فرقه مخرب رجوی و نوکران حلقه بگوش امپریالیسم، که زمانی برای فریب مردم سرودهای ضد امپریالیستی سر می دادند و کتاب های ضد شیطان بزرگ را در میزهای کتاب خود به نمایش می گذاشتند، دیگر امروز عیان تر از همیشه به کاسه لیسی آستان این شیطان روی آوردند. مریم رجوی این بار در اتاقی در واشنگتن چند خطی برای مهمانان دلاری خود عشوه گری کرده است و از جدایی دین از دولت سخن رانده است، تا بلکه به مذاق آنان خوش بیاید. اما در این بین جمله ای گفته است که فرسنگها با واقعیت فاصله دارد و حائز توجه است، این توهم در فرقه رجوی از سالهای دور وجود دارد، او گفته است:
” … این مقاومت سازمان یافته(!)، قادر است قیام ها و اعتراضات را در ایران سازمان بدهد…”
این چه مقاومت سازمان یافته ای است که نزدیک به نیم قرن است که نتوانسته دو نفر را کنار هم نگه دارد؟
کسانی که در آغوش صدام حسین و در دامان دیکتاتوری عراق، پرورش یافتند، با چه رویی لاف و گزاف بیهوده می زنند؟
فرقه ای مخرب که همواره نوک تیز سرکوبش متوجه اعضای داخلی سازمان بوده است و صدها و هزاران نفر را به قربانگاه فرستاده و یا در موارد لزوم خودش در همان قرارگاههایش قربانی کرده است، با چه رویی چنین ادعایی می کند؟
در یکی از نمایشگاههای روشنگرانه در دانشگاه مرکزی تبریز، قشر دانشجو که سازمان همواره روی آن ویراژ می دهد، انعکاسات جالبی در مورد این سازمان و رهبری آن داشتند، با دو دسته از دانشجویان روبرو بودیم، عده ای این سازمان را بخوبی می شناختند و از کارنامه ی ننگین این سازمان مطلع بودند و آنرا لعن ونفرین می کردند، دسته دومی بودند که اصلا این سازمان را نمی شناختند، اما وقتی از تاریخچه ی سازمان و تجارب جداشدگان که آنجا حضور داشتند، برایشان خاطرات بازگوئی می شد، جملگی اظهار تعجب می کردند که مگر در قرن ارتباطات و عصر کنونی، چنین فرقه ی مخربی می تواند وجود داشته باشد و اعضای خودش را شکنجه و زندانی بکند؟ چندین سئوال از طرف این دانشجویان بیشتر مطرح می شد؟
– چرا این سازمان به کشور عراق رفت که در حال جنگ با سربازان ما بود؟
– چرا اعضای کنونی اسیر در سازمان نمی توانند با خانواده های خود ملاقات داشته باشند؟
– چرا نفرات سازمان اجازه ازدواج ندارند؟
– چرا رهبر این سازمان مخفی شده است و مرگ او اعلام نمی شود؟
– چرا مریم رجوی در فرانسه دستگیر شد و به زندان رفت؟
– جریان دینارها و دلارهای اهدائی دولت سابق عراق به مجاهدین خلق چه بوده است؟
– چرا اعضای سازمان در فضاهای بسته نگه داشته می شوند و اجازه ی تردد به بیرون را ندارند؟
و صدها و هزاران سئوال دیگر…
داستان این جلسات گردهمائی شیاطین هم، زیاد غریب نیست و همه چیز تکرار هزار باره رسوائی های بیش از پیش است. اگر قرار بود این نوع جلسات مقدمات سرنگونی را محقق کنند که از سال 1360 هر ماه جلسات اینچنینی بوده است، بیش از 40 سال گذشته است و هر بار این سخنرانان بوده اند که فوت کرده اند و دوباره بازنشستگان دیگری بازنشسته شدند و در این جلسات به گرفتن دلار و تکرار خزعبلات پرداخته اند. پاسخ و جوابی در این دایره بسته وجود ندارد.
هدیه های چند هزار دلاری به شرکت کنندگان در این خیمه شب بازی های رسوا، سخنرانی های تکراری و دیکته شده سخنرانان و مدعوین بازنشسته در این جلسه، همه از ارزش نداشته این نوع سیرک های وحوش رجوی خبر می دهد و مصرف داخلی برای فرقه دارد، اگر شما با کسانی که سابقه حضور در این فرقه ی رسوا را داشته باشند صحبت کنید، خواهند گفت که این مراسم دهها بار روی بولتن های دیواری فرقه نوشته و بازنوشته می شود و قسمتی از اخبار این نوع مراسم ، بصورت تکراری در زمانبندی های نهار و شام پخش می شود و این پژواک را در درون تشکیلات منعکس می کند که خیالتان راحت باشد، فعالینی در خارج از مناسبات بصورت شبانه روزی به همراه خواهر مریم برای ما فعالیت می کنند و زمان سرنگونی خیلی نزدیک شده است ، شما راحت اینجا بمانید و منتظر شیپور و بوق سرنگونی باشید تا کوله هایتان را برداشته و به سمت میدان آزادی در سرزمین شیر و خورشید بروید!!! دوستان خارجی ما قول دادند که به زودی شرایط بین المللی سرنگونی را محقق خواهند کرد.
انجماد در درون فرقه، به همین راحتی رقم زده می شود و ذهن اعضای سازمان را به سمت جمود فکری سوق می دهند، حق انتخاب و فکر کردن همه تعطیل می شود و تمام تلاش مسئولین در فرقه روی این امر متمرکز شده است که تا می توانید اعضاء را با کارهای تکراری و اجرایی روزانه مشغول و خسته کنید! تا فرصت فکر کردن نداشته باشند. متاسفانه در درون فرقه مدام این نوع بازی ها تکرار می شود و هیچ کس فرصت فکر کردن نداشته و گذر سریع زمان را هم نمی تواند حس کند، همیشه در مورد فرقه رجوی این امر صادق بوده است که فقط محرکی از بیرون منجلاب و گنداب رجوی، می تواند به بیدار شدن، آگاه شدن و نجات یافتن فرزندان ما کمک کند .
فرید