامه نماینده شاکیان (آقای صمد اسکندری) به دادستان دیوان کیفری بین المللی

جناب کریم خان دادستان محترم دیوان کیفری بین المللی
با سلام و عرض ادب؛ مرا ببخشید که مستمراً با ارسال نامه های متعدد مصدع اوقات حضرتعالی می شوم. اما چه کنم که بنده به عنوان نماینده شاکیان مسئولیت بزرگی برعهده دارم و وظیفه انسانی من است که صدای همه کسانی باشم که توسط سران مجاهدین شکنجه شدند. تصمیم گرفتم چند عکس برای شما بفرستم که قسمتی از مصائب اعضای جدا شده و خانواده های زندانیان زندان رجوی که توسط سران مجاهدین بر آن ها تحمیل شده است را نشان می دهد. امیدوارم با دیدن تصاویری که ظلم مریم رجوی را نشان می دهد بلافاصله خود را در کنار خانواده ها و بازماندگان قرار دهید و مجری عدالت باشید. بدون شک خداوند متعال ناظر اعمال ما خواهد بود.


*سه شنبه 11 آبان

در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

گردهمایی سوته دلان سالخورده فرقه مجاهدین خلق در آلبانی

به مناسبت حمله موشکی به اردوگاه لیبرتی در هفت آبان 1394 که منجر به کشته شدن 25 نفر و مجروح شدن ده ها نفر از اعضا گردید، مراسم یادبود کشته شدگان در مقر اشرف سه و با حضور مریم رجوی برگزار شد. آنچه در برخورد اول ذهن هر بیننده ای را به خود مشغول می کرد چهره های تکیده، قامت خمیده و موهای سفید اعضایی بود که بیش از سه دهه از بهترین روزهای عمر و جوانی خود را تحت تاثیر شعارهای فریبنده و وعده های پوچ و توخالی رهبران مجاهدین خلق تباه کردند.
بسیاری از آن ها در سال 58 در عنفوان جوانی بود که با احساس و شور و نه منطق و شعور جذب شعارهای پرجذبه و اغواگری شدند که رجوی وعده اش را به آن ها داده بود. جوانانی با عواطف پاک و در منتهای صداقت که با تصور غلط تصمیم گرفته بودند که تمامی سرمایه عمر و جوانی خود را فدای بهروزی و خوشبختی مردمشان کنند. آن ها خام خیالانه تصور می کردند این سازمان می تواند گمشده سالیان آن ها باشد. ولی در ادامه راه و به خصوص بعد از حضور در قرارگاه اشرف متوجه دوگانگی عجیب شکل و محتوای آن ها شدند.

*چهارشنبه 12 آبان

در این روز مجموعاً 16 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

گناه بسیار بزرگ رهبری مجاهدین خلق

همیشه صحبت از گناه در جایگاه رهبری، صحبت از اشتباه، انتقاد از رهبری، یا انتقاد به خود رهبر در مجاهدین ممنوع، امری غیرممکن و جرمی نابخشودنی تلقی شده است… گویا تنها گناه مجاهدین به گفته ی خودشان این بوده است که به جرم گفتن “حقیقت”، به نفاق متهم شدند و زندانی و شکنجه و تیرباران شدند و تیر و تبر نصیب شان شده است!!!
… مسعود رجوی که دائم از دادگاهی کردن و مجازات ظالمان سخن می گوید، خود گریزان ترین فرد از عدالت است… زمان ثابت کرده است که هرگز این ظالمان به جنایات خود معترف نبودند، اما عدالت و قانون در گوش های کر و بسته ی آنان، فریاد زده شده است و آنان را مجبور به پذیرفتن جنایات خود کرده است. اگر در این دنیا عدالتی وجود دارد ، ما خواهان اجرای آن هستیم ، بی هیچ کم و کاستی . . .

