ایران یکپارچه و خلیج همیشه فارس
(مروری بر کارنامه ضد میهنی مجاهدین خلق، فرقه رجوی)
سلیم صدیقی، کانون هابیلیان، بیست و سوم آوریل 2007
اخیراً عباس داوری یکی از سرکردگان گروه تروریستی مجاهدین در مصاحبه با نشریه الوطن ، در راستای مطامع استعمارگران و اقدامات ضد میهنی این گروه ،برای خوشایند دشمنان ایران، از واژه خلیج برای خلیج فارس استفاده کرده و بار دیگر رفتار خائنانه این گروه ضد ایرانی را به نمایش گذاشته است.
به همین بهانه ، کارنامه همدستی مجاهدین در نقشه ها و توطئه های تجزیه طلبانه و ضد ایرانی را مروری کوتاه می کنیم:
يکسال اندی از پيروزی انقلاب اسلامی می گذشت.حاکمیت برآمده از انقلاب با توجه به معارضه ذاتی با اهداف و منافع استکبار جهانی و نيز نفی هر گونه مصالحه و سازش ، به نحو گسترده و به شدت تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار گرفت. دشمنان اين مرز بوم از هر طريقی و با هر وسيله ای سعی داشتند اين روند را متوقف کنند و به گونه ای بر انقلاب سلطه پيدا کنند. يکی از اين راهها دامن زدن به جنگ های قومی و تحريک اقوام وملت ها عليه يکديگر و در نهايت تقسيم يک کشور به قوميت ها و ملت های کوچک بود. کشور ما با توجه به گستردگی و تنوع قوميت ها هميشه مطمح نظر بيگانگان بوده است. هر چند که تلاش های صورت گرفته ابتر و عقيم مانده و با هوشياری مردم اين توطئه ها نقش برآب شده و راه به جايی نبرده است.
در اين نوشتار به بررسی ادعاهای واهی صدام حسين و تاييد بر حمايت از مبارزه اقليت های قومی ايران بر ضد جمهوری اسلامی ايران تا رسيدن به حقوق خود و تاکيد بر حاکميت عراق بر خوزستان و نقش منافقين در کمک به حکومت بعث در اين راستا می پردازيم. با فرا رسيدن سال 1359 روند تحولات داخلی و خارجی وضعيت جديد به خود گرفت تشنّج در مرز ايران و عراق به طور چشمگير شديد شد و در تاريخ 18/1/1359 صدام رئيس جمهور عراق اعلام کرد که ايران بايد از جزاير تنبات و ابو موسی خارج شود. و طی گفتگويی با خبر گزاری ها شرايط پايان يافتن اوضاع جنگی را چنين اعلام داشت :
1- خروج بدون قيد و شرط ايران از جزاير تنبات و ابوموسی
2- باز گرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از 1975
3- به رسميت شناختن و عربی بودن عربستان ( خوزستان )
و همچنين اظهار داشت : عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود را باايران حل کند
در اين راستا عراق علاوه برادامه و تشديد درگيری مرزی با ايران در برخی از شهرها توسط عوامل خود مبادرت به بمب گذاری و خرابکاری نمود. صدام و دولت عراق که بر اساس اين باور که توازن نظامی به نفع اين کشور است و تمامی عوامل از جمله ايران ، وضعيت منطقه و مناسبات بين الملل به تحقق اهداف حاکمان بغداد کمک خواهد کرد در تاريخ 31/6/1359 پس از آنکه صدام قرداد 1975 الجزاير را در 26/6/1359 لغو وآن را پاره و تسلط کامل عراق بر آبراهه اروند را اعلام کرد ، تهاجم سراسری خود را از هوا ، دريا و زمين به خاک جمهوری اسلامی ايران آغاز کرد.
اهداف عراق در اين تهاجم با توجه به همسوئی منافع اين کشور با آمريکا در مورد کنترل کردن انقلاب اسلامی و همچنين تمايلات توسعه طلبانه رژيم بعثی برای بهره برداری از خلاء ناشی از سقوط رژيم شاه در سه سطح قابل تقسيم بندی است :
1- لغو قرارداد 1975 الجزاير
2- تجزيه ايران با جدا کردن استان خوزستان
3- براندازی نظام جمهوری اسلامی ايران
با لغو قرداد 1975 الجزاير که شامل يک مقدمه و چهار فصل رعايت اصول احترام به تماميت ارضی و تجاوز ناپذيری مرزها و عدم مداخله در امور داخلی بود. صدام به خود اجازه داد تا مطامع توسعه طلبانه خود را درباره خوزستان به اجرا بگذارد. از همان روزهای پيروزی انقلاب ، عراق حقايق تاريخی مربوط به خوزستان را جعل کرد. اين اقدام با چاپ فراوان نقشه های جغرافيايی جعلی که در آن بخش هايی از سرزمين ايران مانند خوزستان و بلوچستان از کشور تفکيک شده بود همراه بود. در يکی از اين نقشه ها تمام دامنه های جنوبی زاگرس و حتی مناطق سه هزار ساله آريا نشين جز منطقه عربستان بزرگ شامل خوزستان و مناطق اطراف آن آورده شده بود. بدين معنا که اين محدوده می بايستی از ايران جدا شده و ضميمه عراق می شد. تلاش صدام برای تغيیر اسامی تاريخی و جغرافيايی سرزمين ايران مانند شيوه اسرائيل بود. اسرائيل طی 40 سال گذشته ابتدا اسامی تاريخی سرزمين های عراقی را تغيير داد سپس آنها را اشغال و بعد از مدتی ضميمه خاک خود کرد.
