در آستانه آغاز سال نو میلادی، مروری بر جنبه های گوناگون موجودیتی به نام مجاهدین خلق در یک سال گذشته ضروری به نظر میرسد. آنچه درباره مجاهدین خلق، در حوزه فعالیت انجمن نجات بیش از همه مورد توجه است نخست موضوع خانواده های افرادی است که دربند تشکیلاتی مجاهدین خلق هستند و در پی آن وضعیت اعضای گرفتار در تشکیلات و اعضای جدا شده مطرح است.
دغدغهها و نگرانیهای خانوادهها در پی سالهای طولانی ممنوعیت ارتباط با عزیزانشان در تشکیلات رجوی موجب میشود که همه رخدادها و مسائل با محوریت مجاهدین خلق مورد توجه باشد. هرچند که رسانههای تبلیغاتی این فرقه همه رخدادها را در راستای پیروزی آنچه «مقاومت» و «کانون شورشی» مینامند، تفسیر میکنند اما شواهد و قراین حاکی از این است که «سازمان مسعود» در یک سال گذشته علیرغم همه تلاشهایش نه تنها دستاوردی نداشته است بلکه ضرباتی مداوم را متحمل شده است.
بریدن بندناف بردگی فرقه رجوی
همانند روال طبیعی دو دهه گذشته، علیرغم همه کنترلها و محدودیت های تشکیلاتی و فرقهای، در سال 2021 نیز روند جدا شدن از تشکیلات مجاهدین خلق ادامه داشت اما از یک برهه زمانی به بعد اعلام جداییها رنگ دیگری گرفت. شماری از اعضای جدا شده که تا مدتی پس از جدایی به لحاظ مالی به سازمان وابسته بودند و برای گرفتن مستمری ماهانهای که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به آنها اختصاص میدهد مجبور بودند هر ماه به دفتر مجاهدین مراجعه کنند، رسما اعلام جدایی کردند. این افراد برای بریدن آخرین بند وابستگی به فرقه رجوی یک دلیل مشترک دارند و آن اینکه در هر بار مراجعه به دفتر مجاهدین از سوی افرادی چون جواد خراسان و عبدالله تهرانچی مورد بازجویی قرار میگرفتند و از آنها خواسته میشد که علیه جدا شدههایی چون حسن حیرانی جاسوسی کنند.
این افراد عطای فرقه رجوی را به لقایش بخشیدند و روابط انسانی آزاد با جدا شدههای دیگر را به بردگی برای سازمان مسعود رجوی ترجیح دادند. سرفراز رحیمی، رفیق دهقان، مهدی سلیمانی و محمدرضا صدیق از جمله این افراد هستند.
خداحافظی متولدین دهه پنجاه و شصت با فرقه
در همین سال گذشته در مراسمی پرطمطراق بار دیگر زهرا مریخی به عنوان مسئول اول تشکیلات مجاهدین خلق منتصب شد. مریم رجوی و دیگر مسئولان رده اول تشکیلات در رثای مریخی از جوانگرایی او گفتند و گواه آن انتخاب زنانی از نسل به اصطلاح جوان تشکیلات بود. افرادی چون نرگس عضدانلو، شیوا ممقانی، اشرف ابریشمچی، سپیده پورتقی و آذر اکبرزادگان برای سمتهایی با عناوین «هم ردیف مسئول اول» و «معاون مسئول اول» منتصب شدند. این زنان از متولدین دهه پنجاه و شصت هستند که اگر چه در ابتدای میان سالی هستند اما جوانترین نسل سازمان محسوب میشوند چراکه در سی سال گذشته به دلیل ممنوعیت ازدواج اساسا نسل تازهای در سازمان وجود ندارد.
در مقابل این به اصطلاح جوانگرایی سیل عظیمی از جوانگریزی از تشکیلات وجود دارد که به سادگی علت این انتصابها را روشن میکند: تطمیع اعضای تشکیلات با عناوین دهان پرکن سازمانی.
آنچه سازمان را بر آن میدارد که دست به چنین انتصابهایی بزند این است که پس از انتقال به آلبانی اکثریت افرادی که از تشکیلات جدا شدند از میان جوانان بودند. از جمله همین آقایان سرفراز رحیمی، رفیق دهقان، مهدی سلیمانی و محمدرضا صدیق همه از متولدین سالهای آخر دهه پنجاه هستند.
زینب محمدی، امین گل مریمی و برادرانش و چندین تن دیگر از میلیشیا که مدت کوتاهی پس از انتقال سازمان به آلبانی راه خود را از آن جدا کردند و به کشورهای مختلف رفتند همگی از متولدین دهه پنجاه و شصت هستند. آنچه که دوربینهای رسانههای تبلیغاتی تشکیلات نشان میدهد نیز این موضوع را ثابت میکند که امروز قاطبه اعضای مانده در تشکیلات در سنین میانسالی و کهنسالی هستند و احتمالا امیدشان به زندگی آزاد و عادی را از دست دادهاند که هنوز گرفتار حصارهای فرقهای تشکیلات مانده اند.
گزارش اخیر نشریه آلبانیایی گازتا ایمپکت همچنین از مشکلات برادران دانافر، نوید و شاپور و پدرشان و جوانی به نام فرشاد که «خواننده مقاومت» بوده است، خبر میدهد. درخواست خروج این افراد با مخالفت شدید سران مجاهدین خلق مواجه میشود که در پی آن شاپور اقدام به خودسوزی میکند. مدارک این ماجرا در بیمارستان مادر ترزا و پلیس آلبانی موجود است اما تاکنون مسکوت مانده است. فرشاد تشکیلات را ترک گفته است و همین باعث شده است که فایل ویدئویی خوانندگی او برای مجاهدین از روی سایت های تشکیلات حذف شود.