یک میلیشیای سابق مجاهدین خلق زبان گشود – قسمت اول

امین گل مریمی این مرد 35 ساله قبلاً مشاغل زیادی داشته است. در حال حاضر او از افراد دارای معلولیت مراقبت می کند. او آلمانی را بدون لهجه صحبت می کند و با این حال گاهی از کلمات زبان مادری خود یعنی فارسی استفاده می کند… او می گوید که بدون اختیار دوازده سال را در عراق، در کمپ بد نام اشرف، مقر آن زمان مجاهدین خلق، گذرانده است. او آماده است تا داستان خود را با نام واقعی خود – به عنوان اولین نفر در بین جوانان کلن – عمومی کند. او می گوید: می‌ خواهم همه بدانند که مجاهدین خلق با من چه کردند. و این که همه بدانند چه گروه خطرناکی است… او در سال 1364 در شهر آبادان در جنوب غربی ایران – زیرزمینی – به دنیا آمد. پدر و مادر او قبلاً از مبارزان مقاومت مجاهدین خلق بودند. در سال 1979 آن ها و دیگر گروه های مخالف، شاه ایران را سرنگون کردند. اما رژیم اسلامی که متعاقباً به قدرت رسید، در حکومت آنان را شرکت نداد بلکه مورد تحت تعقیب قرار داد. مجاهدین خلق پس از آن حملاتی را علیه مأموران دولت انجام دادند و در نهایت از کشور گریختند و بیشتر آن ها نیز به عراق رفتند. آن ها تا سال 2009 در فهرست سازمان های تروریستی خارجی در اتحادیه اروپا قرار داشتند. در این بین به نظر می رسد که معتدل تر شده اند ولی سرویس های امنیتی امروزه در آن ها یک گروه بسته با ساختارفرقه مانند می بینند.
امین گل مریمی می‌ گوید زمانی که او چند ماهه بود، پدر و مادرش به همراه او و دو برادر بزرگترش از ایران به عراق فرار کردند. هزاران تن دیگر از اعضای سازمان نیز از کشور فرار کردند و از عراق در جنگ ایران و عراق علیه کشور خودشان جنگیدند. پدر امین و هزاران نفر دیگر از مجاهدین خلق در یکی از این نبردها جان باختند.
ادامه دارد…
نویسنده مقاله: خانم لوئیز هامریش – هفته نامه ZEITmagazin

وقتی رجوی کارکرد خود را از دست می دهد

«جان بولتون» ها و «مایک پنس» ها می شوند رهبران اجاره ای مجاهدین
اگر جان بولتون توانست با وعده حضور در تهران و این که «ایران چهل سالگی انقلابش را نخواهد دید»، برای رجوی کاری کند، «مایک پنس» نیز با تعریف و تمجید از حضور به اصطلاح کانون های شورشی در ایران خواهد توانست سران مجاهدین را از باتلاقی که در آن گرفتارند نجات دهد. جهت اطلاع مریم رجوی؛ ۹ آبان ۱۳۵۹، رضا ربع پهلوی هم تو مراکش، اعلان سلطنت کرد و خودش را شاه ایران خواند. از همون موقع داره میگه به زودی میام ایران. شاهی که ۴۱ سال است در راه ایران مانده!
… اگر این گروه دارای پایگاه اجتماعی در ایران بود، مطمئناً چهار دهه پیش با پس گردنی و تی پای مردم ایران بیرون انداخته نمی شد. حتی مردم عراق نیز از دست جنایات این گروه در امان نماند. و به محض سقوط صدام مردم آن ها را از کشورشان اخراج کردند. آلبانی هم تنها جایی در جهان است که با فشار آمریکا به این گروه مزدور و تروریست و البته خائن و وطن فروش جای داده است و این تمام واقعیت مجاهدین است.

*پنجشنبه 13 آبان

13 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:

هر عضو فرقه رجوی که توبه کند می تواند یک زندگی عادی را زودتر تجربه کند.

سعید خطیب‌ زاده سخنگوی وزارت امورخارجه روز دوشنبه در نشست خبری در خصوص برگزاری نشست اخیر فرقه رجوی در واشنگتن گفت:
“فرقه ورشکسته منافقین در برخی از کشورها و نقاط جلساتی را برگزار می‌ کند و تأسف برانگیزتر این است که با پول، برخی مقامات کشورها را تشویق به سخنرانی می‌ کند.
تاریخ مصرف این فرقه برای اربابانشان سال ‌هاست تمام شده و شرم آور است که برخی از آن ‌هایی که در این فرقه هستند علیه مردم خود اقدام می ‌کنند.
هر عضوی از این فرقه ورشکسته توبه و به آغوش مردم برگردد زندگی عادی را تجربه خواهد کرد.”

