نامه مادر حسن رضایی اسیر فرقه رجوی در آلبانی

حسن سلام. حالت خوب است مادر؟ خیلی وقت است با من تماس نگرفتی و من نگرانت هستم. مشکلی برایت پیش آمده؟ اگر مشکلی نداری پس چرا تماست را قطع کردی؟ من چقدر بایستی دوری تو را تحمل کنم. من مادرت هستم و حق دارم نگرانت باشم. چرا این کار را با خودت کردی؟! سالها خودت را از خانواده ات دور کردی و بهترین دوران زندگی ات را از بین بردی! برای چه هدفی؟ تو چه هدفی را دنبال می کنی و تا کی می خواهی ادامه دهی؟

خودت را نجات بده و آزاد باش. آزاد بودن حق توست. آیا تا به حال با خودت فکر کرده ای که با خودت چکار کردی؟ دلم به حالت می سوزد سالها برای تو زحمت کشیدم، بزرگت کردم و دلم خوش بود آینده خوبی برای خودت رقم می زنی . خودت با دست خودت داری خودت را از بین می بری. برای من مشکل است ببینم فرزندم دارد در یک کشور غریب و در زندان بدون هیچ هدفی خودش را از بین می برد. حسن از تو می خواهم خودت را نجات دهی و ما بقی عمرت را آزاد زندگی کنی. منتظر تماست هستم .
امیدوارم هر چه زودتر خودت را نجات دهی و من برایت جشن بگیرم .

مادرت فاطمه رضایی

خروج از نسخه موبایل