با سلام ، من فواد بصری هستم یکی از نجات یافتگان از فرقه رجوی. من با برادر شما آشنایی دارم و نزدیک به 10 سال با هم در یک مقر زندگی می کردیم. سعید در مقر درگیر خودش بود و در اکثر نشستهایی که سران فرقه برگزار می کردند او را سوژه می کردند. تا آنجایی که من یادم می آید چند بار از فرقه درخواست کرده بود که می خواهم به دنبال زندگی خودم بروم اما در مقابل سران فرقه نشست جمعی برای او برگزار می کردند و تا می توانستند او را می کوبیدند و او را تهدید می کردند و به او می گفتند تو را تحویل دولت عراق می دهیم و خودت بهتر می دانی دولت عراق چه بلایی بر سرت می آورد و مجبورش می کردند که ساکت باشد. به لحاظ روحی زیر فشار بود و خودش را با کشیدن سیگار آرام می کرد.
یک بار می خواست اقدام به فرار کند که طرح او لو رفت و سران فرقه خیلی او را اذیت کردند. سعید ساده بود و سران مجاهدین وعده های دروغین به او می دادند و آرام می گرفت. الان هم در آلبانی وعده های سر خرمن به او می دهند و به این ترتیب او را نگه داشتند. یک بار به خاطر این که درخواست تماس تلفنی با خانواده خود را کرده بود، بلایی به سرش آوردند که دیگر هوس ارتباط با خانواده به کله اش نزند. من به صورت محفلی با او صحبت می کردم و به او می گفتم چرا خودت را اینقدر اذیت می کنی؟! اینها حرف ما را گوش نمی کنند زیاد سر به سر آنها نگذار، تو را از بین می برند.
زمانی که صدام سرنگون شد و راه برای آزادی هموار تر شد، می توانست خودش را نجات دهد اما مسئولین فرقه با او صحبت کردند و یک سری خواسته های او را بر آورده کردند و او را در پادگان اشرف در عراق نگه داشتند. سعید حسینی را با فریب و وعده های دروغین در کمپ آلبانی نگه داشته اند اما من می دانم که رویای او آزادی و بازگشت به آغوش خانواده است. نجات اسیران از فرقه رجوی فقط با تلاش خانواده صورت می گیرد. آزادی برادرتان از فرقه رجوی را دنبال کنید و برادرتان را از فرقه نجات دهید.
امیدوارم با تلاشهای شما، در آینده ای نزدیک برادرتان از فرقه رجوی آزاد شود .
فواد بصری