سران مجاهدین بالأخره به ایران برمی گردند ولی برای محاکمه شدن

“مجاهدین به ایران باز خواهند گشت؛ ولی برای سرنگونی” عنوان مطلبی است که در رسانه های رجوی منتشر شده است.
عمده حرف و حدیث این مقاله نویس رجوی آنست که چرا رسانه های ایران آن قسمت از سخنان مایک پنس وزیر سابق امور خارجه ی آمریکا را که در وصف مریم رجوی گفته، سانسور کرده است!
بلی! کار مجاهدینی که زمانی ترور مستشاران آمریکایی را بالاترین افتخار خود می دانستند، به جایی رسیده است که تعریف و توصیف یک مقام جنایتکار آمریکایی از آنان را چیزی واجب تر از نان شب می دانند و اگر کسی و رسانه ای این توصیفات را بازتاب ندهد، مورد هتاکی قرار گرفته و از این که کمکی نکردند تا این حمایت جنایتکاران آمریکایی علنی شده و آن ها را مفتخر گرداند، فغانشان بلند می شود!!

… مردم آمریکا؟ دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به مثابه حزبی واحد با دو جناح ضد مردمی عمل می کنند و این دو حزب در خوش بینانه ترین وضع، از منافع 10 درصد از مردم آمریکا – و در میان این ده درصد، نیم درصد بالاتر در اولویت است – را نمایندگی می کند و بنابراین هر چه نمایندگان این حزب می کنند یا می گویند، ربطی به 90 درصد از مردم آمریکا ندارد و اگر هم داشته باشد، از جهات منفی قضیه است!
نمایندگان نیم درصدی های آمریکا که حقوق بقیه ی مردم – تقریباً تمام مردم آمریکا – را پایمال می کنند، مسلماً که نمی توانند دوستان مردم ایران باشند و آلترناتیو مورد حمایت آن ها، جبراً و طبعاً ضد دموکراتیک است.

سکوت خفت بار فرقه جنایتکار رجوی در قبال محکومیت اخیر

از اسفند ماه سال 1399 که پرونده تعداد 42 تن از جدا شدگان به دلیل شکایت علیه سرکردگان فرقه بد نام رجوی در شعبه 55 دادگاه روابط بین الملل تهران مطرح گردید، شیاد بزرگ “مسعود رجوی” دقیقاً چون تیرش به سنگ خورده بود، تاب و توان نیاورد و در پایان روز اول جلسه دادگاه با الدورم بلدورم پس از سال ها مخفی شدن در سیاهی با صدای نحیفی که از ته قبر می آمد شاکیان را تهدید به حذف فیزیکی و ترور کرد و حتی با انتشار بیانیه رسمی نسبت به شکایت شاکیان واکنش نشان داد.
پس از آن به رغم این که حکم قطعیت یافت و به دادگاه بین المللی ارجاع گردید و به شدت از جانب خانواده های اعضای گرفتار و سایر جداشدگان در داخل و خارج از کشور مورد حمایت قرار گرفت و تعداد بسیار زیادی نامه در این خصوص به دفتر دادستان دیوان کیفری لاهه در حال ارسال می باشد، فرقه جنایتکار رجوی و به خصوص مریم قجر با خفت تمام در سکوت معنا داری فرو رفته است و به غیر از واکنش جنون آمیز رجوی در ابتدای کار و برخی تشبثات مشابه تاکنون هیچ گونه موضع گیری رسمی در این خصوص از آن ها دیده نشده است.

…نکته مهم دیگر این که، با توجه به این که مریم قجر در اروپا تلاش می کند تا با اقدامات پوششی همچون دادگاه حمید نوری، شوهای تلویزیونی اخیر در واشنگتن و استفاده ابزاری از بازنشستگان و از کار افتادگانی همچون مایک پنس چهره واقعی و کریه ضد انسانی خود را مخفی نماید لذا صدور حکم محکومیت اخیر شاکیان علیه فرقه رجوی، تمامی نقشه های شوم ایادی این فرقه ارتجاعی را برملا خواهد کرد و دست خون آلود سران باند را در مجامع بین المللی و آمریکایی رو خواهد کرد . لذا از کوچک ترین اظهارنظر و اتخاذ موضع عاجز و درمانده شده اند….

قابل توجه هفته

نامه به دادستان دیوان لاهه

ارسال نامه به دادستان دیوان کیفری بین المللی، از جانب خانواده های اعضای گرفتار در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی، برای سومین هفته پیاپی ادامه یافت.
خانواده های استان های آذربایجان شرقی، مرکزی، کرمانشاه، خوزستان، گیلان، زنجان، لرستان، قزوین، گلستان، تهران و دیگر استان ها این هفته برای کریم خان نامه نوشته و خواستار رسیدگی فوری به شکایت اعضای سابق فرقه رجوی شدند.
متن اصلی و ترجمه فارسی تعدادی از این نامه ها در سایت نجات درج گردید.

خروج از نسخه موبایل