انفجاری به نام امین گل مریمی
انتشار مقاله ای با محوریت مصاحبه با امین گل مریمی، درباره کودک سربازان مجاهد خلق در نشریه دی تسایت آلمان، تیر مهلک دیگری بود بر پیکر سالخورده و فرسوده مجاهدین خلق که نه تنها پاسخی برای آن نیافتند بلکه با تایید محمد رجوی فرزند مسعود رجوی بر اظهارات امین گل مریمی، شواهد برای مخاطبان قابل باورتر شد.
اظهارات امین گل مریمی درباره رفتار تشکیلات مجاهدین خلق با کودکان مجاهدین اگرچه تازگی نداشت و پیش تر توسط کسانی چون امیر وفا یغمایی عنوان شده بود، این بار مجاهدین را بیشتر عصبانی کرد چرا که در کشور دمکراتیک آلمان و در نشریهای معتبر منتشر شد. سازمان البته همچون همیشه به حربه برچسب زنی به خبرنگار چنگ انداخت و لوییزا هومریش نویسنده مقاله را متهم به همکاری با وزارت اطلاعات ایران کرد اما باز هم به اظهارات امین پاسخی نداد. چندان که امین گل مریمی در جوابیه ای سران سازمان را خطاب قرار داد که « راستی بنویسید بجای افترا زدن به لوئیزا و خیلی افراد چرا مرا نادیده میگیرید. این همه علیه دیگر انتقاد کنندهها چند سال هست هی مینویسید که او فلان مزدورست، آن کس اطلاعاتی و مزدور هست ولی کی باور کرده است. آنقدر امضا را کی باور کرده؟ فکر کنید که چی شده؟ شاید خیال میکنید من صدایم ساکت میشود وقتی به لوئیزا حمله می کنید. من صدایم خاموش نمیشود. من حقم هست از سالهای خراب شده زندگی خودم و اون همه درد و و فشار حرف بزنم و حرف میزنم.»
ثمره تلاشهای قربانیان و خانوادهها در دادگاه لاهه
برگزاری دادگاه رسیدگی به جنایات مسعود و مریم رجوی علیه اعضای خودشان در اوایل سال 2021 در ایران و صدرو حکم مجازات علیه سران مجاهدین و به تبع آن ارجاع پرونده شکایت 42 تن از قربانیان شکنجههای مجاهدین خلق به دادگاه بین المللی لاهه در هلند، برای مریم رجوی و همدستانش خبر خوبی نبود و متعاقبا مصادیق نقض حقوق بشر توسط شکنجهگران مجاهدین خلق در میان شکایات شاکیان پرونده از سوی کریم خان، دادستان دادگاه بین المللی لاهه، در پروندههای شکایت تایید شد و پروندهها نهایتا در دست رسیدگی قرار گرفت.
پلیس آلبانی و جرثومه فسادی به نام «مک»
گزارش اخیر آلیس تیلور روزنامه نگار ساکن آلبانی درباره نقش عوامل مجاهدین خلق در باندهای قاچاق انسان و مواد مخدر برگ دیگری از شاهکارهای مجاهدین خلق رو کرده است. در گزارش او همچنین امده است که «در 18 ژوئیه 2021 (27 تیر 1400)، یک محموله مواد مخدر توسط پلیس کشف و ضبط شد و دو مقام ارشد سازمان مجاهدین خلق – نرگس ابریشمچی و حسن نایب آقا – دستگیر شدند. در این سند رسمی گزارش شده است که آنها به نقش محوری خود در سازماندهی و حمل محموله مواد مخدر به ایتالیا اعتراف کرده اند». بر اساس این گزارش تحرکات مجرمانه مجاهدین خلق در زمینه قاچاق انسان و کالا از سال 2015 اغاز شده است.
موجودیت رسمی انجمن آسیلا و موجودیت غیر رسمی مجاهدین خلق
در حالی که نزدیک به یک دهه از حضور تشکیلات مجاهدین خلق در خاک آلبانی میگذرد و این تشکیلات با بیش از دو هزار عضو در زمینهای وسیعی از منطقه دورس در شمال تیرانا مستقر است نام این تشکیلات و اعضایش در هیچ نهادی از دولت آلبانی موجودیت رسمی ندارند و کمپ اشرف سه در پشت حصارهایی، کاملا توسط عوامل مجاهدین حفاظت شده، بدون نظارت دولت آلبانی اداره میشود.
در مقابل اعضای جدا شده از مجاهدین خلق موفق شدهاند که نهادی به نام انجمن حمایت از ایرانیان ساکن آلبانی را در وزارت کشور و وزارت دادگستری آلبانی ثبت رسمی کنند و از حمایتهای قانونی دولت آلبانی برخوردار شوند. رسالت این انجمن حمایت از ایرانیها در خاک آلبانی است که عمدتا شامل اعضای جدا شده از مجاهین خلق میشود، چرا که رها شدن از مجاهدین خلق به معنای ورود به دنیای آزاد و پیدا کردن مدارک هویتی، مسکن، خوراک، شغل و غیره است و آسیلا ماوایی برای کسانی است که سالها تجربه زندگی در جهان آزاد را نداشتهاند و در فرقه رجوی حتی از مدراک هویتی محروم بودهاند.
مزدا پارسی