برادر عزیزم نبودنت در شب یلدا غم بزرگی است که همیشه دلمان را تا عمق وجود می سوزاند. کاش پیش ما می بودی و کاش با بودنت شب یلدای ما پر از شادی میشد. کاش می بودی تا برای دورهمی که قرار است بگیریم دیگر غم نبودنت اینقدر اذیتمان نمی کرد. امشب ما دور هم جمع می شویم اما می دانم که قرار است به جای قصه های شب یلدا، خاطرات بودن و نبودنت مرور شود و به جای خنده و شادی، اشک از چشمانمان جاری شود.
علی جان بار دیگر در شب یلدا، غم نبودن تو آزارمان میدهد. داداشی نازنینم تا کی ما باید نبودنت را در جمع خانوادگی آنهم در شب یلدا سپری کنیم؟! امشب هم یک شب یلدای دیگر را با تو و چشم انتظاری طاقت فرسا سپری خواهیم کرد. با چشمان اشک آلود و بغض پدر!
داداشی گلم دل پدر و برادران و خواهرانت به اندازه بلندترین شب و روز سال برایت تنگ میشود. علی جان امشب از جمله شبهایی است که نبودن هر یک از اعضای خانواده خیلی دل آدم را به درد میآورد. غم نبود مادر و تو …
دلمان برایتان تنگ و تنگتر میشود و بی اختیار اشک از چشمانمان جاری میشود. فقط و فقط برای داداشی عزیزم بگویم که جایت در جمع ما خیلی خالیست عزیزم.
داداشی گلم در بهترین روزها و شبهای سال بدور از توچیزی جز غصه و دلتنگی و اشک و حسرت برای خانواده نبوده و نخواهد بود. الا اینکه تو تصمیم عاقلانه ای بگیری و به خانه ات برگردی و یکبار دیگر ما بتوانیم تو را در جمع خودمان داشته باشیم .
علی جان با چشمانی منتظر، امیدوار به دیدار روی ماهت هستیم و خواهیم بود. علی جانم آرزو میکنم که یلدای سال آینده در کنار هم باشیم .
زندگی و عشق خواهر یلدات مبارک
از راه دور صورت ماهت را میبوسم.
خواهر کوچکت – زهرا قلیزاده