مسعود رجوی همیشه در نشستها می گفت انقلاب نیروهای خودش را می بلعد و حالا باید از او پرسید شما که میگفتی رژیم جمهوری اسلامی فرزندان انقلابش را میخورد (منظور مسعود رجوی به اعدام قطب زاده در سال 1359 بود) و حالا باید پرسید چرا دستگاه پوسیده فرقه شما با فرزندان خود این کار را می کنند.
مدت بسیار کوتاهی است که روم های مختلف در کلاب هاوس، از طرف فرزندان مجاهدین اجرا می شود که اندیشمندان و جداشدگان دیگری نیز در این روم ها مشارکت دارند.
یکی ازاین اتاق ها که فقط دو جلسه از اجرای آن گذشته است تحت عنوان :
” حقیقت یا خیانت ، چرا مجاهدین خلق فرزندان خود را مزدور می نامند؟”
از نکات جالب این اتاق صحبت آزاد، حضور فردی با آیدی آرمان رجوی (که شاید محمد پسر مسعود رجوی باشد) در کنار سایر فرزندان اعضای قدیمی این فرقه می باشد که یک بار دیگر تمامیت این سازمان را بهمراه دیگر دوستان سابق خود ، به چالش می کشند.
سه نسل از اعضای سازمان در این گفت و گو، در این تالار شرکت داشتند و به مباحثه پرداختند، فرقه رجوی هم طی این مدت بسیار کوتاه ، شروع به فحاشی و مزدور خواندن دوباره و صد باره این فرزندان اعضای قدیمی خود کرده است! به قول یکی از همین جوانان : ما که از دی ان ای این سازمان هستیم را مزدور می خواند وای به حال بقیه ! یک روز در سایت های رسمی خود این کودکان جداشده را ، نفرات “وزارت ” اعلام کرده است، یک روز آنان را مزدور جمهوری اسلامی خوانده است، بار دیگر آنان را فرزندانی خوانده است که توسط پدرها و مادرهایشان ناخلف نامیده شده و طرد شدند.
براستی واقعیت چیست؟
چرا این سازمان انقلابی و پاک؟! توسط چند جداشده چنین به چالش کشیده شده است و ارکان بناهای شیطانی اش به لرزه درآمده است؟
آیا جز این است که لرزان و سست بودن بیش از حد پایه های این فرقه را نشان می دهد؟
داستان کودک های که فرقه رجوی به اجباری به قرارگاه اشرف برد. از اینکه چهره منحوس سازمان خراب می شود که به کنار. برای سازمان مهمترین مسئله این است که اگر این نفرات بروند از دست سازمان شکایت کنند!؟ جدا از هزینه مالی، بحث ابرو و حیثیت نداشته این فرقه است که در دادگاه محکوم خواهد شد. به همین دلیل الان شدیداً لشکر کشی کرده که بتوانند با تهدید و ارعاب در نطفه خفه کنند. که سخت در اشتباه هستند. این تهدید و ارعاب ها این جوانان را جری تر و جدی تر می کند که بخواهند به حق و مطالبات خود برسند .
آقای امین گل مریمی از این کودکان سابق است که زودتر به حرف آمده و گوشه هایی از اسرار مگو را افشا نموده و بدین جهت سخت در معرض توهین و تهمت پادوهای کوکی فرقه رجوی قرار گرفته است و این پادوها که مسلما با کم شدن امکانات اعطایی نوبت افشاگری تعداد زیادی ازآنها هم خواهد رسید .
این فرقه آنچنان در ذهن آدم کوکی های خود توهم درست کرده است که انگار افرادی که در سازمان زنده هستند فقط از سر سلامتی تشکیلات است که در زیر بال و پر تشکیلات فرقه هستند! و نفراتی که جدا شدند هیچ گونه زندگی و خانواده ای ندارند و همه حال نزار دارند!
فرقه ی رجوی چندی قبل هم با مأمور کردن فاطمه همدانی که در دستگاه سرکوب یکی از دژخیمان این تشکیلات است . این قدر در رجوی ذوب شد که رحمش رو هم برداشته است. در شهر کلن سراغ نفرات یا به قول خودشان بچه های سازمان ( هم دوره و سن سال امین گل مریمی و…) بیاید بیانیه را که سازمان برعلیه امین و خبرنگار آلمانی ( لوویسا) نوشته را امضا کنید !
با کلی فشار و وعده های تو خالی فقط چند نفر از افرادی که حقوق بگیر و جاسوس خود که از آلبانی به آلمان آورده آن لیست را امضا کردند و بقیه به فاطمه همدانی گفتند حداقل شخصیت خودتان را حفظ کنید این آبرو ریزی ها را جمع کنید .
وقتی دیدند که کسی آن را امضا نکردند اسم آن لیست را گذاشتند (جوانان ایرانی در آلمان گزارش افترا آمیز در مجله سایت را محکوم می کنند ) حالا این جوانان ایرانی چه کسانی هستند مانند کانون های شورشی در داخل ایران هستند .
فرجام شوم این سازمان، چیزی جز این صحنه ای که امروز می بینیم ، نخواهد شد! امروزه صف آرایی از جداشدگان در مقابل این فرقه تشکیل شده است ، بخصوص جوانانی که در زمان کودکی با دروغ و کلک آنها را برای جنگیدن به عراق برده بودند که متأسفانه تعدادی از این بچه ها به ناحق کشته شدند. قرار بود صفی از زنان شورای رهبری این سازمان، تا تهران تشکیل دهند! اما این صف به تهران نرسید، بلکه صفی از منتقدان سازمان که عمر و جوانی آنان دراین فرقه تباه شده است ، تا صحن های علنی دادگاه های جهان به صف شدند و دست به دادخواهی زدند، این دادخواهی ها روز به روز جدی تر و مهم تر می شود . بی وقفه تا روز نابودی کامل این فرقه و به پای میز محاکمه کشانده شدن رهبران آن ، ادامه خواهد داشت.
زهرا معینی