آقای پرویز حیدرزاده پس از 35 سال به وطن بازگشت. این خبر مثل این که دل مریم قجر را بد جوری به درد آورده است. وقتی جدا شده ای به ایران بر می گردد، فرقه آه و ناله اش بلند می شود. داستان چیست که فرقه به سوز و گداز می افتد؟ تا وقتی که در عراق حضور داشتیم اگر کسی جدا می شد رجوی اجازه نمی داد کسی به خارج برود، حتی افرادی که پاس پناهندگی داشتند به آنها هم اجازه رفتن به خارج را نمی داد! با بحث طعمه راه جدا شده ها را بسته، فقط رفتن به ایران را با قید و شرط مجاز می دانست! آن هم بایستی فرد جدا شده طبق قوانین عراق و از آنجائیکه بدون مجوز وارد خاک عراق شده هشت سال را در زندان های عراق سپری کند. در این زمینه مسئولین فرقه با دولت عراق مشارکت داشتند و جدا شده را راهی زندان وحشتناک ابوغریب می کردند. منطق رجوی این بود با این کار ما می توانیم جدا شده را به برگ سوخته ای تبدیل کنیم تا نتواند از سابقه خودش علیه فرقه استفاده کند. قصد رجوی با این کارها ایجاد ترس بود و همچنین می گفت تنها راهی که به سوی شما باز است ایران است آن هم نه مستقیم بلکه با عبور از زندان های عراق، مخصوصا فضایی درست می کرد گویی که اگر به ایران هم بر گردند معلوم نیست چه بلایی سرشان بیاید! در یک کلام می خواست القاء کند رفتن به ایران مساوی است با اعدام !
در همان ایام فرقه تیم هایی را به داخل ایران اعزام میکرد و ماموریت داشتند مراکز حساس را خمپاره باران کنند یا دست به ترور اشخاص بزنند که خیلی ها توسط نیروهای امنیتی ایران دستگیر شدند در حالیکه سلاح دستشان بود، بعد از مدتی زندانی بودن، آزاد شدند و کسی اعدام نشد. اما رجوی عمدا می خواست فضایی بسازد تا آنهائیکه ناراضی هستند را با این حربه خاموش کند و جلوی ریزش روز افزون نیروها را بگیرد. حال در شرایط کنونی در حالیکه اعضای فرقه در آلبانی مستقر هستند بعضی افرادی که جدا می شوند به ایران برگشتند. چرا رجوی ناراحت می شود؟ مگر همین رجوی نبود که می گفت افراد با رفتن به ایران می سوزند؟ حالا آقای حیدرزاده به ایران آمده بلافاصله سایت های فرقه واکنش نشان داده و بلافاصله وی مامور وزرات اطلاعات نامیده شد! البته ناگفته نماند حتی آن دسته از اعضایی که از فرقه جدا شده و به اروپا رفتند ، باز هم مارک خوردند و به لجن پراکنی علیه آنها اقدام شد. این چه سازمانی است که این همه مهره حکومت در آن وجود دارد؟
رجوی در آلبانی دستش بسته است و دیگر نمی تواند با بحث طعمه راه جدا شده ها را ببندد. راه اروپا باز است و هم می توانند در خود آلبانی بمانند و زندگی کنند و آنهائیکه می خواهند به وطن برگردند باز هم راه بسته نیست. هر کس بنا به میل و اراده خود انتخاب می کند. آقای حیدرزاده و بقیه دوستان با دوندگی فراوان بالاخره موفق شدند پاسپورت بازگشت به وطن را بگیرند و به آغوش خانواده بر گردند. خانواده برای رجوی ها بدتر از دشمن اصلی است. این خانواده ها موفق شدند تا جگر گوشه های خود را به ایران بر گردانند. در این رابطه قطعاً آقای حیدرزاده نفر آخر نیست باز هم دوستانی هستند که مایلند به وطن خویش بر گردند .
به امید موفقیت و رهایی اعضایی که هنوز گرفتار فرقه هستند .
گلی