ما که روزگاری در کمپ های سازمان مجاهدین گرفتار بودیم و طعم زندگی در این مناسبات را چشیده ایم با دیدن و خواندن و شنیدن دروغ بافیهای سران سازمان و عناصر تربیت شده اش شگفت زده می شویم که این حجم از دروغ و ریاکاری و وارونه نمایی چگونه می تواند بیان شود؟!
در این مطلب قصد داریم به گوشه هایی از دروغ های فرقه رجوی در مورد مناسبات و مغزشویی های مستمر و زندان و شکنجه و … اشاره کنیم. سازمانی که دم از حقوق بشر می زند چگونه افرادش را با شیوه برده داری نوین در اسارت نگهداشته است؟!
ابتدا از مغزشویی های مستمری که در مناسبات وجود دارد، آغاز کنیم. وقتی فرد در درون مناسبات قرار می گیرد ارتباطش با دنیای بیرون قطع و هرگز نمی تواند حتی با خانواده اش تماس داشته باشد و هر چیزی که مسئولین و تشکیلات به او می گویند باید صد در صد قبول کند. باید بر این نکته انگشت گذاشت که مجاهدین تاکید دارند که رجوی ها حرف درست را می زنند و هرگز هم نباید به آنان انتقاد کرد چون آنان در جایی قرار دارند که دست یافتنی نیستند .
اینکه گفته می شود اعضای مجاهدین به زور و بر خلاف میل خود و با مغزشویی و روش تنبیه جنبی در قرارگاههای سازمان نگهداشته می شوند حرف درستی است، چون افراد به محض ورود باید به روی خودشان تیغ کشیده و ادعای مضحک رجوی که همه افراد بدهکار هستند را به اثبات برسانند . اگر معنی قطع ارتباط با بیرون و حتی با خانواده خود و عدم دسترسی به اطلاعات سایت ها نشانه آزادی ست؟! پس اسارت را چگونه تفسیر می کنند.
مگر در نشست های شما یعنی در عملیات جاری و غسل هفتگی برخورد های فیزیکی انجام نمی گرفت و یا در نشستهای طعمه در باقرزاده شاهد درگیری های فیزیکی نبودیم؟ مگر افراد را مجبور نمی کردید از خودشان حتی به زور هم شده انتقاد کنند و حرفهای بی معنی و مسخره زنان مسئول را اثبات کنند؟ مگر افراد زیادی نبودند که به خاطر فشار تشکیلات و نشست های آن چنانی دست به خودکشی زدند؟! بطور مثال می توان به کریم پدرام، آلان محمدی، معصومه غیبی پور و تعدادی دیگر که یا دست به خودکشی زده و یا زیر دست و پای مسئولین جنایت کار فرقه کشته شدند اشاره کرد. در مواردی به بهانه نفوذی بودن افراد را زیر شکنجه برده و تعدادی را کشتید و وقتی بی گناهی افراد هم مشخص شد به نشست رجوی کشانده و او آنان را تهدید به قتل کرد که اگر حرفی بزنند سر به نیست خواهند شد. بطور مثال می توان به محمد رزاقی و محمد کرمی و حسین لیوانی اشاره کرد.
شما از کدام مناسبات پاک خود دم می زنید؟! اکنون مسئولین فرقه مدعی می شوند اعضای مجاهدین مستقر در اشرف سه در یک شهر کوچک و مدرن که از آزادی کامل برخوردار است زندگی می کنند و هیچ دیوار بلند با سیم خاردار آنجا را احاطه نکرده است! البته این گونه حرفهای مسخره را زیاد شنیدیم. مگر به قول خودتان اشرف در عراق آزاد ترین محل در جهان نبود؟ آیا افراد حق داشتند به صورت دو نفره با هم حرف بزنند؟ مگر پمپ بنزین را زنان و مردانه نکرده بودید؟ مگر اعضا حق داشتند از ادکلن استفاده کنند؟ مگر زنان در خودرو می توانستند کنار مردان بنشینند؟ البته شهری که رجوی ها از آن دم می زنند بیشتر شبیه به پادگانی بود که برای برده داری نوین درست شده بود. از بیرون باید خوب جلوه داده می شد ولی در داخل افراد باید زیر شدیدترین فشارها قرار می گرفتند .
وقتی رجوی شیاد در اشرف دم از آزادی می زد برای خودمان هم خنده دار بود! سیم خاردارهایی که وجود داشت رو به داخل پادگان و برای جلوگیری از فرار افراد طراحی شده بود. اکنون هم در اشرف 3 شاهد هستیم که افراد بدون اجازه حق خارج شدن از قرارگاه را ندارند و اطراف قرارگاه با سیم خاردار و دوربین و نگهبانهای آلبانیایی محافظت می شود. اگر جرات دارید اجازه بدهید افراد بدون هیچ مشکلی به بیرون تردد داشته باشند، آن وقت خواهیم دید که افراد به زور نگهداشته شدند یا با میل خودشان در مناسبات باقی ماندند.
