دوست گرامی آقای ابراهیم خدابنده
نامه شما به دکتر مسعود بنی صدر را خواندم و نکاتی در آن توجه مرا به خود جلب کرد که بهتر دیدم که نظرات شخصی خود را در این رابطه بنویسم.
سوال اصلی و پایه ایی که شما مطرح کرده بودید این بود که هدف از پرداختن به سازمان مجاهدین چیست؟ و سوال دیگر اینکه مهمترین مسئله ای که در خصوص سازمان مجاهدین باید به آن پرداخت چیست و چگونه باید به آن پرداخت؟
شما در قسمتی از نامه خود اشاره ایی به سایت ها وفعالیت های جداشدگان کردید که من نظر دیگری در این رابطه دارم. شما در نامه خود اینگونه فرمودید که:
دوست من
برای مثال تعدادی از جداشدگان بنیاگذاران سازمان مجاهدین را انسانهایی صادق می دانند ولی بعضی دیگراز جمله اینجانب سازمان مجاهدین را از همان نقطه تاسیس یک فرقه و یک انحراف در مبارزات مردم ایران میدانند.
نمونه ایی که مطرح کردم فقط یک مثال بود و در موارد دیگر هم تنوع نظرات در بین طیف جداشدگان از سازمان مجاهدین موجود می باشد و به همین خاطر است که وقتی سایت های جدا شدگان را باز میکنید متوجه می شوید که هرکدام به نوعی به موضوع سازمان مجاهدین پرداخته اند که به زعم شما از هر دری نوشتن است و ازنظربنده عقاید و شیوه های مختلف است و قرارهم نیست که تمام جدا شدگان عقاید مشابه داشته باشند و این دقیقا همان دمکراسی و آزادی اندیشه و بیان است.
در قسمتی از نامه خود نوشته بودیدکه:
دوست من
فغان مجاهدین از سایت های جداشدگان، که منعکس کننده فعالیت های آنان است بی دلیل نیست و نشان از تاثیر گذاری جدی جداشدگان بر معادلات موجود دارد. (آخرین آن در برنامه ارتباط مستقیم و سخنان محمد علی توحیدی).
(باید این نکته را یاد آوری کنم که این فعالیتها ازحدود 10سال قبل توسط دوستانی که زودتر از بند فرقه رها شدند پایه گذاری شده بود و ادمه داشت).
دوست من
در پایان جا داردبا کمال احترام به نقطه نظر شما به نکته ایی اشاره کنم. شما معتقد هستید که سازمان مجاهدین یک فرقه مخرب است ؛باور کنید دوست من هیچگاه نمی توان یک فرقه مخرب را تبدیل به یک "اپوزیسیو ن سازنده و تاثیر گذار در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران " تبدیل کرد، کما اینکه تا جایی که من مطالعه کردم درجایی ندیدم که یک فرقه تبدیل به یک نیروی سازنده شده باشد!
با آرزوی توفیق روز افزون برایتان.
↑
19 آوریل 2007