در خبری خواندم کریم علی یاری در منزلش در هلند سکته قلبی کرده و فوت کرده است. قبل از هر چیز به خانواده کریم علی یاری تسلیت گفته و خود را در غم آنها شریک می دانم.
کریم در پادگان اشرف در مقر ما بود. در ارکان و در آشپزخانه کار می کرد. در آن زمان در مرکز 10 و در مقر 7 بودیم. مسئول مقر ما زنی بنام زهرا گرابیان و معاونش شهلا کریمی بود. از آنجایی که من و کریم با هم بودیم اطلاع داشتم که او هم مسئله دار بود و دلش می خواست هر چه زودتر خودش را از فرقه خلاص کند و بیشتر تمایل داشت به یکی از کشورهای اروپایی برود.
گاهی در نشست ها شرکت نمی کرد. یادم می آید معصومه ملک محمدی کریم را سوژه کرد و به او گفت وضع تشکیلاتی تو خیلی خراب است کاری نکن دستور دهم در آشپزخانه تو را در دیگ آب جوش بیندازند. وقتی در مقر کریم سوژه می شد زهرا گرابیان ( سارا ) به او بد و بیراه می گفت و جمع حاضر را بر علیه او تحریک می کرد. به کریم ابلاغ کرده بودند که تو را در یکی از یگانها سازماندهی کردیم اما او جواب منفی به مسئول مقر داده بود و مجددا برای او نشست گذاشتند و تا توانستند او را آزار دادند. من به او گفتم چرا به یگان نرفتی در جواب گفت من در آشپزخانه راحت ترم. خودم را مشغول کار می کنم که زمان بگذرد. شاید راهی برای من پیدا شود و در یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شوم.
بعد از یکی از سازماندهی ها از هم جدا شدیم و کریم را ندیدم. بعد از سرنگونی صدام کریم را جنب تدارکات مرکزی دیدیم. به خاطر فشارهای فرقه رجوی حال خوبی نداشت. به او گفتم الان راه باز است چرا خودت را نجات نمی دهی؟ در جواب گفت آرزوی من رسیدن به یکی از کشورهای اروپایی ست. کمی دیگر صبر می کنم و در نهایت برای خودم یک تصمیم درستی می گیرم.
من گاهی اوقات در فیس بوک دنبال جدا شده ها می گردم. فکر کنم دو سال پیش بود کریم را در فیس بوک دیدم. اول شک کردم اما عکس او را که چک کردم خودش بود اما شکسته شده بود. با او در فیس بوک ارتباط گرفتم و خیلی خوشحال بودم که کریم به آرزوی خود رسیده بود و آزاد زندگی می کند. در هلند بود خودش هم خوشحال بود که بعد از چندین سال و این همه اذیت و آزار خودش را از شر رجوی و سرانش خلاص کرد. شکنجه ها و اذیت و آزار سران فرقه رجوی کریم را بیمار کرده بود و همین در کشور هلند منجر به فوت او شد.
فواد بصری