انجام نشست های مغزشویی هم چنان در اشرف سه ادامه دارد و افراد باید هر بار فاکت های کشکی خود را هزار باره ردیف کرده و یک مشت دروغ به مسئولین خود و بقیه اعضا تحویل دهند و باز تعهد بدهند که در مناسبات خواهند ماند!
اکنون در کمال پررویی و دریدگی رجوی ها مدعی هستند که بطور روزانه و هفتگی گروه های کثیری از شهروندان آلبانی به اشرف سه رفت و آمد دارند و ساکنان نیز برای حل و فصل مسائل خود آزادانه به شهر تردد می کنند! این تردد روزانه و هفتگی را می توان به اشرف در عراق تشبیه کرد. همه کسانی که به اشرف آورده می شدند توسط کانالی که برای فرقه رجوی کار می کرد انجام می گرفت. که با دریافت پول بیشتر افراد بیشتری را به قرارگاه می آوردند تا شکمشان را سیر کنند و حال فرقه رجوی همین شیوه را دنبال می کند. یک روز به کودکان عینک می دهند و روز دیگر برای مراسم های آنچنانی دعوت می کنند تا بتوانند این گونه چهره کثیف خود را در آلبانی خوب جلوه بدهند.
در جایی دیگر از اطلاعیه شورای بی خاصیت تان با فرار رو به جلو عنوان می کنید که موارد یاد شده در مورد اعتراف به موضوعات و لحظات جنسی و قطع روابط با دنیای بیرون و طلاق های اجباری و قتل های مشکوک و کشتن اکراد و شیعیان در عراق و گرفتن پول از آمریکا و اسرائیل و عربستان کار حکومت ایران است! همه افرادی که به نوعی تجربه حضور در مناسبات شما را داشته اند به خوبی می دانند که تمامی این موارد جزو لاینفک زندگی روزمره در فرقه است. مگر افراد مجبور نبودند که در غسل هفتگی به لحظات جنسی خود اعتراف کنند؟ مگر در مناسبات کسی جرات داشت حرفی خلاف میل رجوی ها بزند؟ طلاق های اجباری از روی میل افراد بود یا با فشار و دستور تشکیلاتی؟ مگر شما در کشتن اکراد دست باز به نیروهای خود نداده بودید و در همین راستا تعداد زیادی از افراد بی گناه کرد را زیر شنی های نفربر له نکردید؟ شما از کدام حقوق بشر دم می زنید ؟ باید خیلی وقیح باشید که با توجه به افشاگری های گسترده افراد جداشده باز مدعی این گونه حقوق برای خود شده و همه چیز را منکر می شوید ؟
قسمت خنده دار اطلاعیه شورا در این است که مدعی می شود مناسبات درونی آنان متکی بر مناسبات عمیقاٌ دمکراتیک و داوطبانه است! در مناسبات فرقه اصلاٌ چیزی به نام دمکراسی وجود نداشت مگر خودتان شاهد نبودید که افراد خواهان کار در اروپا را در ترکیه و کشورهای عربی فریب داده و به عراق می کشاندید و آنان مجبور بودند برای همیشه در مناسبات باقی بمانند. اگر کسی درخواست خروج می داد او را به زندان ابوغریب عراق نمی فرستادید؟ چرا هیمشه سعی دارید واقعیت های موجود در مناسبات کثیف خود را تمیز جلوه بدهید ؟
اکنون که به کشور آلبانی رفتید چهار دست و پا به آغوش غرب پریده و فکر می کنید از آنان چیزی به شما خواهد رسید . سازمانی که مدعی مبارزه به اصطلاح با آمریکا بود به نقطه ای رسیده که برای جناح جنایت کار غربی دم تکان داده و برای پرچم شان دست می زند و خوشحال از اینکه جنایت کاران غربی در مراسم شان شرکت می کنند . شما باید این فاکتها را بخوانید که از کجا شروع نموده و اکنون در کجا قرار دارید .
رجوی ها با شعارهای به ظاهر انقلابی، اشرف 3 را به محلی برای برده داری نوین تبدیل کرده اند. برای اعضای باقی مانده گرفتار آرزو دارم تا بتوانند خود را از این بندگی و بردگی پوچ برهانند و به دنیای آزاد قدم بگذارند. ما از این مرحله عبور کردیم و معنی آزادی واقعی را دریافتیم .
هادی شبانی