طه ياسين در اول ارديبهشت 1359 بر پای بندی کشورش در گرفتن حق ملت عربستان (خوزستان) تاکيد کرد در همان ماه نيز صدام حسين در مجمع شورای ملی عراق گفت : هيچ وقت رسالت خود و مفهوم آن را ازياد نبرده ايم ما فرياد زنان عربی را که در خوزستان به سر می برند از ياد نخواهيم برد.
بر پايه برخی گزارشات تجاوز عراق به ايران بر اساس طرح تجزيه خوزستان ايران که در وزارت امور خارجه انگليس تهييه شده بود استوار گرديد. بر اساس اين طرح قرار بود ارتش عراق با کمک شاپور بختيار و غلاملی اويسی در مدت يک هفته استان خوزستان را به اشغال خود درآورند و سپس جمهوری آزاد ايران تحت رهبری بختيار تشکيل دهند. طبق اين طرح پس از گذشت يک دوره خوزستان به عراق ضميمه می شد.
اظهارات طه ياسين معاون اول نخست وزير در مصاحبه با روزنامه اشوره مبنی بر اين که ما بر اين نکته تاکيد می کنيم که جنگ به پايان نخواهد رسيد مگر اينکه رژيم حاکم بر ايران به طور کلی منهدم شود و سخنان صدام مبنی بر اين که ما از تجزيه و انهدام ايران ناراحت نمی شويم و يا سخنان طارق عزيز که گفته بود وجود چند ايران کوچکتر بهتر از وجود يک ايران واحد خواهد بود، علاوه بر آن که متاثر از رخدادهای نظامی بود بيشتر به رخدادهای سياسی داخل ايران مربوط می شد. تشديد اوضاع کردستان و تلاش های جديد منافقين به ويژه مذاکرات پنهانی رجوی که وی در سال 1359 در فرانسه انجام داد ،تلاش های نسبتا گسترده منافقين برای سازماندهی تظاهرات وسيع در نخستين روز بازگشائی مدارس در سال 1359 و همچنين اقدامات عراق در تجهيز عناصر ضد انقلاب در خوزستان ، از جمله مسائلی است که عراقی ها به تاثيرات آن بسيار اميدوار بودند به همين دليل از سقوط و تجزيه ايران سخن می راندند.
در چنين وضعيتی صدام با اميدواری به جريان های سياسی در داخل و تحرکات ضد انقلاب در مناطق مختلف به هنگام برگزاری مراسم سالگرد تاسيس ارتش عراق طی تحليلی گفت : ما می دانيم محافلی در داخل و خارج از حکومت ايران وجود دارد که می خواهد با عراق در صلح زندگی کنند و روابط حسنه هم جواری با عراق و امت عرب برقرار نمايد. از خلق های ايران کردها ، بلوچ ها ترک ها و اعراب پشتيبانی خود را از مبارزه آنها عليه طغيان اعلام می کنم و از حقوق مشروع آنها پشتيبانی و حمايت می کنم.
در حالی که که تعرضات نامنظم و ايذائی عراق به شهر های غرب و جنوب غرب ايران با اهداف ذکر شده ادامه داشت ، انقلابيون ضد امپريالسم! در خيابان ها با آخرين روش های علمی به براندازی دولت و مشغول کردن رزمندگان انقلاب اسلامی و تحليل بردن نيروی آنان مشغول بودند. علاوه بر تاکتيک های مذکور ، تشديد درگيری های کردستان ، تشديد نارضايتی های مردم از وضعيت جنگی رخنه در ميان آوارگان جنگ ،تحريک احساسات آنها و جهت دادن آنان به سوی مقاصد حزبی، رخنه در ميان کارگران مناطق جنگی و تشويق آنان به اعتصاب، ايجاد درگيری های سازمان يافته در مدارس و عميق تر کردن درگيری های شهری از جمله تاکتيک های اين گروه و همگرائی با رژيم بعثی بود.
با توجه به قرداد 1975 که صدام آن را علنا زير پا گذاشت و بعد از اين که مجددا مجبور به پذيرش آن شد از نظر جوامع بين المللی محکوم شد با اين حال مسعود رجوی در مصاحبه ای با صوت الشعب خائنانه ايران را ناقض آن می داند و می گويد: ایران کليه کوشش های بين المللی و کنفرانس های اسلامی را در جهت متوقف نمودن جنگ و بستن قرداد صلح بين دو کشور در چارچوب قراردادهای بين المللی و به خصوص در چارچوب قرارداد 1975 الجزاير که می تواند زير بنای مشخصی جهت راه حل مسالمت آميز جنگ بين ايران و عراق باشد ، ناديده می گيرد. و سرسپردگی اش را به آنجا می رساند که در مصاحبه ای با مجله الوطن العربی می گويد :به نظر ما شط العرب متعلق به عراق است. البته بر همگان آشکار است که سازمان منافقين برای رسيدن به قدرت به هر کاری دست می زد ، اگرچه آن کار تجزيه ايران باشد.